کد خبر 75534
۶ تیر ۱۳۹۶ - ۰۶:۱۸

پرشین خودرو: عروسک های زیادی در دنیا وجود دارند که ادعا می شود روح صاحبان شان یا حتی شیاطین را تسخیر کرده اند.

به گزارش«پرشین خودرو»، عروسک های زیادی در دنیا وجود دارند که ادعا می شود روح صاحبان شان یا حتی شیاطین را تسخیر کرده اند.

همیشه با شنیدن جمله «براساس داستان واقعی» در ابتدای یک فیلم ترسناک، وجودمان به لرزه می افتد. داستان عروسک هایی که توسط شیاطین یا ارواح تسخیر شده اند باورنکردنی است اما افراد زیادی هستند که ادعا می کنند همین عروسک های به ظاهر آرام، زندگی شان را تبدیل به کابوس کرده اند و نمی توانند از دست آن ها رها شوند. حتی بعضی از این عروسک ها در موزه ها درون محفظه هایی با درجه ایمنی بسیار بالا نگهداری می شوند تا نتوانند آسیبی به کسی برسانند.

عروسک مشروط


وودو زامبی عروسکی بود که صاحبش ادعا می کرد توسط ارواح تسخیر شده است، این عروسک توسط یک زن تگزاسی به نام سارا مارینز از سایت ای بی خریداری شد. وودو در نیواورلئان ساخته شده و فروشنده برای خرید آن قوانین خاصی را مشخص کرده بود اما سارا پس از خرید به هیچ کدام از آن قوانین عمل نکرد. مدتی گذشته که وقایع عجیبی برای سارا آغاز شد، شب ها کابوس های وحشتناک می دید و صبح ها وقتی از خواب بیدار می شود تمام بدنش پر از زخم و کبودی بود.
 
 عروسک های نفرینی

در این شرایط سارا تصمیم گرفت بار دیگر وودو زامبی را در ای بی بفروشد، مدت زیادی طول کشید تا بالاخره یک خریدار پیدا شد اما روز بعد خریدار تماس گرفت و گفت که بسته پستی خالی برای او فرستاده شده است. وودو بار دیگر پشت در خانه سارا پیدا شد. هنوز سارا نتوانسته این وودو را از خانه خود خارج کند و هر بار عروسک به شکلی عجیب پشت در خانه اش ظاهر می شود.

روح مرگ در چشمان عروسک

در سال های 1840 گروه های بسیار زیادی از مردم آمریکا خانه های خود را در شرق به مقصد اورگان و کالیفرنیا ترک می کردند، «دونر پارتی» نیز یکی از همین گروه های مهاجر بودند که به سرپرستی فردی به نام جرج دونر به سمت کالیفرنیا حرکت کردند. پتی رید، کودک هشت ساله و خانواده اش از اعضای گروه دنر پارتی بودند که در راه اتفاقات بسیار بدی برای آن ها رخ داد.
 
به خاطر بعضی اشتباهات، آن ها راه را گم کردند و تمام زمستان را در سرمای «سییرانوادا» و در میان برف محبوس شدند. وضعیت آن ها آن قدر سخت و بحرانی شده بود که ابتدا با خوردن تکه های کوچک و نازک چرم، سپس موش ها و استخوان ها و در نهایت با خوردن یکدیگر تلاش کردند جان خود را نجات دهند.
 
 عروسک های نفرینی

در میانه راه از همه مهاجران خواسته شد وسایل اضافه خود را دور بریزند تا بارشان سبک تر شده و راحت تر به راه شان ادامه دهند. خانواده رید هم از دخترشان خواستند که تمام اسباب بازی هایش را دور بریزد. پتی به حرف آن ها گوش کرده و تمام اسباب بازی ها به غیر از عروسک محبوبش را دور انداخت. او عروسکش را زیر لباس هایش پنهان کرد تا کسی آن را نبیند.

تعداد زیادی از افرادی که در دنر پارتی بودند جان خود را از دست دادند و پتی تنها کودکی بود که در این گروه زنده ماند. بسیاری از مردم ادعا می کنند روح عروسکی که پتی حاضر نشد آن را دور بیندازد، خانواده رید را از مرگ نجات داد و آن ها از معدود خانواده هایی بودند که بالاخره به سلامتی به سن خوزه رسیدند. عروسک پتی اکنون در موزه تاریخی ساکرامنتو در کالیفرنیا قرار دارد و بسیاری آن را عروسک مرگ می نامند زیرا معتقدند زمانی که در چشمان عروسک نگاه می کنند می توانند زجری را که افراد گروه در زمان مرگ کشیده اند ببینند.

