اگرچه طراحی و توسعه محصول و راهبرد پلتفرمهای مشترك در نگاه اول به معنای تغییرات برجسته در ارتباطات با شبکه تامین نیست، اما دو جنبه مهم كه از پیامدهای توسعه محصولات و پلتفرمها هستند باید در طول زنجیره مورد تاكید قرار گیرند.
مورد نخست در ارتباط با كاهش هزینه از طریق توسعه پلتفرمها است و مورد دوم كاهش زمان در طول زنجیره میباشد.
كاهش هزینه: توسعه پلتفرم به معنای یكپارچگی محصول نیز است. این به معنای تولید بیشتر با استفاده از همان قطعات و مجموعهها است كه خود منجر به سودآوری در مقیاس اقتصادی شده و از این رو كاهش قیمت تمام شده و هزینهها را هم برای تامینکننده، هم تولیدکننده و هم فروشندگان به دنبال خواهد داشت. سرانجام این امر میتواند بر پایگاه تامینکنندگان به صورت «یكپارچگی تامینکنندگان» یا به سادگی به صورت كاهش در تعداد تامینکنندگان نیز تاثیر گذارد. بر این اساس ظهور ابر تامینكنندگان از رویدادهای مهمی است که از طریق ادغام و تصاحب قطعهسازان بزرگ اتفاق افتاده و به شدت تعداد تامینکنندگان در ردههای مختلف زنجیره را کاهش داده است. به عنوان نمونه تعداد تامینکنندگان و سازندگان کارخانه فورد از 2300 نفر در سال 1996 به 1300 نفر در سال 2000 کاهش یافته و در سال 2005 با 74 درصد کاهش به 600 سازنده رسیده است.
كاهش زمان: تغییرات ایجاد شده به وسیله توسعه پلتفرم ممكن است تاثیر قابل توجهی بر ارتباط با تامینکنندگان داشته باشد. در حقیقت، اگر مدل توسعه محصول از «ساختن یك محصول و سپس تجدید نظر در آن» به مدل «پیشبینی و ساخت» تغییر یابد، آنگاه تامینکنندگان مجبور خواهند بود كه خود، قطعات را آماده و قیمتگذاری نمایند، قطعاتی كه باید به صورت فزایندهای استانداردسازی شوند و امکان به اشتراکگذاری آنها در طیف متنوعی از محصولات نیز فراهم گردد. از سوی دیگر میتوان گفت رویکرد استانداردسازی، ماژولاریتی و مشتركسازی به مشاركت نزدیك تامینكنندگان در ردههای مختلف نیز میانجامد.
تحقیقات بهعمل آمده حاکی از آن است که در صنعت خودرو بیشترین ارزش افزوده در انتهای زنجیره تامین خودرو و در ارتباط با خدمات پس از فروش محقق میشود. بر اساس این روند در صنایع خودرو نقش هر یک از عناصر زنجیره نیز تغییر یافته است به نحوی که پیش از این، فعالیتهایی از جمله خدمات پس از فروش، توزیع، فروش و بازاریابی و مدیریت نام و نشان تجاری توسط واسطهها و توزیعکنندگان انجام میشد و خودروسازان به طور عمده به ساخت، تولید و مونتاژ میپرداختند؛ ولی از این پس خودروسازان بیشتر به فرآیندهای توزیع، فروش و بازاریابی و مدیریت نام و نشان تجاری پرداخته و در مقابل بخش عمدهای از تولید و مونتاژ مجموعهها و فوق مجموعهها بر عهده تامینکنندگان گذاشته شده است.
لذا تامینکنندگان نقش کلیدیتری در زنجیره تامین و تولید خودرو به دست میآورند. از این رو برخی از فواید راهبرد پلتفرم مشترک را در ارتباط با شبکه تامینکنندگان و لجستیک خودرو، میتوان به شرح ذیل اعلام كرد:
• سهولت تامین و تولید قطعات و مجموعههای مستقل مشترك و استاندارد در محصولات توسط تامینکنندگان؛
• امکان واگذاری مسوولیت كیفیت و عملكرد هر مجموعه به طور مستقل به تامینکننده؛
• سهولت طراحی تولید و مونتاژ و توسعه و ارتقای محصولات بر مبنای ماژولهای مستقل؛
• سهولت برنامهریزی تامین قطعات و مجموعههای مشترک و استاندارد از تامینكنندگان مختلف، توسط خودروساز؛
• امكان ساماندهی ردهبندی و توسعه تامینكنندگان تخصصی به ازای قطعات و مجموعههای مشترک؛
• ایجاد جریان ارزش در طول زنجیرهای از فرآیند تامین، تولید و توزیع در سطح جهانی با توجه به استانداردسازی قطعات و مجموعهها و نیز متمایزسازی محصولات؛
• سهولت ساماندهی كانالها و مجاری تامین، توزیع و لجستیک خانوادهای از اجزا، قطعات و مجموعههای مشترک؛
• ساماندهی تسهیلات لجستیکی از قبیل انبارها، باراندازها، وسایط حمل و نقل، فروشگاهها، کانالهای توزیع و دیگر تسهیلات؛
• واگذاری طراحی و هماهنگی زنجیره تامین به تامینكنندگان توسط خودورسازان؛
• لزوم فراگیری تامینكنندگان جهت فعالیت همزمان در مناطق جغرافیایی مختلف.
عوامل موثر در زنجیره ارزشآفرینی خودروسازی، از قطعهسازان رده سوم تا شركت خودروساز، در هر یك از فرآیندهای این زنجیره به شیوه جدید و كاملتری ایفای نقش و تمركز میكنند. به عنوان مثال خودروساز از طراحی خودرو تا ارتباط با مشتری را هدایت میكند. تامینكنندگان رده اول سیستمها را تامین و بر زنجیره تامین مدیریت میكنند. سازندگان رده دوم، خدمات نوآوری و فناوری ماژولها را تامین میكنند و رده سومیها مواد اولیه را فراهم كرده و فرآیند تولید قطعه را انجام میدهند.
این واقعیتها و جهتگیریها الزامات تازهای را پیش روی بخش تامین نهاده و نتایجی را در این بخش در پی داشته است که از آن جمله میتوان به لزوم رشد مقیاس برای تامینكنندگان، جهتگیری تجدید سرمایهگذاریها و رقابتپذیری هزینه، نقش تقویتكنندگی متقابل رشد و مقیاس، تمركز رشد بر تامینكنندگان رده اول و دوم بزرگتر، ظهور طبقه جدیدی از تامینكنندگان رده اول (ابرتامینكنندگان)، دنبال كردن راهكارهایی برای ارائه خدمات با هزینه پایین تر توسط تامینكنندگان بزرگتر، بازتعریف بازیگران و مقاصد استراتژیك با توجه به تحول نقشها در زنجیره ارزش صنایع خودروسازی و اندازه و مقیاس تامینكنندگان بزرگتر نشاندهنده همبستگی معنیدار بین ساختار سرمایه و نقش در زنجیره ارزشی است، اشاره كرد.
*رییس موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
کد خبر 140802
نظر شما