دکتر محمد اولاد کارشناس اقتصادی گفت: به همان اندازه که پاسخ به پرسش «آمایش چیست» اهمیت دارد، پاسخ به پرسش «آمایش چه چیزی نیست» نیز اهمیت دارد. آمایش سرزمین، سند توسعۀ استان نیست، بلکه صرفاً سندی برای فراهم کردن بستری بهینه برای تحقق فرایند توسعه با یک برنامۀ توسعه مناسب است. برنامۀ توسعهای که، علاوه بر بستر فیزیکی توسعه، به فراهم کردن شرایط نهادی، اجتماعی، فرهنگی توسعه نیز توجه دارد.
به گزارش پرشین خودرو به نقل از روابط عمومی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی، وی در نخستین نشست تخصصی با عنوان " آمایش و توسعه پایدار منطقه ای" که با همکاری گروه پژوهشهای صنعت و معدن در موسسه برگزار شد، با بیان اینکه در طرح آمایش برخلاف طرحهای چشمانداز ملی و توسعۀ منطقهای، خروجی اصلی بهطور عمده بر زمین و واقعیتها استوار بوده و مثل سایر طرحهای گفتهشده ابعاد کیفی و آرمانگرایانه را کمتر دنبال میکند، افزود: البته این موضوع بدین معنا نیست که طرح آمایش فاقد چشمانداز است بلکه نشان از اهمیت رهیافت عملکردی ـ فضایی به مقولۀ سرزمین در این گونه طرحهاست.
وی خاطرنشان کرد: آمایش سرزمین با استفاده از برخی فنون رابطه بین انسان، فضا (مکان) و فعالیتهای انسانی را تنظیم کرده و مىكوشــد سرزمین را بهطرز هنرمندانهاى در راستای دستیابی به توسعۀ پایدار سازماندهى کند. باید توجه داشت که فضای جغرافیایی صرفاً «فضای قابل زیست انسان» نیست و در واقع سطوحی از زمین چون کویرها، دریاچهها، کوهستان و ... نیز در قالب فضای جغرافیایی متأثر از انسان و فعالیتهایش مطرح است.
دکتر اولاد بر مرور سابقه آمایش سرزمین در ایران و جهان تاکید کرد و آمایش سرزمین را تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیت تعریف کرد که تلفیقی از نظام اسکان جمعیت با ساختار فضایی فعالیت های اقتصادی ـ اجتماعی و با در نظر گرفتن ملاحظات و معیارهای اجتماعی ـ فرهنگی و توجه به اسناد توسعۀ ملی است.
وی افزود: آمایش بهعنوان یک رویکرد، برخوردی فضایی است که باید از چهار ویژگی جامعنگری (جامعیت انضباطهای اساسی توسعه)، کلگرایی (رعایت سطح راهبردی مباحث)، دورنگری (التزام به افق زمانی مشخص) و نتیجهگیری فضایی یا جغرافیایی (در حد جهتگیریهای کلی بدون تعینهای مکانی) برخوردار باشد.
وی تعیین و ترکیب عملکردهای تخصصی و شاخص منطقه و نواحی آن (مکانیابی برای فعالیتهای مشخص و فعالیتیابی برای مکانهای مشخص)، توزیع جمعیت و تعیین نظام سکونت¬گاهی استان و تعیین شبکه تاسیسات و تجهیزات زیربنایی و سایر خدمات کلان در مقیاس منطقه را سه مقوله کلیدی در آمایش سرزمین عنوان کرد.
این کارشناس اقتصادی گفت: مفهوم توسعه در انگلیسی واژۀ Development مترادف با ظهور قرار داده شده، که این تعبیر با مفهوم رشد (growth) متفاوت است. در فرهنگ انگلیسی آکسفورد توسعه بهمعنای «باز شدن تدریجی»، «بارز شدن»، «کاملتر شدن اجزای هر چیز»، «تطور» و در واقع رشد آنچه که در نطفه مکنون است، تعبیر شده است.
وی با بیان اینکه توسعه در لغت بهمعنای رشد تدریجی در راستای پیشرفتهترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن است گفت: این موضوع بیش از آنکه خروج دفعتی از یک فضا و وارد شدن به فضای دیگر را معنا دهد، بر فرایند بطئی خروج از یک مرحله به مرحله دیگر متمرکز است.
دکتر اولاد تصریح کرد: مفهوم توسعه طی چند دهۀ اخیر از انحصار دیدگاههای رشد اقتصادی خارج شده و بهنوعی دیگر هدف توسعه افزایش مصرف سرانه نیست بلکه عدالت اجتماعی، خوداتکایی و تعادلهای بومشناسانه از جمله مهمترین دیدگاههایی است که در دهۀ اخیر با مفهوم نوین توسعه پیوند یافته است.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه تعاریف مختلفی از توسعه وجود دارد اما تعاریف مختلف توسعه متضمن سه معنا است افزود: توسعه آمیخته به ارزش (valutive) است و اهداف توسعه تحت تأثیر نظام ارزشی و ایدئولوژیک جامعه قرار دارد. توسعه بر بهبودی (improvement) دلالت دارد و یک امر مطلوب تلقی میشود و توسعه یک پدیدۀ جمعی (collective) است و ارادۀ جمعی در ایجاد و تداوم آن ضرورت دارد. ضمن اینکه یک فرایند پایدار (sustainable) است و نسلهای مختلف را دربر میگیرد.
وی توسعه پایدار (Sustainable Development) را از واژههای مهمی که از دهۀ 1970 وارد ادبیات توسعه شده و حجم قابل توجهی از آن را به خود اختصاص داده عنوان کرد و افزود: در حد فاصل دهۀ 60-1940 تصور بر این بود که رشد و توسعۀ اقتصادی به یک معنا بوده و با هم مترادفاند و اختلاف این دو در مورد جایگاه کاربرد آنها است.
دکتر اولاد با بیان اینکه رشد در مورد کشورهای توسعهیافته و توسعه در مورد کشورهای در حال توسعه به کار میرود گفت: دیدگاه غالب این بود که رشد اقتصادی خود توسعه را به همراه دارد و اگر کشوری بتواند رشد اقتصادی مثلاً 7 درصد را در یک فرایند بلندمدت طی کند، به توسعه دست مییابد. اما پس از این که کشورهای زیادی این میزان رشد را در بلندمدت تجربه کردند، ولی به توسعه دست نیافتند و توزیع درآمد آنها نابسامانتر شد و فقر مطلق، نابرابری و بیکاری افزایش پیدا کرد، در این دیدگاه تجدیدنظر شد و توسعه را بهمعنای ارتقای مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی بهسوی زندگی بهتر و انسانیتر معنا کردند.
وی با اشاره به اینکه بعد از رشد سریع کشورهای پیشرفتۀ کنونی بهخصوص بعد از جنگ جهانی دوم، جهان با دو مشکل گسترش فقر و نابرابری و تخریب وسیع محیط زیست روبرو شد، اظهار کرد: اصطلاح توسعۀ پایدار یا توسعۀ پایا نخستین بار توسط باربارا وارد در سال 1970 در اعلامیۀ کوکویاک دربارۀ محیط زیست و توسعه به کار رفت UNDP نیز از سال 1990 بر شاخصهای توسعۀ انسانی که شامل معیارهای اجتماعی، مانند امید به زندگی، نرخ باسوادی بزرگسالان و سالهای تحصیل، نرخ مرگومیر کودکان، آزادیهای سیاسی، اجتماعی و... علاوه بر درآمد سرانه و قدرت خرید افراد تأکید دارد.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: منظور از توسعۀ پایدار تلاش برای توازن بین رشد اقتصادی و حفظ محیط (از منظر اجتماعی و زیستی) است. اگر چه تعاریف متعددی از این اصطلاح ارائه شده است، گویاترین تعریف عبارت است از «تأمین نیازهای نسل کنونی بدون لطمه زدن به منافع نسلهای آینده (World Commission on Environment and Development, 1987). ممکن است در نگاه اول به نظر برسد این تعریف بیش از حد روی موضوع اقتصاد متمرکز شده، ولی با تأمل بیشتر میتوان بسیاری از رویکردهای اجتماعی، مدیریتی و نهادی را بهعنوان الزام کلیدی در تحقق این گزاره در نظر گرفت.
اولاد، تاکید بر توسعۀ پایدار را دو پایۀ کلیدی ملاحظات اجتماعی و نهادی بهویژه تأکید خاص روی رفاه افراد فقیر و امکان بهبود سطح زندگی عامۀ مردم و ممانعت از وارد آوردن خسارت غیرقابل جبران بر آیندگان ذکر و به تعریف آمایش سرزمین بر مبنای الگوی نهادی توسعه پرداخت.
کد خبر 136260
نظر شما