به گزارش«پرشین خودرو»، داستان زندگی کریس رونالدو مثل بیشتر ستاره های دنیا فوتبال، پر از نیمه های تلخ و شیرین است؛ گذر از سیاهی فقر به ثورت بدون حد و مرز؛ زندگی سختی که باعث شده رونالدو نسبت به اتفاقات تلخ اطرافش هیچ وقت بدون واکنش نباشد. از اهداکردن پیراهنش به پسربچه سوریه ای تا کمک های هر ساله اش به کودکان فلسطینی.
پرده اول
پرده اول
ماریا دلورس، مادرش به محضل اطلاع از بارداری، به خاطر وضعیت بد زندگی و فقر، به دنبال سقط فرزند ناخواسته اش بود. اتفاقی که اگر می افتاد، بزرگ ترین جنایت در حق دنیای فوتبال بود. دوراهی مرگ یا شکوه؛ فرصت دادن به جنینی که می توانست دنیای زشت خانواده اش را تغییر دهد یا پایان دادن به همه چیز در همان ابتدای راه. اعتقادات مذهبی مادر رونالدو مانع از انجام این کار شد.
پرده دوم
از همان ابتدای زندگی، سایه فقر همراه او بود. کریس در خانه ای زندگی می کرد که برآورده شدن آرزوها هم رویا بود. فوتبال تنها امکان فراموش کردن عمق بدبختی و نداری هاب ود. کریس شروع کرد؛ از صبح تا بعدازظهر در زمین خاکی جزیره مادیرا دنبال توپ می دوید؛ اصولا چیز دیگری هم برای تعقیب کردن وجود نداشت، جز ماهیگیری.
پرده سوم
به سفارش یکی از استعدادیاب های اسپورتنیگ لیسبون که همشهری اش و اهل مادیرا بود و بازی های او را در زمین خاکی و بی امکانات جزیره دیده بود، با تیم پایتخت پرتغال قرارداد بست. مبلغ اولین قرارداد چیزی حدود 150 دلار می شد. چه کسی در ساختمان اداری اسپورتینگ تصور می کرد پسری که آخر هر ماه 150 دلار از باشگاه حقوق می گیرد، تبدیل به گران ترین ترانسفر تاریخ اسپورتینگ می شود.
پرده چهارم
لوچیانو موجی به پرتغال سفر کرد ور ضایت اسپورتینگی ها برای پیوستن رونالدو به یوونتوس را گرفت؛ اما چند روز بعد کریس با منچستریونایتد امضای قراردادکرد. کی روش، دستیار پرتغالی فرگوسن، مهم ترین عالم انتقال بود. چه کی می داند؟! شاید اگر رونالدو به یوونتوس و لیگ کشنده ایتالیا می رفت، مثل خیلی از استعدادهایی که در ایتالیا خراب شدند، فوتبالش به خطر می افتاد؛ مثل تیری هانری و برگ کمپ.
پرده پنجم
بعد از چند فصل فوق العاده در انگلیس، پروژه ستاره کشی فرگوسن یک قربانی دیگر گرفت؛ بعد از بکام و روی کین، نوبت کریس رونالدو بود که مزمزه جدایی سر دهد؛ پسر ناخواسته مادیرایی وارد کتاب های رکورد فوتبال شده بود. با نقل و انتقال 80 میلیون پوندی و استقبال 80 هزارنفری در سانتیاگو برنابئو به عنوان پادشاه مادرید تاجگذاری کرد.
پرده آخر
این جا مادرید است؛ سانتیاگو برنابئو؛ جایی که اگر به اندازه چند مسابقه روی فرم نباشی همه سکوها حوصله شان سر می رود و صدای هو کردن هایشان را خواهی شنید. درست مانند سرخیو راموس که بی رحمانه هو شد. اما کریس رونالدو در سی و یک سالگی هم ول کن نیست و بهانه دست کسی نمی دهد؛ توپ های طلا در مادرید رونمایی شد و کفش طلا یکی بعد از دیگری به او می رسد. داستان رونالدو هنوز ادامه دارد.
منبع: همشهری جوان
نظر شما