پرشین خودرو: در صفحه ۹۸ کتاب «مرغ مهاجر» که درباره زندگی و آثار سهراب سپری نوشته شده است، به نقل از «پریدخت سپهری» خواهر سهراب مطالب کوتاهی آمده و او گفته است: «چنار» قریهای است بین راه کاشان و مشهد اردهال، در این آبادی، باغی سرسبز و پردرخت به خواهر بزرگ سهراب تعلق داشت،
به گزارش «پرشین خودرو»، هنگامیکه به اتفاق خانواده به قریه چنار میرفتیم، سهراب برای هر روز بچهها (خواهرزادهها) برنامههایی تدارک میدید، جیپ لندروور به شمار ۴۱۶۹۴ تهران الف را که فرماناش طرف راست قرار داشت، روشن میکرد، بچهها داخل ماشین، روی کاپوت و بالای سقف مینشستند، سهراب جیپ را به حرکت درمیآورد و آبها را به پشت باغ که دارای چند درخت توت بود، میبرد، ماشین را زیر درختها، طوری که شاخههای توت در دسترس باشند، نگاه میداشت، بچهها روی کاپوت و سقف ماشین به خوردن توت میپرداختند، هر وقت شاخهها از بار تهی میشدند، او بار دیگر ماشین را حرکت میداد و از تماشای این صحنهها لذت میبرد.
این لندروور، همان اتومبیل معروفی است که سهراب سپهری به عنوان تنها وسیله نقلیه در عمرش خرید، گرچه به دوچرخهسواری و پیادهروی علاقه زیادی داشت.
این لندروور بعدها سرنوشت عجیبی پیدا کرد و بعد از مرگ سهراب سپهری، به مادرش «ماه جبین سپهری» که تنها وارث او بود رسید و مادر که نمیتوانست از آن استفادهای کند، آن را به شخصی به نام بیژن اصلانی فروخت و او نیز بدون توجه به ارزش واقعی این خودرو، آن را به شخص دیگری فروخت.
بعدها در کاشان موسسهای به نام حفظ و نشر آثار سهراب توسط شخصی به نام «علیرضا فینی» از همشهریان سهراب تشکیل شد، او توانست ردپای این لندروور خاطرهانگیز را در یکی از روستاهای اطراف شهرکرد پیدا کند و سال ۸۱ که قرار بود نخستین کنگره آثار سهراب در کاشان برگزار شود، این لندروور را از مالک سوم آن که شخصی به نام مهندس مختاری بود خریداری کرد و آن را به موسسه حفظ آثار سهراب بازگرداند.
و همین ۴ سال پیش بود که لندروور سهراب سپهری در نمایشگاه اتومبیلهای کلاسیک در کیلومتر ۱۱ جاده مخصوص کرج به نمایش عمومی گذاشته شد و دوستداران زیادی به دیدن این لندروور رفتند و با آن عکس گرفتند.
البته پیش از آن نیز در نمایشگاهی در کاخ سعدآباد به نمایش گذاشته شده بود و حتی در مسافتی هم آن را روشن کرده و به حرکت درآورده بودند، اما در محوطه کاخ سعدآباد همچنان خاموش در کنار تابلویی از چهره سهراب سپهری قرار داشت و علاقهمندان سهراب به دیدن آن میرفتند. این خودرو همان لندرووری است که سهراب یکبار هم با آن تصادف کرد و به خاطر این تصادف بازداشت شد. ماجرای این تصادف را در بخش بعدی گزارش بخوانید.
یکم اردیبهشت سال ۱۳۸۵ بود که برای شرکت در مراسم بزرگداشت سهراب سپهری و شعرخوانی بر سر مزار او به مشهد اردهال رفتم، در آنجا متوجه شدم اهالی شعر و ادب کاشان به شاعری به نام «حامی کاشانی» ادای احترام ویژهای میکنند و برخی نیز او را با عنوان «جناب سرهنگ» صدا میزنند.
