پهلوانان صنعت ایران بر سر 3 راهی

پرشین خودرو: گروه ایران

چند روزی از توافق بزرگ ایران با شش قدرت جهان می گذرد توافقی که به برداشتن سایه های تحریم از برخی زمینه ها مانند: طلا و فلزات گران بها؛ خودروسازی ایران و صادرات پتروشمی ایران منجر شده است. در این میان به نظر می رسد صنعت خودروسازی به عنوان دومین صنعت بزرگ ایران بر سر چند راهی گزینش و انتخاب قرار گرفته است. چند راهی که از آن به عنوان «ستیزناسازها» یاد خواهیم کرد. از منظر پدیدار شناسانه «ستیز ناسازها»، بیناد و خاستگاه هر پدیده‌ و رخداد حماسی است، این ستیز و کشاکش می‌تواند در میان پهلوانان و دیوان، پهلوانان و نیروهای زمینی یا فراسویی، در میان پهلوانان یا دو تبار، دو مردم باشد. رویارویی «کیومرث» و «هوشنگ» و «تهمورث» با دیوان؛ سپس هماوردی «فریدون» با «دهاک» (ضحاک)؛ زورآزمایی پهلوانان نامدار با پتیارگان و اژدهایان؛ و نبردهای دیریاز در میان «ایران» و «توران» که سده‌ها به درازا می‌کشد؛ و از آن پس جنگ‌های آیینی در میان «ایرانیان» (گشتاسپیان) و «خیونان» (ارجاسبیان)؛ و سر انجام ستیز و آویز دو پهلوان تهم، «رستم» و «اسفندیار» نمونه‌هایی چند از «ستیز ناسازها» در بزرگ‌نامه گرانمایه فردوسی است. اما «ستیزناسازها» نباید فقط محصور در داستان‌های شاهنامه دانست، این موضوع در سراسر پدیده‌های این جهان نمود دارد و رد پای آن را می‌توان در پدیده‌های اطراف واکاوید؛ تاب و تب، تپش و جنبش، کوشایی و پویایی در نهاد «گیتی» است؛ در آن جا که ناسازها با هم در می‌آمیزند و در می‌آویزند. در آن‌جا که نیکی با بدی، زشتی با زیبایی، جان با تن، سود با زیان در کشاکشند. چنانچه صنعت خودرو را تَهَم صنایع ایران بدانیم این پهلوان صنعتی امروزه با ستیزناسازها مواجه است. اگر همه پهلوانان و قهرمانان شاهنامه همواره بر سر دوراهی‌اند و ناچار از گزینش یکی از آن دو، پهلوان صنعتی ایران بر سر سه ‌راهی قرار گرفته و ناچار به گزینش یکی از این سه؛ حال بهتر است قدری به سه ‌راهی تهم صنعت ایران بپردازیم؛ سه راهی که خواسته یا ناخواسته صنعت خودرو باید یکی از آنها را برگزیند: • نخست؛ ادامه راه طی شده یعنی رفع مشکل بی‌پولی خودروسازان با انجام کمک‌های مالی به صورتی که آنها به همان تیراژ تولید سابق خود برگردند و از کمند زیان و ضرر فعلی رهایی یابند، آن طور که فعالان صنعت خودرو اعلام کرده‌اند، در صورت عدم تامین نقدینگی، پهلوانان صنعتی ایران، بزودی اندک توان تولیدی خود را نیز از دست خواهد داد و ممكن است دیگر نشانی از آنها باقی نماند. طبق برآوردهای انجام شده، احیای صنعت خودرو و رسیدن به تیراژ حداکثر حداقل یک میلیون دستگاه در سال، حدود 14 هزار میلیارد تومان نقدینگی می‌خواهد و از این پول، دولت باید حداقل شش هزار میلیاردش را طی امسال تامین کند. • دویم؛ فروش و واگذاری سهام این پهلوانان صنعتی به شرکت‌های خارجی به نوعی که آنان پرودگی ایننان را بر عهده گیرند، به گمان تعدادی از کارشناسان در شرایط فعلی که صنعت خودرو نیاز به نقدینگی فوری دارد، یکی از راه‌های احیای دوباره آن، فروش سهام آنها به شرکت‌های خودروساز خارجی