نفرین مخفی در موها

داستان اوکیکو از آن جا آغاز شد که در سال 1918 پسری هفده ساله به نام ایکیچی سوزوکی آن را از یک نمایشگاه برای خواهر دو ساله اش به عنوان سوغاتی خرید.

قد عروسک حدود 40 سانتی متر بود و یک کیمونوی سنتی ژاپنی به تن داشت، صورتش از جنس چینی بود به همین خاطر چشمان درشت و سیاهش خیلی نمایان بودند. خواهر ایکیچی از این هدیه بسیار خوشش آمد و هر روز فقط با این عروسک بازی می کرد. آن ها همیشه با هم بودند و دختربچه نام عروسک را اوکیکو گذاشت. تا این که یک روز به سختی بیمار شد و مدتی بعد از دنیا رفت. بعد از این ماجرا، اوکیکو روی مقبره دختربچه گذاشته شد. اما چند ماه بعد خانواده سوزوکی متوجه موضوع بسیار عجیبی شدند.
 
 عروسک های نفرینی

موهای عروسک هر روز بلند و بلندتر می شد تا جایی که به نزدیکی زانوهایش رسید و همین مسئله باعث شد همه ادعا کنند که اوکیکو روح دختربچه را تسخیر کرده است. ادعا می شود که این عروسک در سال 1938 به معبد مانجی ژاپن منتقل شده و از آن زمان  تا به حال چندین بار موهای اوکیکو کوتاه شده و دوباره رشد کرده است.

مراقبان معبد می گویند که چندین بار موهای او تحت آزمایش های مختلف قرار گرفته اما آزمایش ها موضوعی غیرعادی را نشان نداده است. سایت خبری abc چندین بار خبر این عروسک را چاپ کرده است.

عروسک زنده

پوپا عروسکی بود که در سال 1928 درست هم شکل صاحب ایتالیایی خود گریفین ساخته شد، دختری که خیلی عروسک خود را دست داشت و همیشه همراهش بود، در سفر از ایتالیا به آمریکا و حتی در سفر به دور اروپا و به این ترتیب پوپا هرگز تنها رها نشد. در سال 2005 زمانی که گریفین بسیار پیر و بیمار بود به نوه های خود گفت «پوپا بهترین دوست من بود، او یک عروسک معمولی نیست. زنده است و می تواند با من صحبت کند.»

مدت کوتاهی پس از آن، پیرزن جان خود را از دست داد اما نوه هایش برای زنده نگه داشتن خاطرات مادربزرگ، عروسکش را درون محفظه ای شیشه ای گذاشتند تا خراب نشود اما آن ها مدعی هستند که از همان روز اتفاقات عجیب و ماوراءالطبیعه در خانه آن ها آغاز شده است.
 
 عروسک های نفرینی

آن ها می گویند که چند روز بعد آن ها متوجه شده اند کسی با خط بچگانه روی شیشه نوشته است «پوپا متنفر است»، همچنین حالت قرار گرفتن و حتی صورت عروسک داخل شیشه مدام تغییر کرده است.

به گفته آن ها همیشه صدایی در خانه شنیده می شد که گویا کسی به شیشه می کوبید، حتی با این که در محفظه شیشه ای قفل بود، چند بار اهالی خانه، پوپا را بیرون از شیشه پیدا کردند.

یک بار هم صدایی در خانه به گوش می رسید که تکرار می کرد «پوپا تنهاست»، هم اکنون هیچ کس از سرنوشت پوپا اطلاعی ندارد. آخرین بار افراد این خانواده ادعا کردند که خواستند تا از حرکات او فیلمی در یوتیوب بگذارند اما پوپا فیلم را پاک کرده است. پوپا به هر شکل نارضایتی خود را از وضعیتی که دارد نشان می دهد.

میراث اسرارآمیز

چه کار می کنید اگر تنها میراث خانوادگی تان یک عروسک تسخیرشده باشد؟ اما این ماجرا برای زنی به نام آنا اتفاق افتاد. جولیت عروسکی با نفرین خاص بود که نسل به نسل از مادر به دختر می رسید.

در چهار نسل این عروسک به همین روش از مادری به دخترش رسیده بود اما نکته شگفت انگیز این بود که تمام این خانواده ها صاحب دو فرزند شدند یک پسر و کی دختر که پسر خانواده در سومین روز تولدش به شکل اسرارآمیزی جان خود را از دست می داد.
 
 عروسک های نفرینی

اعضای این خانواده ها ادعا می کردند که روح این پسران توسط جولیت اسیر می شود و وظیفه دختر خانواده بود که با نگهداری درست از عروسک از روح برادر و پسران فوت شده قبل از آن، مراقبت و محافظت کند. چون آن ها تصور می کردند که این عروسک روح عزیزان خانواده را در خود داشت.

آنا می گوید: «جولیت زمانی به من داده شد که یک دختر داشتم و باردار بودم، من پسری به دنیا آوردم که درست مانند خانواده های قبل از من در روز سوم تولدش از دنیا رفت.

با این که در روز تولد پزشکان گفتند کاملا سالم است و هیچ مشکلی ندارد اما ناگهان بیمار شد و در روز سوم جانش را از دست داد. من در آن زمان از داستان جولیت خبر نداشتم اما کسی که به عنوان هدیه بارداری آن را به من داد می دانست که یک عروسک تسخیر شده به من می دهد، از آن به بعد همیشه شب ها در خانه ما صدای خنده های شیطانی شنیده می شد. علاوه بر این گاهی اوقات از عروسک صداهایی شبیه گریه نوزاد با صداهای مختلف شنیده می شود گویا چندین نوزاد مختلف در حال گریه کردن هستند.»

جولیت هنوز هم در اختیار آنا قرار دارد و ادعا می کند می خواهد آخرین نفر از این نسل باشد که این نفرین شامل حالش شده است و هرگز آن را به دخترش نخواهدداد حتی اگر مشکلات بیشتری برایش پیش بیاید.

عروسکی به نام آنابل

در یک ماه گذشته ویدیویی در سایت یوتیوب منتشر شده که در مدت بسیار کوتاهی میلیون ها بازدیدکننده داشته است.

ویدئو متعلق به خانواده ای پرویی است که ادعا می کنند در هفت سال گذشته به خاطرداشتن عروسکی به نام «ساریتا» اتفاقات بسیار عجیب و وحشتناکی برای آن ها رخ داده است.
 
 عروسک های نفرینی

ساریتا یک عروسک زیبا با موهای بلوند و چشمان آبی به ظاهر آرام و بی خطر است که طبق گفته های ایونه- مادر خانواده نونز- هدیه ای بوده از طرف خواهرزاده شوهرش که هفت سال پیش به آن ها هدیه داده بود و بعد از آن خودش در اتفاقی عجیب و تلخ جان باخته بود.

ایونه در مصاحبه با رویترز می گوید: «اتفاقات عجیب درست از زمان مرگ او آغاز شد. پس از آن، خواهرشوهرم نیز به دلایل نامعلومی در همین خانه ای که اکنون زندگی می کنیم خودکشی کرد. با این وجود نمی توانم خودم را راضی به دور انداختن عروسک کنم چون ساریتا تنها یادگاری به جامانده از خواهرشوهرم و دخترش برای ماست.»

ایونه ادعا می کند ساریتا توسط ارواح تسخیر شده است. زمانی که دکمه روی شکم عروسک فشار داده می شود، ترانه «پدر ما» را می خواند اما ساریتا بدون این که کسی به او دست بزند ناگهان شروع به خواندن می کند.

او می گوید البته این یکی از کوچک ترین نکات عجیب درباره عروسک تسخیر شده است.

خانواده نونز ادعا می کنند شب ها قبل از خواب، ساریتا را در گوشه ای از اتاق قرار می دهند اما صبح روز بعد آن را روی میز، روی کاناپه یا گوشه ای دیگر از اتاق پیدا می کنند.

سه فرزند خانواده نونز اغلب مواقع با انواع کبودی، خراش و زخم های کوچک روی بدنشان از خواب بیدار می شوند و مطمئن هستند که این خراش ها در طول روز برایشان اتفاق نیفتاده و تنها به خاطر این عروسک تسخیر شده، این حوادث رخ می دهد.

انجی نونز بیست ساله، دختر بزرگ خانواده می گوید: «گاهی اوقات صداهای عجیبی در خانه می شنوم و احساس می کنم کسی در گوشه ای از اتاق حضور دارد. علاوه بر این گاهی سایه هایی را در تاریکی های خانه در حال حرکت می بینم، هر شب احساس می کنم کسی از گوشه اتاق به من زل زده است. سنگینی نگاه را روی خودم به خوبی حس می کنم.»

هم انجی و هم دو برادر کوچک ترش خیلی دوست دارند هرچه زودتر از شر این عروسک شیطانی خلاص شوند اما مادرشان نمی تواند از ساریتا دل بکند.


او به جای آن که بخواهد عروسک  را از خانه دور کند در موسسه ای به نام «کارشناس فرشته ها» ثبت نام کرده است تا روح های شیطانی را از ساریتا دور کنند.

 

 

 

 

منبع: برترین ها

کد خبر 75534

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha