کد خبر 25095
۹ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۷
فرهنگ و بی فرهنگی زبان بوق در ایران

پرشین خودرو: بسیاری از افراد در جامعه ما عادت دارند به جای سلام و احوالپرسی عادی، این کار را با بوق اتومبیل‌شان انجام دهند و موجب آزار دیگران شوند؛ این همان فرهنگ شهروندی است که گویی به فراموشی سپرده شده است.

به گزارش «پرشین خودرو»، تابلوی رو‌به‌رو نشان می‌دهد که اینجا یک مرکز درمانی برای بیماران مغز و اعصاب است، از رفت و آمد افراد هم مشخص است که حالشان تعریف چندانی ندارد و حین خروج از مرکز و با پا نهادن در خیابان چهره خود را درهم می‌کشند و برخی نیز دستشان را روی گوششان گذاشته‌اند تا از شنیدن صدای هیاهوی در خیابان رها شوند. آلودگی صوتی به معنای واقعی در شهر پیچیده؛ صدای بوق‌های مکرر، صدای ضبط ماشین‌ها و هزاران صدای مختلف دیگر که هر کدام به نوعی در ایجاد این آلودگی سهم دارند و موجب اذیت و آزار شهروندان می‌شوند. پرده نخست: نزدیک میدان که می‌رسی صدایی از گوشت رد می‌شود و به مغزت می‌رسد و مستقیم بر روی اعصابت سوهان می‌کشد، صدای تق تقی است که جوانی برای نمونه آنها را به هم می‌کوبد تا مردم را جذب خود کند. کودکی دست و چادر مادرش را می‌کشد تا به سمت تق‌ تقی‌ها بیاورد و با داد و فریاد می‌خواهد تا یکی از آنها را برایش بخرد. مادر چادرش را به دندان گرفته و همچنان می‌خواهد مقاومت کند، اما فایده‌ای ندارد؛ با حرص به فروشنده نگاه می‌کند و بالاخره می‌خرد. پرده دوم: تاکسی در ایستگاه خود منتظر مسافران است تا حرکت کند، فرصت را غنیمت شمرده و سیگاری روشن کرده تا در این فاصله تفریحی کند، مسافری سوار می‌شود، راننده همچنان بدون توجه سیگار می‌کشد و با تمام توان فوت می‌کند. مسافر مختصر سرفه‌ای می‌کند؛ اما نه، مثل اینکه راننده حاضر نیست از فیلتر سیگار هم بگذرد قسمت پایانی را نیز با ولع می‌کشد و در نهایت دودها را به درون دهان می‌بلعد و به راحتی حس لذت را می‌توان در چهره‌اش دید. بطری آب را از زیر صندلی بیرون می‌کشد و برای تکمیل تفریحش آبی خنک می‌نوشد و سپس آدامسی در دهان می‌گذارد و پس از سوار شدن همه مسافران، صدای رادیو را که آهنگی شاد پخش می‌کند زیاد کرده و پا را بر روی گاز می‌فشارد و طبق مسیر می‌رود. پرده سوم: صف طویل عابر بانک و آه‌هایی که مردم به واسطه خستگی می‌کشند و با رفتن هر نفر یک قدم به جلو بر می‌دارند، فردی که دارد از طریق عابر بانک پول می‌گیرد بسیار معذب است و مدام شخص پشت سری خود را با نیم نگاهی زیر نظر دارد. مرد به روی خودش نمی‌آورد و تا آنجایی که می‌تواند سرش را جلو برده و درون مانیتور را نگاه می‌کند، آنقدر دقت دارد که حواسش به نگاه‌های عصبانی فرد جلویی‌اش نیست و گویی مأمور شده تا کنترل حساب کند. کار مرد تمام می‌شود، اما ناراحت از اینکه کسی تا چه حد می‌تواند به خودش اجازه دهد وارد حریم شخصی دیگران شود، نگاهی با تأسف به پشت سری‌اش می‌اندازد و به زحمت از صف خارج می‌شود. پرده چهارم: آنقدر راحت راه می‌رود و تخمه می‌خورد که انگار در خانه خود نشسته است؛ بدون هیچ احساس معذوریتی پوست تخمه‌هایش را در پیاده‌رو می‌ریزد و می‌رود و همزمان دارد با صدای بلند با تلفن همراه خود نیز صحبت می‌کند و هیچ توجهی به اطراف ندارد. نزدیک اتوموبیلش که در کنار خیابان به صورت دوبل پارک کرده، می‌شود و پلاستیک زباله‌ای را که در پشت صندلی‌اش آویزان کرده برمی‌دارد و به سمت سطل پیاده‌رو پرتاب می‌کند که خوب نشانه نمی‌گیرد و پاکت زباله‌ها در کنار جوی آب متلاشی شده و مقداری هم درون آب می‌ریزد. پرده پنجم: ساعت دوازده و چهل و پنج دقیقه بامداد را نشان می‌دهد، کوچه خلوت است و گربه‌ها مشغول انجام وظیفه که پاکت زباله‌ها را یک به یک بررسی کنند. درب یکی از خانه‌ها باز می‌شود و سکوت کوچه در هم می‌شکند صدای خنده‌های بلند و تشکر و خداحافظی که در کوچه می‌پیچد و در نهایت نیز میهمانان سوار اتومبیل‌های خود می‌شوند و در پایان بعد از این همه هیاهو با بوق‌های مکرر بار دیگر مراسم تجلیل را اجرا می‌کنند و گاز می‌دهند و می‌روند. اگر قرار باشد این نمایشنامه را ادامه دهیم می‌شود مثنوی صد من کاغذ که پایان ندارد؛ اینکه موتورسوار‌ها چگونه در پیاده‌رو جولان می‌دهند و با صدا‌های عجیب و غریب موجب آزار شهروندان می‌شوند و اینکه برخی چنان صدای ضبط ماشین‌شان را بلند می‌کنند که گویی در این دنیا نیستند و مردم را نمی‌بینند؛ همه و همه به دلیل بی‌توجهی به فرهنگ شهروندی است. به گزارش فارس، گاهی دیده می‌شود، افراد بدون اینکه به خود زحمت دهند و شیشه ماشین را پایین بیاورند با دیدن آشنایان خود فقط دست را بر روی بوق گذاشته و به سلام و احوالپرسی می‌پردازند و در مواقعی هم برای اعتراض، دعوا و بیان دیگر احساسات خود از وسیله‌ای بنام بوق استفاده می‌کنند که اصلاً تولیدکننده هنگام ساخت، فکرش را هم نمی‌کرد که این ابزار تا این حد عملکرد داشته باشد. با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی، افراد بجای اینکه آگاهی خود را افزایش دهند و در زمینه فرهنگ شهروندی موفق عمل کنند و از بسیاری کشور‌های پیشرفته دنیا الگو بگیرند، تنها به دانسته‌های خود اکتفا کرده و بدون در نظر گرفتن شرایط رفتار می‌کنند. خودخواهی دلیل اصلی بی‌توجه به فرهنگ شهروندی است که خود نوعی معضل اخلاقی به شمار می‌آید و متأسفانه افراد در بعضی از مواقع طوری رفتار می‌کنند که جز ابراز تأسف نمی‌شود چیز دیگری بیان کرد. وقتی انسان وارد زندگی اجتماعی می‌شود، باید خود را جزئی از جامعه بداند و با رفتار‌های ناخوشایند موجب اذیت و آزار شهروندان نشود. وقتی صاحب یک رستوران از کشیدن سیگار توسط مشتریان خود می‌گوید، واقعاً جای تعجب دارد که یک فرد اجتماعی چگونه می‌تواند در مکانی که مردم برای تفریح و خوردن غذا به آنجا می‌روند با دود سیگار فضا را آلوده کند. مهدی سعادتی با گلایه از رفتار‌های برخی شهروندان ادامه می‌دهد: با توجه به اینکه در تابلویی ممنوع بودن استعمال سیگار اعلام شده، بعضی از مشتریان پس از اتمام غذا سیگار روشن می‌کنند و زمانی ‌که کارکنان رستوران به آنها تذکر می‌دهند می‌گویند که عادت دارند بعد از غذا سیگار بکشند. وی می‌افزاید: انسان به بسیاری از رفتار‌های خوب یا بد عادت دارد، اما در مجامع عمومی علاوه بر خود باید شرایط دیگران را نیز در نظر بگیرد و با رعایت قوانین به حقوق خود و دیگر شهروندان احترام بگذارد. جای خالی فرهنگ شهروندی در شهر مرضیه امیرجهانی، یکی از شهروندان قمی با اشاره به ریختن زباله در مکان‌های زیارتی می‌گوید: متأسفانه برخی از افراد در حرم مطهر حضرت معصومه(س) نیز حرمت نگه نمی‌دارند و دیده می‌شود که پس از نوشیدن آب با وجود سطل زباله، لیوان خود را درون آبخوری رها کرده و زحمت خادمان را چندین برابر می‌کنند. وی در ادامه اضافه می‌کند: در مواقع زیادی هم دیده می‌شود در پایان عروسی بسیاری از افراد علاوه بر بستن خیابان‌ها و ایجاد صدا‌های عجیب و غریب، با ریختن زباله خیابان‌ها را آلوده می‌کنند که این رفتار‌ها به دور مسلمانی است و اگر هرکسی شهر خود را مانند خانه خود بداند، هیچگاه به چنین رفتار‌های ناشایستی دست نمی‌زند. شاید اگر در این زمینه فرهنگ‌سازی بیشتری توسط دستگاه‌های مختلف صورت بگیرد، کمتر شاهد بروز چنین اتفاقاتی باشیم و بعضی افراد نیز به اشتباهات و رفتارهای ناشایست خود پی ببرند.
کد خبر 25095

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha