کد خبر 61753
۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۴
دروغگوها تنها می‌مانند

پرشین خودرو: رفتارهای ما اکتسابی هستند. بدین معنی که به واسطه تعاملی که با افراد در محیط داریم و همچنین نحوه تربیت، این رفتارها به شکل غالبی از شخصیت ما در می‌آیند.

به گزارش «پرشین خودرو»، یکی از این ویژگی‌های ناخوشایند دروغگویی است. دروغگویی به نوعی سخن یا در مواردی رفتاری است که مطابق با حقیقت نیست. شخصی که به این عمل اقدام می‌کند، بنا به دلایل مختلف حقیقت را گاهی کتمان یا گاهی متفاوت از آنچه در روند معمول است، جلوه می‌دهد. شاید بتوان گفت اولین پیامد ناخوشایند چنین رفتاری گریبانگیر خود شخص خواهد شد.

خود را با صفاتمان معرفی می‌کنیم


صفات، ویژگی‌هایی هستند که با نمادهای رفتاری ظاهر شده و در کنار عواملی چون نوع پوشش، طرز صحبت کردن و. . . معرفی می‌شوند. در واقع چنانچه بخواهیم خود را به دیگران معرفی کنیم، کلمات بخشی از فرایندی هستند که از آنها برای شناساندن خود به دیگران استفاده می‌کنیم. بخش دیگر از عواملی که ما را به دیگران می‌شناسانند، ویژگی‌هایی هستند که در خلال رفتار ما نمایان می‌شوند.

در یک طبقه‌بندی کلی می‌توان این ویژگی‌های را به دو دسته خوب و بد تقسیم‌بندی کرد. شاید ویژگی‌هایی نیز وجود داشته باشد که در شرایط مختلف ماهیت متفاوتی به خود می‌گیرند که البته تعدادشان زیاد نیست. مانند صفت قاطع بودن. صد البته این ویژگی جزو صفات خوب است اما در مواردی داشتن انعطاف به پیشبرد اهداف کمک شایانی خواهد کرد.


پس صفات به شکل خاص فقط مربوط به خود شخص نمی‌شوند. شاید بتوان صفات را به سرما و گرمای هوا تشبیه کرد. به این دلیل که به همان صورت که گرما و سرما تأثیرات متفاوتی را در پیرامون ما اعم از محیط جاندار و بی‌جان ایجاد می‌کند، صفات ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. یعنی ما به واسطه حالات روحی و ویژگی‌های شخصیتی خود تأثیرات متفاوتی بر افراد اطراف و همچنین خودمان می‌گذاریم.

با این اوصاف اهمیت صفات برای ما بیشتر آشکار می‌شود. زیرا همان طور که ذکر شد این صفات، از طرفی به خودمان و از طرفی دیگر به محیط اطرافمان مربوط می‌شود. ویژگی‌های خوب ما را درگیر حالات خوب می‌کند. حال خوب بستر زایش اتفاق‌های خوب است. یکی از صفات بارز پیامبر اکرم(ص) و امامان ما و تمامی پیامبران ما، خلق خوب و صفات پسندیده انسانی بوده است. داستان‌های فراوانی از خوش‌خلقی این بزرگواران و به تبع آن ایجاد تغییرات مثبت در افراد مختلف برای ما نقل شده است. به طور مثال یکی از ویژگی‌های شاخص پیامبر اکرم اسلام(ص) امین بودن ایشان بود که به دلیل امانتداری و راستگویی این مرد خدا بوده است. حال بپردازیم به صفات نادرست. رفتارهای نادرست و صفت‌های ناپسند، مجموعه‌ای از عادات هستند که علاوه بر شخص، اجتماعی که فرد در آن زندگی می‌کند را نیز به شیوه‌ای نامطلوب درگیر می‌کند.


دروغ، تردید و تنهایی

عدم صداقت از جمله صفاتی است که تردید به همراه دارد. شخصی که گرفتار دروغگویی است، در وهله اول با دیده تردید به روابط می‌نگرد و این زیاد جای تعجب ندارد. زیرا این خصلت آمیخته با شخصیت خود او است و متأسفانه این نگرش محتوایی است که اندیشه وی را در بر گرفته. حال آن که زیر بنای اکثر روابط (به جز مواردی که عقل به احتیاط حکم می‌کند)، مخصوصاً روابط خانوادگی بر مبنای اعتماد استوار است و تردید زمینه‌ای را فراهم می‌کند که شخص نتواند از رابطه‌ای که در آن قرار دارد لذت ببرد. همین روند در روابط شخص مقابل هم آشکار می‌شود.


