به گزارش پرشین خودرو به نقل از هفته نامه همشهری جوان، قدرتمندترین زن جهان که چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا را می چرخاند با عجیب ترین چالش ها و بدنامی ها رو به رو بوده است اما آن ها را کنار زده است. از فراز و نشیب های زندگی «آنگلا مرکل» خبر دارید؟
روزی که به قدرت رسید، کسی باورش نمی شد این زن جوان و کم تجربه بتواند یکی از اقتصادهای بزرگ جهان را اداره کند. سال ها بعد، مرکل باز هم به تخت قدرت تکیه زد و حزبش پیروز میدان شد. با وجود این هنوز خیلی ها بودند که او را به عنوان «یک زن» و «یک جوان» باور نداشتند و می گفتند، دولتش خیلی زود سقوط می کند. وقتی مطبوعات خیلی از رسانه ها، رویه عادی و چندین ساله شان را به خاطر «بانوی قدرتمند» تغییر دادند، هنوز بودند کسانی که او را ناموفق می دانستند.
سال ها گذشته و حالا آنگلا مرکل به خاطر این که بیشتر از همه سیاستمدارهای غربی بر صندلی قدرت تکیه زده، ناموفق نامیده می شود. او که جانشین «هلموت کهل» یکی از قوی ترین صدراعظم های تاریخ آلمان شد، باید از او جلو می زد تا در دنیای سیاست حرفی برای گفتن داشته باشد. هرچه جلوتر می رفت، پیچش مسیر برایش تندتر می شد و ضربه هایی که بر سرش فرود می آمدند، کاری تر. عمر سیاسی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان پر از فراز و نشیب های غیرقابل پیش بینی بوده است. این جای بخشی از عجیب ترین چالش های عمر سیاسی بانوی صدراعظم را جمع آوری کرده ایم.
شنا در خلاف جهت رودخانه
در آغاز همه چیز یک بازی ساده و مضحک به نظر می رسید اما شایعه سازها آن قدر در کارشان جدی بودند که خیلی زود پروژه محبوبیت زدایی از خانم مرکل به عنوان «یک فکت جدی و قابل استناد» به مطبوعات کشورهای دیگر هم راه پیدا کرد. روزنامه «گونس» (سان) یکی از روزنامه های عوام پسند که نفوذ زیادی روی مردم عادی دارد، مقاله ویژه ای با عنوان «خانم هیتلر، عمه بی ریخت آلمانی ها»، منتشر کرد. روزنامه دست راستی «گونس» در حالی عکس فتوشاپی مرکل و هیتلر را منتشر کرد که یک سبیل هیتلری برایش گذاشته بود. دلیل آن ها برای «فاشیست» و «ضدصلح» دانستن مرکل این بود که او حاضر نشده بود در بعضی مسائل سیاسی با «رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه هم نظر باشد.
در آن سوی ماجرا از میان آلمانی های حزب مخالف مرکل هم کسانی بودند که مرکل را به خاطر مخالف بودن با خودشان، به بهانه های مختلف «دختر هیتلر» می نامیدند. یکی از مخالفان حزبی اش برای مخالفت با مواضع او این طوری می گوید: «مرکل مثل هیتلر است، چون در حالی که بقیه رهبران و حکمرانان جهان یک راه مشخص را امتحان می کنند، او راه دیگری را می رود. مسیری را که او انتخاب کرده، هیچ کدام از سیاستمداران دیگر انتخاب نکرده اند. این ناهماهنگ بودن برای صلح در اتحادیه اروپا ناراحت کننده است.»
این چهره مخالف صدراعظم به خاطر برنامه های خاص اقتصادی مرکل که می تواند ارزش پول را پایین بیاورد و مخصوصا برای باز نگه داشتن مرزهای کشور به روی پناهجویان و جنگ زده ها او را «یک سیاستمدار به دردنخور» و «هیتلر خانم» نامیده بود. «گیبز» سیاستمدار مخالف مرکل می گوید: «آنگلا در راهی قدم گذاشته که مقصدی ندارد. او مدت طولانی در قدرت بوده است، بیشتر از هر سیاستمدار دیگری در غرب. او چهارمین اقتصادی بزرگ دنیا را می گرداند اما امسال اشتباهاتی داشت که باید تصحیح شان کند؟
عمو کهل و دختری به نام «آنگلا»
مرکل از همان اولین روزهای یکه وارد دنیای سیاست شد، طرفدارانی برای خودش جمع و جور کرده بود. از میان باتجربه ها، صدراعظم قدیمی و سیاستمدار کارکشته آلمان «هلموت کهل» زمانی طرفدار آنگلا شده بود و هوایش را داشت. سال ها پیش از آن که آنگلا به مقام و منصبی برسد، کهل را می شناخت و با او رفت و آمد داشت. برای شناختن بیشتر «هلموت» بزرگ و دلیل اهمیتش باید بدانید که در زمان صدارت او بود که آلمان غربی و شرقی دوباره با هم متحد شدند، محلی به نام اتحادیه اروپا درست شد و قاره سبز ظاهری شبیه امروزش پیدا کرد.
فکرش را بکنید، چنین غولی عاشق «آنگلا»ی کوچک شده بود. میزان این علاقه و صمیمیت تا حدی زیاد بود که هلموت، آنگلا را دخترک و دخترم خطاب می کرد. در سال 1991 میلادی، مرکل اولین پست وزارت را در کابینه صدراعظم «کهل» به دست آورد و حدود هشت سالی رابطه آن ها به شدت صمیمانه بود تا این که مرکل به حزب مقابل پیوست و جلوی استاد قدیمی قد علم کرد.
دخترک وزیر در سال 1999 وقتی فهمید، عموم هلموت رسوایی مالی به بار آورده، در موضع مقابل او ایستاد و کار را آن قدر جدی گرفت که مدتی بعد به عنوان رهبر حزب مقابل آقای کهل وارد صحنه انتخابات شد. در انتخابات برنده شد و جای عمو هلموت را گرفت. او تا پایان عمر کهل دیگر با او سر یک میز سیاسی ننشست. تنها واکنش او سال ها بعد رخ داد، زمانی که هلموت مرد، او برایش یک پیام تسلیت فرستاد که البته جزء وظایف معمول سیاسی است.
آنگلا دختر آدولف
نسبت خانوادگی آنگلا مرکل با آدولف هیتلر که دست بر قضا جفت شان هم عنوان صدراعظمی دارند، از آن شایعه هایی بود که مدت ها در فضای مطبوعات و سیاست آلمان و حتی کشورهای دیگری مثل ترکیه هم دست به دست می چرخید. استناد همه این شایعه گرها شباهت چهره این دو نفر با هم بود. ضمن این که آنگلا مرکل و دختر هیتلر هم کم و بیش شباهت هایی به هم داشتند. همه این ها باعث شد، شایعه «آنگلا هیتلر» قوت بگیرد.
شایعه سازان گفتند، هیتلر نمرده بود. او یک فرزند داشته که قرار بوده، براساس یک قرار مخفی خانوادگی سال ها بعد، وقتی سر و صداها خوابید و جنگ تمام شد، قدرت آلمان را به دست بگیرد و باز همان برنامه های اجدادی را پیاده کند. آنها گفتند برای عمل به همین ادعا هم بوده که مرکل صدراعظم شده بود. برنامه نهایی، سلطه کامل «آلمان- واتیکان» بر اتحادیه اروپا- و احتمالا دنیا- بود.
یکی از پزشکان دوران نازی که با عنوان «فرشته مرگ» مشهور شده بود، به عنوان مهره اصلی اجرای پروژه «فرزند مخفی» معرفی شد.
به ادعای شایعه سازان، این پزشک نازی هفت سال بعد از جنگ از زندان شوروی آزاد شد، به اندازه کافی زمان داشته تا یک سازمان مخفی زیرزمینی را سر و سامان بدهد. این پزشک معتمد هیتلر مقداری از اسپرم یخ زده پیشوا را در یک محفظه ویژه نگهداری می کرد تا نسل صدراعظم را در جهان گسترش بدهد. او در نهایت موفق شد بخشی از این اسپرم را به صورت مخفیانه بارور کند. شایعه سازها می گویند، همزمان با این بارورسازی مخفی یک توافق محرمانه بین دولت های آمریکا و واتیکان امضا شده که مقرر می کند.
دختر هیتلر بعد از تولد در یک صومعه در نزدیکی برلین پرورش پیدا کرده و بعد از چند سال به یک خانواده بانفوذ و قدرتمند داده شود. برنامه حمایتی ویژه ای از این خانواده صورت بگیرد که به مرور «دختر هیتلر» صدراعظم شده و جای پدرش بنشیند. در تمام این مدت نیز برنامه های ویژه ای برای «شست و شوی مغزی» و «القای طرز فکر هیتلر» به او اجرا می شود تا دختر هیتلر بعد از صدراعظم شدن، به صورت ناخودآگاه آن ها را اجرا کند. این شایعه هر چند آب و تاب زیادی داشت و باورپذیر به نظر می رسید اما به هیچ عنوان با واقعیت همخوانی نداشت.