است. آنها بر این باورند که فروش سهام به خودروسازان خارجی، نه تنها احیای دوباره صنعت خودرو کشور را به دنبال خواهد داشت، بلکه به ارتقای کمی و کیفی خودروها نیز خواهد انجامید. • سیم؛ راهی برای آشتی ناسازها و پیروی از استراتژی موازی کاری؛ یعنی کوششی برای ادامه همان راه قبلی با نگاهی به توسعه همکاری‌های مشترک بین خودروسازان ایرانی و خودروسازان جهانی، آنگونه که "رضا ویسه" در آخرین گفتگوی خود مطرح می‌کند او در سال‌های آخر فعالیتش در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران سعی کرده بود تا همین استراتژی را پی بگیرد: «آخرین استراتژی که من در صنعت خودرو و در سازمان گسترش پیگیری می‌کردم استراتژی موازی بود به این روش که با طراحی نسل‌های جدید سمند دانش‌های نداشته در زمینه طراحی خودرو کسب شود و برند ایرانی توسعه پیدا کند و در کنار این موضوع با همکاری مشترک با خودروسازان جهانی مانند رنو کیفیت تولیدات ساخت داخل افزایش پیدا کند و قطعه‌سازان و خودروسازان وارد شبکه جهانی شوند.» «ستیزناسارها» پس از کشاکش‌ها و کشمکش‌های بسیار، سرانجام به «رویارویی فرجامین» و به «نبرد سرنوشت» فرا خواهد رسید. زمانی که دو «ناساز» با هم در می‌آویزند، چاره‌ای جز آن نیست که یکی به سود دیگری پهنه هماوردی را فرو نهد. چه آنکه جنبش و پویایی زمانی آغاز می‌شود که «ناسازها» در برابر هم می‌ایستند. در آنجا که «ناسازی» و «هماوردی» نیست، «آرامش» و «خموشی» فرمان می‌راند. انگیزه تلاش، شور جستن و یافتن در ستیز ناسازهاست. به نظر می‌رسد پهلوانان صنعتی ایران زمین امروز به مرحله گزینش خود نزدیک شده و چاره‌ای جز انتخاب یکی از این راه‌های فراروی را نداشته باشد. انتخاب هر کدام از این هر سه راه، پهلوان صنعت خودرو را به سه مقصد گوناگون خواهد رسانید، در این میان آنچه که مهم است «گزینش» است و نه «ستیزناسازها»؛ که آن ستیز سود و ثمر بسیار برای این پهلوان صنعتی در بر خواهد داشت. گزینش و انتخابی که فردای صنعت خودرو با آن رقم خواهد خورد، پس هر چقدر که بتوانیم ابعاد گوناگون این گزینش‌ها را بررسی کنیم، کمک موثری به این تهم صنعت کرده‌ایم که در انتخاب خود بهترین راه را گزینش کند. • اگر این تَهَم صنعتی راه نخست را برگزیند، به جایی خواهد رسید که دو سال پیش‌تر بود، یعنی وجود پهلوانی بدون رقیب در میدان خودرو؛ چنین تَهَمی ممکن است به ورطه قیاسات بیفتد و با دیدن عضلات فربه‌اش گمان می‌برد که به‌قدر کافی پرورده شده و می‌تواند در مصاف با هماوردان از عهده‌ی آنان برآید و رقیب را از میدان به در برد، اما این سودا در میدان واقعی کسب و کار محقق نشد. شاید امروزه دانسته باشد که در این میدان فقط نباید به زور بازو و فربه‌گی عضله اکتفاء کرد؛ چیزهای دیگری هم باید داشت، باید یاد گرفت که چگونه در میدان بی‌رحم رقابت از فرصت‌ها، شایستگی‌ها، الگوها و ... استفاده کرد! • اگر او راه دوم را گزینش نماید، خود را زیر نظر مربیان خارجی قرار خواهد داد و از آنها فرمول‌های هماوردی در میدان رقابت را خواهد آموخت. خون این تَهَم فربه دیالیزی به دستگاه دیالیز وصل خواهد شد و گمان می‌رود که با دفع