به گزارش «پرشین خودرو»، دنیای اقتصاد نوشت: نگاهی به لیست لوکسهای مطرح دنیا بیندازید. آنچه داریم مرسدسبنز Sکلاس، بامو سری 7، آئودی A8، کادیلاک سیتیاس، میباخ اس600، رولزرویس رِیث و بنتلی کانتیننتال است. منصف باشید، کدامیک از این مدلها تاکنون توانستهاند سری در سرهای دنیای اسپرتها بلند کند؟ مرسدس حتی با وجود بخش AMG، بامو در کنار بخش موتوراسپرت Mپاور، آئودی در کنار قسمت S لاین و کادیلاک در حالی که بخش تقویتی V لاین را داشتند، نتوانستند نسخههای لوکس خود را راهی دل جوانترها کنند.
محدودیتهای میباخ و رولزرویس که بماند، اما واقعیت این است که تنها لوکسساز اسپرتگرای این روزهای صنعت خودروسازی، بنتلی است. خودروساز کنهکار انگلیسیالاصل که پس از خریداری شدن توسط فولکسواگن دیگر یک برند آلمانی تلقی میشود.
شرکت که سابقه درخشانی نیز در دنیای رقابتهای رالی، سرعت و لومان دارد، همه محصولات شیک خود را در حالیکه کت و شلوار محلی به تن دارند، با کتانیهای اسپرت تولید میکند. یکی از جدیدترین مدلهایی که چند وقت اخیر سر و صدای بسیاری به راه انداخت، کانتیننتال جیتی ویرایش اسپید نسخه بلکادیشن بود.
مدلی بسیار محدود و ویژه که تنها برای مشتریان خاص طراحی و تولید شده است. واقعیت ماجرا این است که بنتلی کمی عیار پیمانه اسپرتگرایی در مورد این خودرو از دستش در رفته است.
به روایت عدد و رقم
راستش را بخواهید، جنسیس جدید آنقدرها هم دور از قافله نیست. نیمنگاهی که به مشخصات فنیاش بیندازید بهخوبی درک میکنید که سبک و سیاق لوکسگرایی را خوب فراگرفته است. شرکت برای این خودرو یک قلب 5 لیتری (5038سیسی) هشت سیلندر V شکل با زاویه مرکزی 90 درجهای انتخاب کرده است.
قدرت این خودرو 429 اسببخار در 6400 دور در دقیقه و گشتاورش 510 نیوتنمتر در 5000 دور در دقیقه اعلام شده است. آخرین توان این پیشرانه تحمل 7000 دور در دقیقه خواهد بود. این یعنی پیشرانه بلوکبزرگ هیوندای فوق به ازای هر لیتر از حجم خود میتواند 2/ 85 اسببخار نیرو و 2/ 101 نیوتنمتر گشتاور تولید کند.
یک موتور تنفس طبیعی با سیلندرهای 96 میلیمتری که ضریب تراکم 5/ 11 بر یک را فراهم آورده است. هر یک از سیلندرهای این خودرو دقیقا 7/ 629 سیسی حجم دارند. هرچقدر که شرکت در زمینه مهندسی تلاش کرده باشد باز هم معلوم است که در مقایسه با رقبای آلمانی، گامهای اولیه را برمیدارد.
چراکه بیرون کشیدن 429 اسببخار نیز از 5 لیتر دقیقا همان نیرویی است که مرسدسبنز S کلاس از پیشرانه 7/ 4 لیتریاش استخراج میکند. هیوندای هنوز توانمندی لازم را برای کاهش معقولانه وزن پیدا نکرده است. در حال حاضر جرم خالص یک جنسیس جدید کمتر از 2000 کیلوگرم نیست.
این عدد حداقل 250 کیلوگرم سنگینتر از لوکسهای روز اروپا است. همین وزن بالا کاری کرده است که نسبت قدرت به وزن آن 207.7 اسببخار بر تن شود؛ اما بهرغم کمبودها در مسائل فنی، شاهد یک طراحی خیرهکننده در کنار ابعادی قابلقبول هستیم.
جنسیس جدید نسبت به اکیوس کمی کوچکتر به نظر میآید. بهطوریکه طول، عرض و ارتفاع آن به ترتیب 4990، 1890 و 1480 میلیمتر شده است. فاصله بین دو محور عقب و جلوی این خودرو 3010، فاصله عرضی بین دو چرخ جلو 1620 و فاصله عرضی دو چرخ عقب آن 1633 میلیمتر است.
جنسیس 2017 از سطح زمین 135 میلیمتر ارتفاع دارد؛ مانند تمام تولیدات دیگر هیوندای، فضای داخلی انصافا جادار و کاربردی است. شرکت این فضا را 3 متر مکعب اعلام میکند. صندوق آن نیز فضایی معادل 493 لیتر خواهد داشت. شرکت برای متوقف کردن این خودرو روی دیسک ترمزهای 360 میلیمتری جلو و 315 میلیمتری عقب آن حساب ویژه باز میکند. لاستیک استاندارد جنسیس فوق در محور جلو 245.40 میلیمتری و در محور عقب 275.35 میلیمتر هر دو جفت 19 اینچی انتخاب شده است.
در نسخههای ویژه سری «سیگنچر» شاهد تایرهای 345.25 میلیمتری 20 اینچی برای هر چهار چرخ هستیم. وجود یک باک 77 لیتری، هم خبر خوبی به نظر میآید و هم یک خبر بد. از یکسو اینطور برداشت میشود که میتوان روی سفرهای طولانیمدت آن حساب باز کرد و از سوی دیگر نیز بهنظر میرسد این باک حجیم حکایت از یک مصرف بالا دارد. البته هر دو برداشت واقعی است.
این خودرو با مصرف 1/ 13 لیتر در صد کیلومترش با یک باک پُر میتواند حدود 470 کیلومتر پیمایش داشته باشد. هیوندای با انتخاب سیستم انتقال قدرت RWD (محور متحرک عقب) و جعبهدندهای 8 سرعته اتوماتیک «شیفتترونیک» به سبک بزرگان رفتار کرده است. این خودرو بهطرزی غیرقابل پیشبینی در قسمت شتاب و سرعت عملکرد خوبی از خود به نمایش گذاشته است. شتاب صفر تا صد جنسیس 2017 تنها 5 ثانیه است.
شتاب صفر تا 160 آن 9/ 11، صفر تا 200 آن 7/ 18، صفر تا 250 آن 4/ 35 و شتاب صفر تا 270 کیلومتر در ساعتش زیر 49 ثانیه ثبت شده است. جعبهدنده مدرن آن، اوضاع را در شتاب ثانویه بهتر هم کرده است. بهطوریکه پیمایش 60 تا 100 کیلومتر در ساعت آن در دنده 4 تنها 7/ 5 ثانیه طول میکشد.
از 80 تا 120 کیلومتر در ساعت در دنده 4 معادل 5/ 5 ثانیه زمان میبرد. همین پیمایش در دنده 5 حدود 7 ثانیه و در دنده 6 به 2/ 9 ثانیه میرسد. وزن بالای این خودرو تاثیرش را در پیمایش 400 متر گذاشته است. جاییکه رکورد 3/ 13 ثانیهای در سرعت 170 کیلومتر در ساعت به دست خواهد آمد.
جنسیس فوق، مسیر یک کیلومتری را در 1/ 24 ثانیه طی میکند. دست آخر به رکوردزنی خوب این خودرو در سرعت نهایی میرسیم که عدد 297 کیلومتر در ساعت را نشان میدهد.
دوران طلایی
اولین سری کانتیهایی که بعد از خریداری شدن بنتلی از سوی فولکس تولید شد، به سال 2003 برمیگردد. حالا دیگر نام کامل آن کانتیننتال جیتی بود. بهخوبی میشود حس کرد که حتی مالک آلمانی نیز با جوانگرایی این زیرمجموعه خاص خود مشکلی ندارد. نسخههای جدید به معنی واقعی کلمه با یک انقلاب طراحی روی کار آمده بودند.
گویی این همان «آزور» کلاسیک است که طراحی مجددش از سوی یک مینیاتوریست چیرهدست صورت پذیرفته است. دیگر خبری از آن زوایای 90 درجه و فرم جعبه مانند بدنه نیست. کانتیننتال «جیتی» با زبانی بسیار مدرن و آیندهنگر، تعریف منحصر به فردی از لوکسگرایی را وارد بازی کرد.
یک جلوپنجره استیل مشبک در کنار دو چراغ گرد نامتوازن در طرفین، چیزی نبود که بتوان آن را روی یک لوکس دو درتحمل کرد ولی همانطور که مشاهده میشود، میبینیم که بنتلی استادانه از پس آن برآمده است. کمی بعد شرکت نسخه جیتیسی را که در حقیقت همان ویرایش روباز بود، معرفی کرد. سپس سراغ فلایینگاسپور را ویرایش سدان چهار در رفت. مدتی بعد از ویرایش «جیتی اسپید» پردهبرداری کرد.
نسخههایی که موتوری قویتر و گیربکسی سریعتر داشتند. این سری تیم مدیریتی را به فکری عجیب انداخت. از آنجایی که بنتلی در دهه 40 میلادی یکهتاز انواع و اقسام رقابتهای ماشینی بود، تصمیم گرفتند ویرایشی منحصر به فرد از آن را برای حضور در مسابقات کلاس جیتی طراحی کنند.
این مدل کانتیننتال GT3 نام گرفت. البته واقعیت آن است که ریسر فوق هیچگاه به مقام قابل توجهی دست پیدا نکرد اما تاثیری که این خودرو بر روال اخیر شرکت گذاشت، بسیار عمیق بود. درست بعد از این مدل بود که بنتلی فهمید میتواند المانهای اسپرت را از چیزی که هست بیشتر هم کند. کانتیننتال جیتی اسپید بلکادیشن ماحصل همین بالا و پایینها است.
معلوم نیست باید او را یک تجملی با خواص جوانگرا بدانیم یا یک اسپرت با ویژگیهای لوکس؟ هرچه هست توازن استادانهای بین هر دو شخصیت این خودرو پدید آمده است. اولین حضور بال عقب، اسپلیتر، رکاب، فلاپ و دیفیوزر روی یک خودرو شاخص با این سر و وضع، عالی بوده است.
شرکت همچنین برای نخستین بار بوده است که از دو ترکیب رنگی موسوم به «قرمز سن جیمز» و «زرد سایبر» استفاده کرده است. نحوه نامگذاری این خودرو بیربط با شیوه رنگبندی آن نیز نیست. اشاره ریز و هوشمندانه به دنیای مرموز و تاریک بنتلی را هم میتوان در بیرون آن دید و هم در داخل کابین. صندلیهای چرم دستدوز «مولینر» در کنار کفپوشهای مخمل و رودریهای چرمی جلوه باوقاری به آن بخشیدهاند. شرکت تنها مدتی بعد از عرضه نسخه کوپه مسقف به فکر تولید نمونه روباز آن نیز افتاد که هر دو مدل الان در بازارهای جهانی نادر محسوب میشوند.
وقتی کانتی کوچک بود
جنگ جهانی دوم تاثیر شدیدی روی صنعت کشورهای درگیر گذاشت. در حقیقت صنعت خودرو در این بین یکی از آسیبپذیرترینها بود. کمپانی خودروسازی بنتلی انگلستان با شروع دهه 50 میلادی یعنی تقریبا 5 سال بعد از پایان جنگ، برای بازیابی خود، سخت دنبال یک خودروی مناسب میگشت.
خودرویی که هم بتواند ذات تجملگرای شرکت را ارضا و هم اینکه ذهنیت خوبی در بین جوانان نیز ایجاد کند. اولین خودرویی که حاصل این طرز تفکر بود، در سال 1952 به اسم Type 6 تولید شد. یک کوپه زیبا با کاپوتی کشیده، چراغهای دایرهای و سقفی شیبدار. این خودرو ریث خیلی سریع رقیبی شد برای پرفروشترین فوق لوکس آن ایام یعنی رولزرویس سیلور. بنتلی با پیشرانههای 4.3 و 4.6 لیتری 6 سیلندر خطی، تاثیر عمیقی بر جوانهای ثروتمند گذاشت. یک سالی که از تولید آن گذشت، شرکت تصمیم گرفت که شخصیت مستقلی برای آن ایجاد کند.
به همین دلیل نام Continental برایش انتخاب شد. نامی که اغلب بهصورت خلاصه کانتی تلفظ میشد. تا سال 65 میلادی، پلههای موفقیت برای این زیبای انگلیسی روز به روز طی میشد. از اواخر دهه 60 تا اوایل دهه 80 میلادی یک غیبت شوکهکننده را از این خودرو شاهد بودیم.
تا اینکه در 1984 از تولید تیپهای R، S و T بازگشت جنجالی کانتیننتال خبر دادند. این بار دیگر شرکت عملا نشان میداد که این خودرو باید علاوه بر حفظ سنت لوکس بودنش، کمی هم مایه اسپرتبازی را دارد.
اواخر دهه 90 میلادی یعنی دقیقا در 1998 و در پی بروز تنشهای مالی میان سهامداران و کاهش فروش مدلهای شرکت که ناشی از رکود گسترده در اروپا بود، اوضاع اقتصادی بنتلی شدیدا به هم ریخت و در این شرایط بود که فولکسواگن آلمان تقریبا تمام سهام شرکت را خریداری کرد.
با الحاق شدن بنتلی به بدنه فولکس دو اتفاق بزرگ میافتاد. یکی آشنا شدن بیشتر طرف آلمانی با مفهوم اصیل تجملگرایی بود و دیگری استفاده آزادانه طرف انگلیسی از بالاترین سطح مهندسی خودرو.
نظر شما