فرشته مرگ، دو سال بعد از آزادی از زندان یعنی در اوایل دهه 1950 میلادی کشته شده بود. پس اگر کاری صورت گرفته بود، باید در همان فاصله آزادی تا مرگ او رخ می داد. آن طور که از مدارک به جا مانده از شوروی، آلمان و حتی واتیکان در آن دوران بر می آید، فرشته مرگ در سال های بعد از آزادی زندگی مخفیانه ای داشته و عملا توان این که بخواهد یک پروژه بزرگ و بلندپروازانه را اجرا کند، نداشته است. به جز این ها، تاریخ تولد مرکل نشان می دهد که چنین اتفاقی رخ نداده است. حتی اگر فرض بگیریم، مدارک شناسایی او جعل شده اند، او الان باید یک زن هفتاد ساله باشد، آیا واقعا این طور است؟
چالشی به نام ترامپ
ارتباط ترامپ با کشورهای دیگر همیشه سوژه رسانه ها بوده است. آلمانی ها هم که جای خود دارند. به خصوص از زمانی که دونالد ترامپ، در یک دیدار ظاهرا دوستانه با آنگلا مرکل، با او دست نداده بود، ارتباط دوگانه آلمان- آمریکا سوژه توجه رسانه ها و مردم شد. یکی از سایت های آلمانی زبان که به سوالات مردم درباره پدیده های عجیب پاسخ می دهد، این بار با سوالات عجیبی مواجه شده بود. یکی از این سوال ها این بود: «چرا ترامپ با مرکل دست نداد؟» این یکی از جنجالی ترین پرسش های سیاسی مردم در ماه مارس 2017 بود که جواب چندان روشنی برایش وجود نداشت.
برعکس پرسش های دیگر که جواب قابل استناد و دقیقی دارند، این بار جواب مشخصی وجود ندارد. جواب ها بیشتر شبیه احتمال بودند تا فکت قابل اعتماد، جواب ها شبیه این بود: «ترامپ می خواست به مرکل یادآوری کند که باید به اصول دموکراسی احترام بگذارد.»، «شاید بابت این که پناهنده ها را به اتحادیه اروپا راه داده، دلخور است، البته این گلایه را باید یک مسئول اروپایی به همتای خودش اعلام کند نه او اما چه می شود کرد؟ ترامپ است دیگر.» در جای دیگری، در حالی که هنوز دلیل قطعی برای این حرکت عجیب دیپلماتیک مشخص نشده، یکی از کاربران نوشته است: «بچه ها لطفا این قدر سخت نگیرید. شاید بیچاره گوشش مشکل دارد و نشنیده است.»
سوال دیگری که با همین سبک و سیاق مطرح شده، مربوط به نظر سیاستمداران کشورها درباره یکدیگر است. پرسش کننده می خواهد بداند، «نظر شخصی خانم مرکل درباره ترامپ چه می تواند باشد؟» واضح است که من برای این سوال هم جواب چندان دقیقی وجود ندارد، چون کسی که باید پاسخ بدهد، خودش بر سر قدرت است و بعید به نظر می رسد، بخواهد با یک نظر شخصی جنجال به پا کند. با وجود این، یکی از کاربران نظر جالبی را در پاسخ به این پرسش مطرح کرده است: «فرض کنید یک نفر کتابخانه کوچکی در یک کوچه دایر کرده که هر روز شاعران، آدم های ادیب و بافرهنگ را دور هم جمع می کند.
یکی دانش خودش را با دیگران در میان بگذارد و نفر بعدی توانایی هایش در ادبیات را به رخ دیگران بکشد. سال ها اوضاع به همین منوال می گذرد. همه با یک سیستم آرام و بی دردسر کنار هم کار و زندگی می کنند. محله شان آرام است و در عین حال هوای همسایه هایشان را هم دارند. اما در یک اتفاق کاملا غیرمنتظره، یک تاجر مست، خمار و بدپیله به آن محله می آمد ،کسی که بطری مشروب از دستش نمی افتد و دائم الخمر است. سندی در دستش نیست اما کل محله را متعلق به خودش می داند. می خواهد همه مثل او بشوند و اگر کسی حرفش را گوش نکند، لب ور می چیند و کنار می کشد. ترامپ چنین آدمی است.»
اولین فرد سال
مجله «تایم» از مدت ها پیش، «مرد سال جهان» را معرفی می کرد. حضور مرکل اما باعث شد که این مجله برای اولین بار عنوان «فرد سال» (Person of the year) را به جای آن بگذارد.
• مرکل بیشتر از هر سیاستمدار غربی دیگر بر سر قدرت بوده اما امسال با حزب رقیبش کنار آمد تا با کمک هم کشور را اداره کنند.
• باز کردن مرزهای کشور به روی پناهجویان جنگ زده در زمانی که تقریبا تمام کشورهای اروپایی مرزهایشان را بسته بودند، مرکل را به «انجل پناهجویان» تبدیل کرد.
• سال ها پیش که مهاجران ترک برای اولین بار به آلمان آمدند، عادت های غذایی شان از جمله کباب ترکی را هم به آن جا بردند، غذایی که حالا دولت آلمان برایش سالگرد و بزرگداشت می گیرد.
نظر شما