بسیاری از سموم بدنش بهبود نسبی پیدا کند. گرچه چنین راهی در نگاه نخست مقصدی دلپذیر را نشانه می‌رود اما نباید جانب احتیاط را فرو گذاشت و یکسویه در سودای آن قوت خفت! • و اما راه سوم؛ که می‌توانیم آن را استراتژی موازی کاری نام برنهیم، تلاشی است برای حفظ صنعت خودرو با همکاری مشترک خودروسازان خارجی، در این مسیر تَهَم صنعتی سهامش را واگذار نمی‌کند بلکه در پی همکاری بر می‌آید، البته صنعت خودرو با این مسیر بیگانه نیست او این مسیر را یک بار دیگر هم تجربه کرده است. ایده تندر90 تجربه‌ای بود برای همکاری مشترک صنعت خودروی ایران با خودروسازان اروپایی، عده‌ای هنوز هم بر این باورند که آن مسیر، راه صواب صنعت خودرو بوده است و می‌گویند که امروزه پس از هشت سال مشهود است که این طرح چه خیر بزرگی برای صنعت خودرو داشته و چقدر کیفیت افزایش پیدا کرده است! البته در این نتیجه‌گیری هم می‌توان اندکی درنگ ورزید و چند سوال مهم را مطرح کرد؛ اینکه آیا امروزه هم جلب مشارکت شرکت‌های بزرگ خودروساز نظیر شرکت رنو ممکن است؟ بیاد داریم که در همان زمان سازمان گسترش با تعداد زیادی از شرکت‌ها وارد مذاکره شد اما فقط چند شرکت محدود به آن درخواست اعتنا کردند و تنها شرکت رنو بود که درخواست را اجابت کرد، آن هم نه بنا بر ذات درخواست ما؛ که بنا بر منظومه‌ای در برنامه‌های خودش برای تولید لوگان داشت. دو دیگر اینکه آیا کیفیت صنعت خودرو امروزه بهتر از هشت سال پیش شده است؟ امروزه چنین به نظر می رسد که گویی این تَهَم صنعتی چاره‌‌ی دیگری جز اندیشیدن به همان سه راه ندارد؟ و باید در همان حیطه گزینش بماند؟ اما آیا می‌توان طور دیگری هم دید؟ آیا می‌توان مقصد دیگری را هم به او نشان داد؟ شاید بهترین راه این باشد که اصلاً راهی را به آنها نشان ندهیم؛ بگذاریم این پهلوانان صنعت، یک بار هم که شده خودشان گزینش کنند. خودشان تصمیم بگیرند شاید هر پهلوانی راه جداگانه‌ای را برگزید! لابد این پهلوانان 40 ساله می‌دانند که چگونه از میان این «ناسازها» گزینشی کنند و راه خود را بیابند. - احمد فرهادی کارشناس صنعت خودرو
کد خبر 28501

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ساده لوح ۰۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۳
    4 0
    سلام بر احمد فرهادی عریز فرمایشات مبسوتی بود ممنون اما یک نکته را قابل ذکر دانستم ان هم اینکه رنو در پروزه ال 90 رقیب دیگری داشت به نام فیات که اتفاقا شرایط فیات بسیار بهتر بود از جمله قیمت پایین تر عملیاتی کردن پروزه مذکور و همچنین تعهد فیات بر 3 پلت فرم به جای یکی و هر پلت فرم 3 کلاس جداگانه با چهره هایی کاملا اختصاصی و با برند ایرانی که متاسفانه به دلایل نا معلومی !!! رنو برنده شد . البته طبق قرار داد رنو می بایست روی پلت فرم لوگان برای ایران خودرو و پارس خودرو چهره هایی کاملا انحصاری را با کمک ایرانی ها طراحی می کرد که ان هم نمیدانیم چه شد و خیلی نمی دانم که بی پاسخ مانده و امیدوارم روزی پاسخ ان را بدانم ؟؟؟؟!!!!
  • نوروزی ۰۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۴
    0 0
    سپاس جناب دکتر فرهادی