کنجکاو شدم که بدانم او کیست؟! یکی از شاعران بومی کاشان توضیح داد که او سرهنگ «سیدرضا میرجعفری» است که در شعر به «حامی کاشانی» تخلص میکند و دارای آثار ارزشمندی است، اما بیشتر شهرت او به خاطر دوستی با سهراب سپهری بعد از وقوع یک تصادف و بازداشت سهراب سپهری در کلانتری کاشان توسط اوست و باز هم کنجکاو شدم که بدانم ماجرای بازداشت سهراب سپهری توسط یک پلیس چه بوده است؟ سراغ او رفتم، ضبط صوتم را روشن کردم و خواستار مصاحبهای با او شدم و توضیح دادم که حسن فرازمند خبرنگار روزنامه اطلاعات هستم.
او نیز پذیرفت و با خوشرویی تمام به سوالات من پاسخ داد و درباره بازداشت «سهراب سپهری» و تصادف او با «لندروور» سبز رنگاش توضیحات جالبی داد و من هم گزارش و گفتوگوی خود را در ویژهنامه ادبی روز پنجم اردیبهشت سال ۱۳۸۵ در روزنامه اطلاعات چاپ کردم. حالا بعد از گذشت ۹ سال بد نیست به این بهانه سری به آن گزارش و گفتوگو هم بزنیم، اگرچه جناب سرهنگ ۳ سال بعد از این گزارش، در سال ۸۸ در سن ۶۹ سالگی به علت ایست قلبی در بیمارستان شهید بهشتی کاشان درگذشت.
آثار باقیمانده از او به نام «وحی منزل»، «اعجاز انسانساز» و بهویژه کتاب «در کنار سهراب» در کاشان طرفداران زیادی دارد. من در ابتدای گزارش خود نوشته بودم.
«... یک روز گرم در حوالی مردادماه سال ۵۶ بود که به افسر نگهبان کلانتری۲ خیابان امیرکبیر کاشان خبر دادند که یک سیاح خارجی، هنگام رانندگی با یک خودرو لندروور انگلیسی با یک دوچرخهسوار تصادف کرده و اکنون دوچرخهسوار صدمه دیده و مجروح به بیمارستان منتقل شده است.
سرانجام افسر نگهبان دستور بازداشت راننده لندروور و نیز توقیف خودرو او را صادر کرد اما هنوز ساعتی نگذشته بود که ماجرا رنگ تازهای به خود گرفت، زیرا هم افسر نگهبان و هم سیاح خارجی هنگام ملاقات و انجام آداب بازجویی، یکدیگر را دوستان خوبی برای هم یافتند. افسر نگهبان متوجه شد که او یک سیاح خارجی نیست، بلکه سهراب سپهری است و سهراب نیز دریافت که افسر نگهبان این کلانتری از شاعران با احساس و نامدار کاشان است.
بعد از گذشت ۲۹سال از آن ماجرا (سال ۸۵) سرهنگ «سیدرضا میرجعفری» که در ردیف بازنشستگان نیروی انتظامی بود، در گفتوگوی اختصاصی به شرح ماجرای بازداشت سهراب سپهری پرداخت...»
در اینجا بخشهای کوچکی از این گفتوگو را میآورم و علاقهمندان به این گفتوگو میتوانند با مراجعه به سایت روزنامه اطلاعات این مطلب را در ویژهنامه ادب و هنر این روزنامه در ۱۳۸۵/۲/۵ مطالعه کنند. اینک بخشی از آن مصاحبه را بخوانید:
جناب سرهنگ، آن تصادف چه زمانی رخ داد؟
ساعت ۳ بعدازظهر یک روز گرم مردادماه سال ۵۶ بود که به من خبر دادند در خیابان باباافضل کاشان تصادفی رخ داده است.
جزئیات تصادف و صحنه را آیا به خوبی به یاد دارید؟
به من خبر دادند یک سیاح خارجی با یک «لندروور» سبزرنگ انگلیسی که فرمان آن در سمت راست قرار دارد، رانندگی میکرده که یک شهروند دوچرخهسوار را زیر گرفته است.
چه موقع متوجه شدید او سیاح خارجی نیست؟
هنگام بازجویی به زبان انگلیسی از او پرسیدم «؟what is your name» او خیلی خونسرد و به زبان فارسی گفت: «سهراب» خیلی تعجب کردم و پرسیدم: چه میگویی؟ سهراب! او گفت: بله... مگر اشکالی دارد. گفتم ببینم نام فامیلیات چیست؟ گفت: سپهری. پرسیدم: چی؟ سپهری؟... گفت آقا مگر تعجب دارد، پرسیدم اهل کجایی؟ گفت: اهل همین کاشانم. گفتم خانهات کجاست؟ گفت: سرپله.
از او پرسیدم چه شد که تصادف کردی؟ او گفت: داشتم در عالم خودم رانندگی میکردم که یکدفعه متوجه شدم، چیزی محکم به گلگیر ماشینام خورد...، بعد از آن نشستیم و جریان بازجویی رسمی او را انجام دادم.
وقتی «لندروور» متولد شد
میگویند «موریس فردیناند ویلکس» که در دهههای ۴۰و ۵۰ میلادی رییس هیاتمدیره شرکت خودروسازان «روور» انگلستان بود، هیچوقت نمیتوانست بیکار بنشیند، او حتی در روزهای تعطیل هم برای خود سرگرمی مرتبط با مشغله خودروسازی بهوجود میآورد و در تابستان سال ۱۹۴۷م که در مزرعه شخصیاش در منطقه «نیوبارو ولز» انگلیس به استراحت مشغول بود، یکدفعه به سرش زد که از شاسی و اکسل اتومبیل خود که روی «ویلیس امبی» متعلق به شرکت امریکایی جیپ بود، استفاده کند و طراحی یک اتومبیل جدید را در روزهای تعطیلات و استراحتاش انجام دهد.
او که طراح ارشد خودروهای گروه خودروسازی «روور» انگلیس هم بود، با استفاده از شاسی و اکسل این اتومبیل، طراحی نخستین اتومبیلهای سری نخست «لندروور» را آغاز کرد و زمانی که از تعطیلات برگشت، آن را در هیاتمدیره مطرح کرد و دیری نپایید که سری نخست لندروورها روی خط تولید شرکت «روور» انگلیس قرار گرفت.
تولید نشان(برند) لندروور، به عنوان شرکت و نشان تجاری مستقل، به زمانی برمیگردد که جنگ جهانی دوم با تمام تلفات و ویرانیها پایان یافته بود و شرکت «روور» در منطقه «سالی هیل» انگلیس نیز مانند بسیاری از کارخانههای خودروسازی و صنعتی دیگر در حال تجدید ساختار بود و باید سیاستهای جدید تولیدی خود را به فعل درمیآورد و این بود که به تولید اتومبیلهایی مثل نشان(برند) «موریس» که متعلق به زمان جنگ بود، خاتمه داد و طرح تولید انبوه یک اتومبیل چندمنظوره ۲ دیفرانسیل را برای رقابت با اتومبیلهای ۲ دیفرانسیل امریکایی و انگلیسی نظیر جیپ، فورد و ویلیز به خط تولید سپرد و بعد از چندی نخستین نمونههای این نشان(برند) با عنوان «لندروور» آماده عرضه به بازار اتومبیلهای انگلیس شد.
در آن روزها تولید این اتومبیل بسیار حائز اهمیت بود و برای مدیران کارخانههای «روور» انگلیس هم ورود این نشان(برند) خیلی مهم بود. آنها برای بقای کارخانههای خود باید هرچه زودتر به بازار جهانی راه پیدا میکردند و سرانجام در ۳۰ آوریل ۱۹۴۸ برای نخستینبار، با چند لندروور انگلیسی توانستند در نمایشگاه بینالمللی اتومبیل در آمستردام هلند حضور یابند و به سرعت موفق شدند بسیاری از نظرها را به خود جلب کنند.
نخستین سری لندروورهای چند منظوره جزئیات جذاب و جالبی داشتند، از جمله اینکه جنس بدنه آن از آلومینیوم بود و این مسئله باعث جلوگیری از زنگزدگی و پوسیدگی اتومبیل در اثر رطوبت میشد.
و دیگر اینکه لندروور دارای ۴ سیلندر بود که گیربکسی ۴ سرعته، نیرو را به ۴چرخ منتقل میکرد و در کنار آن، از گیربکس کمک نیز سود میبرد، بنابراین دارای ۴دنده سبک و ۴دنده سنگین بود.
فیلتر هوای روغنی که برای آن درنظر گرفته شده بود، از ورود کوچکترین ذرات غبار به درون موتور جلوگیری میکرد و بهکار رفتن سیستم آب زیرفشار درون سیستم خنککننده موتور، پدیدهای نو در آن زمان به حساب میآمد.
سیستم ترمزدستی روی گاردان عمل میکرد، بنابراین در شیبهای تند با اطمینان کامل اتومبیل را در جای خود میخکوب میکرد. از دیگر ویژگیهای لندروور، تعبیه قسمتی ویژه روی گیربکس بود که توسط آن میشد نیروی موتور را برای بهکاراندازی دستگاههای مختلفی نظیر پمپهای آب، ژنراتورهای مختلف، وینچ گاردانی (مکانیکی) و بسیاری نیازهای دیگر استفاده کرد.
تمام این پارامترها به اضافه دسترسی آسان به قسمتهای مختلف خودرو برای تعمیرات و نگهداری آسان آن، «لندروور» را متمایز کرده بود و همین تمایز باعث شد، ایدههای مختلفی بر این خودرو شکل گیرد. از اتومبیل آتشنشانی گرفته تا وسیلهای برای سمپاشی زمینهای کشاورزی و حتی تبدیل آن به یک نوع هاورکرافت یا لکوموتیوی کوچک برای کارهای سبک روی ریل راهآهن. با توجه به این مطالب میتوان دریافت که لندروور اتومبیلی بود که از ابتدا با هدف چندمنظوره بودن ساختهشده بود.
ورود نخستین «لندروورها» به ایران
نخستین لندروورها در سال ۱۳۳۶ یعنی حدود ۵۸سال پیش وارد ایران شدند و شرکت سهامی صنعتی ـ تولیدی «مرتب» که در تهران در پانزدهم مهرماه سال ۱۳۳۶ برای خرید و فروش و قبول نمایندگی اتومبیلهای سواری و باری به مدت نامحدود به ثبت رسیده بود، با شماره ۵۸۰۹ و با نام «کارخانجات لندروور» در اداره ثبت شرکتها و مالکیتهای صنعتی فعالیت خود را آغاز کرد.
البته پروانه تاسیس این شرکت در ۱۳۳۸/۵/۵ با شماره ۱۰۵۷ در وزارت صنایع و معادن وقت صادر شد و از آن تاریخ، شماری از لندروورهای انگلیسی به ایران وارد شده بودند.
دیری نپایید شرکت «مرتب» قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل به یک شرکت خودروسازی فعال در زمینه ساخت و مونتاژ خودروهای ۲ دیفرانسیل، اتوبوس، وانت، آمبولانس، ماشینهای آتشنشانی، کامیون و تراکتور شد اما محصولات اولیهاش همان لندروورهای قدیمی بودند که با همکاری شرکت لندروور انگلیس وارد ایران شدند و بعدها وانتهای یک تنی لندروور نیز به آنها اضافه شد. این همکاری شرکت «مرتب» و واردات با کمپانی لندروور انگلیس تا سال ۱۳۶۰ همچنان ادامه داشت و انحصاری هم بود و قطعات این لندروورها را انگلیس تامین میکرد، اما پس از آن به دلیل وقوع جنگ و تحریمها، شرکت «مرتب» مجبور به تامین قطعات لندروورهای داخل کشور از طریق یک شرکت اسپانیایی به نام «سانتانای» شد.
منبع: صمت
کد خبر 48811
نظر شما