همگی ما داستان چوپان دروغگو را شنیده‌ایم. همین طور داستان جالب پینوکیو را با تغییر غیر معمول بینی او، هنگام دروغگویی. در واقع این داستان‌ها به نوعی حکم آیینه‌ای را دارد که مقابل این رفتار قرار گرفته و چهره واقعی این خصلت را نمایان می‌کند. آنچه در این آیینه هنگام بروز این رفتار مشاهده می‌شود چیزی نیست جز عدم زیبایی، عدم هماهنگی! از طرفی غیر قابل اعتماد بودن صدمه‌های فراوانی از سوی اطرافیان به خود شخص دروغگو وارد می‌کند و چنانچه این رفتار ادامه داشته باشد فرد به نوعی درگیر تنهایی خواهد شد. چوپان دروغگو به هنگام حمله واقعی گرگ، تنها ماند.


ریشه‌های دروغگویی را بخشکانیم


دروغگویی محدود به صرفاً گفتن دروغ نمی‌شود. پیامدهای این ویژگی به شکل آرام و بی‌صدا به سمت رفتارهای توأم با فساد کشیده می‌شود. حال با این معضل چه باید کرد؟ سؤال این است که دروغگویی از کجا و به چه علت در وجود ما شکل می‌گیرد؟ پدید آمدن این خصلت دلایل متعددی دارد. اولین جایی که کودک در آن رشد و پرورش جسمی و روحی دارد خانواده است.
ژان پیاژه، ‌روانشناس مشهور فرانسوی معتقد است وقتی خردسالی اسباب شکستنی را در دسترس خود می‌یابد، آنها را می‌شکند. پس مادر اسباب شکستنی را از محل دسترس کودک دور نگه می‌دارد. در مورد دروغ نیز وضع بر همین منوال است.

در درون کانون گرم خانواده بهتر است سعی کنیم اسباب این خصلت را از محل روان فرزندانمان دور نگه داریم. معمولاً از سن پنج یا شش سالگی به بعد، کودک به لحاظ ذهنی، توانایی تشخیص سخن راست را از دروغ دارد. اگر از این دوره به بعد محیط مناسب برای پرورش این خصلت باشد، قطعاً این ویژگی نمایان خواهد شد. پس مراقب باشیم. اول اینکه خود دروغ نگوییم و با گفتن دروغ سمبل بد آموزی نباشیم. از فرزندانمان به اندازه توانایی‌ها و متناسب با سنشان توقع داشته باشیم. وقتی کودک از عهده کاری که به وی سپرده شده برآید حس ارزشمندی را تجربه خواهد کرد. حس ارزشمندی مغایر با حس حقارت است. تجربه حس حقارت می‌تواند کودک را به سمت دروغگویی سوق دهد. یکی دیگر از عواملی که فرد را به طرف دروغگویی می‌کشاند ترس است. کمی فکر کنیم! با کودکان و اطرافیان خود تا چه حد محترمانه برخورد می‌کنیم؟


آیا رفتار ما با عزیزانمان به نحوی بوده که هنگام بروز خطایی از سوی آنها، جرئت داشته باشند ما را در جریان اشتباهشان قرار دهند؟ در کمال تأسف باید گفت ریشه بسیاری از دروغ گفتن‌ها، در ترس از تنبیه شدن است. با این ترس فرد حقیقت را پوشانده و دروغ را جایگزین کرده و تحویل ما می‌دهد. در مورد ترس هم والدین و هم مسئولان آموزشی باید رفتار مناسب داشته باشند. به گونه‌ای که اگر اشتباهی از جانب کودک رخ داد، شهامت پذیرفتن اشتباه و گفتن حقیقت را داشته باشد.


یکی دیگر از دلایل این ویژگی جلب توجه است. گاهی کودکان کمتر مورد توجه والدین قرار می‌گیرند. به این ترتیب با گفتن مطالب دروغ سعی در برانگیختن تعجب و جلب نظر دیگران دارند. در عین حال دروغگویی پیامدهای ناگواری را نیز به همراه دارد. به طور مثال باعث خدشه دار شدن اعتبار فرد در جنبه‌های مختلف زندگی می‌شود. باعث به دردسر افتادن خود شخص یا اطرافیان وی می‌شود. صمیمیت را کمرنگ کرده و زمینه را برای شکل‌گیری کدورت مهیا می‌کند. تا جایی که امام محمد باقر(ع) در این باره می‌فرمایند: دروغ خانه ایمان را ویران می‌کند. حال که با برخی از مهم‌ترین دلایل دروغگویی آشنا شدیم بهتر است از همان ابتدا ریشه‌های دروغگویی را در خانواده بخشکانیم تا فرزندانمان از دلایل دروغگو شدن مصون بمانند.








 

برای دریافت آخرین اخبار از طریق "تلگرام" به کانال اختصاصی «پرشین خودرو»telegram.me/persiankhodro بپیوندید.





منبع: جوان

کد خبر 61753

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha