چرایی سهم ناچیز «مراکز نوآوری» در اقتصاد ایران؟ / جهش تولید در گرو همکاری «صنایع دفاعی» و «صنعت خودرو»

پرشین خودرو- در دو دهه اخیر و همزمان با تاسیس صندوق های حمایتی و نهادهای حامی پژوهشگران و افراد نوآور و مبتکر، ایجاد و توسعه مراکز نوآوری و شرکت های خلاق و استارت آپ، نسبت به گذشته رونق قابل توجهی داشته است.

با این حال، اقتصاد ایران، هنوز به یک اقتصاد دانایی محور تبدیل نشده و تولید کالاها و خدمات نوین و نوآورانه، در صنایع مختلف از جمله در صنعت خودرو، سهم چندانی در رشد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی، توسعه اقتصادی و نهایتاً برطرف شدن مشکلات موجود کشور ندارد.

در سال 1400 که به عنوان «سال تولید، پشتیبانی ها و مانع زدایی ها»، نامگذاری شده، به منظور آسیب شناسی سهم پایین مراکز نوآوری در اقتصاد و صنعت خودروی ایران و ارائه راهکارهای بهره مند شدن صنعت خودرو کشورمان از نوآوری، «پرشین خودرو» با دکتر بهنام ملکی گفت و گو کرده است.

ملکی، دکترای اقتصاد دارد، سوابقی همچون معاونت بنیاد ملی نخبگان و مدیر کُلی دفتر جذب سرمایه گذاری استانداری قزوین را در کارنامه حرفه ای خود دارد و مولف کتاب های «توسعه اقتصادی و برنامه ریزی» و «دانشنامه مقدماتی اقتصاد ایران» است.

بخش نخست این گفت و گو، با محوریت آسیب شناسی نوآوری در کشور است. در بخش دوم و پایانی، به طور خاص، بر صنعت خودرو ایران متمرکز شده و راهکارهایی برای نجات صنعت خودرو ایران از چالش های کنونی، ارائه می شود.

بخش نخست این گفت و گو را می خوانید.


*****


*کشورهای توسعه یافته، ویژگی های مشخصی داشته و این کشورها دارای ثبات اقتصادی هستند. همچنین این نوع کشورها نوآوری و ابتکار را تشویق کرده و معمولاً محصولات با فناوری بالا و با ارزش افزوده بالا از جمله خودرو تولید و صادر می کنند.
در کشور ما و به طور خاص در برنامه چهارم توسعه که از سال 1384 اجرایی شد، بر تحقق اقتصاد دانش بنیان و اقتصاد دانایی محور تاکید شد. در چارچوب سند چشم انداز 20 ساله کشور، ایران باید در سال 1404 شمسی، کشور اول منطقه از نظر اقتصادی، علمی و فناوری باشد. از طرف دیگر، مراکز نوآوری زیادی در کشور ما تاسیس شده و در کشور ما بر ضرورت توجه به نوآوری تاکید می شود ولی حتی الان در صادرات خودرو به عراق دچار مشکل شده ایم.
در عمل، کشور ما وضعیت اقتصادی مناسبی ندارد. از یک طرف کل صادرات غیر نفتی ما در سال 1399 در حد 34 میلیارد دلار بوده و رتبه ایران در شاخص نوآوری جهانی 60 شده. به نظر شما، چرا بعد از اجرای چندین برنامه توسعه و اقداماتی مثل تاسیس صندوق نوآوری و شکوفایی، موفقیت چندانی به دست نیاورده ایم؟


-هر جامعه که به نوآوری توجه نکند، نمی تواند مسیر پیشرفت را طی کند. تفاوت کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته، در همین کلمه «نوآوری» خلاصه می شود. یک جامعه که نوآور است، همه چیز آن در حال بهتر شدن بوده و جامعه ای که نوآور نباشد، مسیر قهقرا را طی می کند. ما حتی در احادیث نیز داریم که اگر دو روز یک فرد، یکسان باشد دچار خُسران شده.
تکنولوژی و نوآوری، مترادف با توسعه و پیشرفت، بوده و هر جامعه ای که نسبت به نوآوری غفلت کند، نمی تواند توسعه پیدا کند.
در رابطه با جامعه خودمان که صندوق نوآوری و شکوفایی تاسیس شده و همچنین معاونت علمی- فناوری ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان را ایجاد کرده ایم، می توان گفت که هدف همه این اقدامات، تحقق توسعه و پیشرفت بود.
در سال 1385 که «بنیاد ملی نخبگان» تاسیس شد، بنده به عنوان معاون بنیاد ملی نخبگان منصوب شدم. ما دنیایی از آرمان ها و ایده آل ها داشتیم و تصور ما این بود که اگر اهداف این بنیاد محقق شود کشور ما، جزو کشورهای توسعه یافته خواهد شد.
با این حال و بنا به دلایل مختلف از جمله «نفت» زدگی و نبود «رقابت»، ما به عنصر شکوفایی و نوآوری دسترسی پیدا نکرده ایم. اگر یک جامعه، نوآوری نداشته باشد نیروی انسانی، تشکیلات و سازوکار تولید، نمی تواند به حدی برسد که بتواند در اقتصاد جهانی تاثیرگذار باشد.
متاسفانه، اقتصاد ما وابسته به نفت بوده و دولت ها با وجود گرایش های سیاسی مختلف، به راحتی از منابع صندوقی که متعلق به نسل های آینده بود، استفاده کردند.
دولت های ما، به جای این که درآمدهای حاصل از فروش نفت خام را صرف توسعه، نوآوری و شکوفایی کنند، این منابع را صرف حل مشکلات روزمره کردند و خیلی از کاستی ها را با درآمد حاصل از نفت خام و خام فروشی، پوشاندند.
فرضاً اگر مثل نروژ، صندوق نفتی ما پایدار می ماند و منابع آن برای تشویق خلاقیت، نوآوری و خرید دانش فنی، اختراعات و ابتکارات صرف می شد یا حتی سهام نوآورانه در کشورهای دیگر خریداری می شد، اوضاع ما تغییر می کرد.
این که چرا ما به این نوع اهداف دست پیدا نکردیم، یکی از موانع موجود، بحث های فرهنگی است یعنی مثلاً ما باید با همدیگر تضارب آرا داشته باشیم. البته منظور من، دعواها و نزاع های سیاسی نیست.
ممکن است ما از یک روش استفاده می کنیم که اِشکال دارد ولی وقتی تضارب آرای علمی وجود داشته باشد، می توان آن اِشکال را برطرف کرد. برای مثال، امکان دارد که بنده، نکات مختلفی را مطرح کنم ولی شما باید این نکات را به راحتی نپذیرید و باید با استفاده از روش های علمی ببینید که چقدر از صحبت های من درست است.


*در سال 1382 و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، «صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران» با هدف حمایت از پژوهشگران ، ثبت اختراعات و ایجاد و توسعه مراکز نوآوری تاسیس شد. قبل آز ان هم، «شورای پژوهش های علمی کشور» زیر نظر معاون اول رئیس جمهور، با هدف حمایت از پژوهشگران، فعالیت می کرد.
در عین حال، در سال 1390 صندوق نوآوری و شکوفایی تاسیس شد. تاسیس این صندوق حمایتی، با هدف تجاری سازی نوآوری ها و کمک به تحقق و توسعه دانش بنیان بوده است.
جدا از آن ضعف و مشکل فرهنگی، آیا سازوکارهای لازم هم به خوبی در نظر گرفته نشد که این اهداف هم به نحو مطلوب تحقق پیدا نکردند؟


-استنباط من این است که ما یک جامعه ای هستیم که اتکای عجیب و غریبی به فروش نفت و خام فروشی داریم. بنابراین، ضرورت دارد که فضای فکری و فرهنگی ما نیز نوآور شود.
ما می بینیم که در برخی حوزه ها سرمایه گذاری کرده و می خواهیم از افراد نوآور، مبتکر و مخترع کشورمان حمایت کنیم ولی متاسفانه یک سازوکار مبتدی و به اصطلاح پیش پا افتاده را طراحی می کنیم. صندوق هایی که به آنها اشاره کردید، با همین هدف تاسیس شدند، اما در عمل و به دلایل مختلف از یافته ها و دستاوردهای پژوهشگران و نوآوران، استفاده نمی شود.
در کشور ما، تاسیس پارک های علم و فناوری از اوایل دهه 80 شمسی در همین چارچوب بود. هدف اصلی تاسیس پارک وعلم و فناوری، اتفاقاً افزایش ثروت در جامعه از طریق ارتقای فرهنگ نوآوری و رقابت سازنده بین شرکت های حاضر در پارک علم و فناوری است.
این نوع اقدامات، اقدامات خوبی بوده که برخی امکانات به افراد مخترع، مبتکر و نوآور تخصیص داده شود تا ایده های خودشان را، شبیه سازی کرده و تا مرحله تجاری سازی بیاورند.
متاسفانه در مرحله تجاری سازی، مشوق های مناسبی به افراد نوآور و خلاق داده نمی شود. در حالی که کشورهای دیگر، مشوق های خوبی ارائه کرده و اتفاقاً تعداد زیادی از افراد نوآور ایرانی را جذب کرده اند.

 

بهنام ملکی

 

*جنابعالی مدتی معاون بنیاد نخبگان بودید و مسئولیت شما ادامه پیدا نکرد. در سال های اخیر و در استان قزوین، چند سالی مدیر کُل جذب و حمایت از سرمایه گذاری استانداری بودید.
قاعدتاً دولت باید فضای کسب و کار را تسهیل کند تا کشور توسعه پیدا کند. با توجه به شناختی که جنابعالی از ساختارهای دولتی دارید و با توجه به هدفگذاری های کلان در اسناد بالادستی کشورمان، آیا در همین ساختارهای دولتی نمی شد اقداماتی انجام داد که نوآوری و خلاقیت به ثمر برسد؟


-در سطح کلان، فضای کسب و کار باید شفاف باشد. اگر قرار است یک مجوز صادر شود، باید در صدور مجوز نیز مشکل وجود نداشته باشد و اگر مشکل وجود دارد، باید این نوع مشکلات مشخص شده و برطرف شود.
تا زمانی که یک بخش پنهان به نام فساد، زیرمیزی و امثال آن وجود دارد، حتی مدیران پاکدست نیز نمی توانند حریف مافیای پشت صحنه باشند. به دلیل این که منافع آن گروه ها در این است که رانت هایی وجود داشته باشد. در نتیجه، برخی مدیران برای ماندگار شدن خودشان در مسئولیت ها، رانت زایی کرده و رانت پخش کرده اند، تا بتوانند جایگاه خودشان را حفظ کنند.
بنابراین، وقتی ساختار به این صورت اِشکال دارد، در نتیجه کُل صنعت ما و صنعت خودروی ما قوی نیست و بخش خصوصی قوی و مولّد نداریم. بر این اساس، همه چیز درگیر یک نظام بوروکراسی پیچیده و اختاپوسی است.
با این حال، حتی در چنین فضایی، باز افراد «نوآور» با زجر و زحمت زیاد، به دستاوردهایی رسیده اند و می رسند. این افراد نوآور، کارها را تا حدودی پیش می برند ولی در جایی که از نفس می افتند، احساس می کنند اگر به کشور و جامعه دیگر بروند که فضای کسب و کار آن روان باشد، می توانند دستاوردهای بهتری داشته باشند.
به خاطر مشکلات و موانع زیادی که وجود دارد بسیاری از این افراد نوآور، «فرار» را بر «قرار» ترجیح می دهند.البته برخی از شرکت های دانش بنیان فعلی، به خوبی فعالیت کرده اند ولی نیاز است که فضای کسب و کار کشور ما، متحول شود.
یک نکته مهم این است که استراتژی اقتصادی ما غلط است. در حالی که ما اول باید شخص کنیم که چه هدفی در حوزه اقتصاد داریم؟ ما باید هدف را تعریف کرده و مثلاً باید بگوییم هدف ما تولید و صادرات دانش محور و دانش بنیان است.
ما الان استراتژی لازم را نداریم و بر این اساس، برخی افراد، تولید کالای سنتی یا تولید کالای آلاینده مثل «سیمان» را به عنوان یک دستاورد مطرح می کنند. در صورتی که ما باید بین «دوغ» و «دوشاب» تفاوت قائل شویم.
در مجموع، حمایت از همه نوع تولید، امکانپذیر نیست و حمایت از همه نوع تولید یعنی هیچ دستاورد بزرگی نداشته باشیم.


*در رتبه بندی سال 2021 شاخص نوآوری جهانی، ایران رتبه کُلی 60 را بین 132 کشور دنیا کسب کرده است. این شاخص 7 رکن اصلی داشته و رتبه ایران در زیر شاخص و رکن «سرمایه انسانی و پژوهش» رتبه 49 را کسب کرده و در زیر شاخص و رکن «نهادها»، بدترین رتبه را کسب کرده و در جایگاه های 124 جهان قرار گرفته است.
آیا در همه سال های گذشته نمی شد تغییراتی در بوروکراسی ایجاد کرد که وضعیت ما بهتر شود تا ایده ها به شکل بهتری به محصول جدید و با ارزش افزوده بالا تبدیل شود و مراکزی که تاسیس شده اند برای کشور و صنعت ما منفعت داشته باشند؟


-ما از نظر استراتژی توسعه اقتصادی و استراتژی تولید کشور مشکل داریم. در حالی که الفبای اقتصاد، این است که چه نوع کالا و خدماتی را تولید کنیم. البته جواب آن از نظر منِ نوعی و شما، مشخص بوده و تولید و صادرات کالای دانش پایه است.
در حال حاضر، عمده تولید ما سنتی بوده و عمده صادرات ما نیز کالای سنتی و خام است. ما در زمانی که در اداره جذب سرمایه گذاری استانداری قزوین مشغول فعالیت بودیم با بیش از 100 نوع فعالیت و هزار بهره بردار، سر و کار داشتیم.
در صورتی که مگر یک انسان یا یک تشکیلات چقدر می تواند با افراد مختلف تعامل کند. اصلاً مثل این است که ما در یک اقیانوس بیفتیم و نتوانیم کاری انجام بدهیم.
در همان زمان در جلساتی که با مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت، برگزار می شد، می گفتیم که باید در اقتصاد و صنعت، اولویت بندی کنیم و دانش بنیان ها باید در اولویت اول باشند. چرا که دانش بنیان ها، کسانی هستند که از علم و دانش، ثروت تولید می کنند. ما در سال های اخیر، در حوزه دانش مشکل نداشته ایم ولی در تجاری سازی آن، مشکلات زیادی داشته و داریم.


*ایران در سال 1399 در مجموع 112 میلیون تُن کالای غیر نفتی صادر کرده و 34 میلیارد دلار درآمد داشته است. واردات ما از نظر وزنی فقط 34 میلیون تُن بوده ولی 38 میلیارد دلار شده یعنی میزان صادرات ما از نظر وزنی سه برابر واردات بوده و این وضع نشان می دهد که ما صادرات محصولات با فناوری بالا و مبتنی بر نوآوری نداریم.
آقای کرمی، «دبیر ستاد فرهنگ سازی اقتصاد دانش بنیان» معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، اخیراً گفته که ما تعداد 1250 شرکت خلاق، تعداد 240 مرکز نوآوری، تعداد 10 خانه خلاق و نوآوری و تعداد 6500 استارت آپ در کشور داریم.
این مراکز و شرکت ها تاسیس شده اند که آن نوآوری را در عمل محقق کنند. درست است که رتبه کُلی ایران در شاخص کسب و کار، رتبه مناسبی نیست ولی شرکت های خصوصی، بوروکراسی رایج دولتی را ندارند. از نظر شما، شرکت های خصوصی ما تا چه حد توانسته اند با استفاده از نوآوری، ثروت آفرینی کنند؟


-لازم می دانم که بگویم از جمله جاهایی که که یک مقدار نوآوری، شکوفایی و دانش بنیانی، در آنها موثرتر بوده، بخش دفاعی و صنایع دفاعی ایران است. یکی از پیشنهادات قابل طرح، انتقال همین نوآوری، پیشرفت ها و تکنولوژی دفاعی و نظامی کشور، به بخش غیر دولتی است.
این موضوع، می تواند به عنوان یکی از راهکارها باشد. ما در برخی حوزه ها عَرضه داریم ولی سازوکار اقتصادی برای تقاضا نداریم. ما فقط سازوکارهای رانتی در حوزه تقاضا داریم و به همین دلیل، افرادی به اسم دانش بنیان، وام های هنگفتی را دریافت می کنند ولی این پول ها را به جیب زده و فرار می کنند.


*آیا می شود این حکم کُلی استفاده رانتی از منابع را به همه مراکز نوآوری و شرکت های خلاق تعمیم داد؟

-خیر. البته در حوزه های ریسک پذیر، باید رانت وجود داشته باشد ولی رانت منهای فساد. یعنی یک پیوست ضد فساد باید برا آن رانت قابل دفاع تهیه کنیم. از طرفی، ما باید برای افراد متخلف، مجازات هایی را در نظر بگیریم تا آن رانت تبدیل به فساد نشود.
بخش خصوصی، در مجموع مشکلات و پیچیدگی های بخش دولتی را ندارد. بهترین راهکار این است که ما مشوق هایی را تعریف کرده و بگوییم اگر شرکت های خصوصی و دولتی، چند هزار دانش بنیان در حوزه های استارت آپ و مراکز نوآوری را جذب خودشان کنند، به نسبت ارزش افزوده ای که ایجاد کنند، می توانند از معافیت مالیاتی برخوردار شوند.
ما باید سازوکاری را در نظر بگیریم تا بخش خصوصی ما فراخوان بدهد و افراد نوآور، خلاق و مخترعی که تاییدیه نهادهای علمی و دانشی را دارند، جذب کنند و آنها نوآوری و ابتکار خودشان را در حوزه تولید شرکت های بخش خصوصی اجرایی کنند.
اگر این نوع همکاری ها شکل بگیرد، بخش خصوصی مولّد ایران، ظرفیت های زیادی دارد. البته بخش خصوصی مورد تایید ما، بخش مولّد، کارآفرین و تولیدی بوده ولی متاسفانه در سال های گذشته، در مملکت ما سرکوب شده و بخش خصوصی غیر مولد و دلالی تقویت شده.


*صرف نظر از کسانی که می خواهند از رانت استفاده کنند یا زد و بند انجام بدهند، همان شرکت های خلاق و مراکز نوآوری واقعاً ایده های مناسبی برای تولید محصولات مبتکرانه و با ارزش افزوده بالا دارند؟

-بله. قطعاً آنها توان تولید این نوع محصولات و خدمات را دارند و اصلاً تمام امید کشور، همان مراکز نوآوری و استارت آپ ها هستند یعنی تمام امید اقتصاد و آینده مملکت، در گرو رونق این شرکت ها و مراکز است.
ما باید آن افراد رانت خوار و رانت جو را معرفی کنیم تا رسوا شوند. از طرف دیگر، باید جایگاه بخش خلاق و نوآور واقعی کشورمان، تبیین شود و جامعه برای آنها ارزش قائل باشد.
وقتی که یک دانشجو یا یک دانش آموز، به محیط آموزشی می رود، باید یاد بگیرد که خلاقیت و نوآوری داشته باشد و باید مشکلی را از مشکلات اقتصادی، صنعتی و کشاورزی کشور حل کند. اگر هم بتواند مشکلی از مشکلات ما را حل کند، باید پاداش مادی بگیرد.
ما باید این نوع حمایت ها را از حالت گلخانه ای و ویژه خارج کرده و ضابطه مند کنیم تا اگر بخش خصوصی و حتی شرکت های دولتی، توان انجام چنین کاری را داشتند، بتوانند از مزایای در نظر گرفته شده استفاده کنند.


*برخی از مقامات دولت آقای رئیسی از جمله آقای فاطمی امین، وزیر صنعت و معدن و تجارت، از حذف و لغو قطعی امضاهای طلایی تا پایان آبان 1400 خبر داده اند. جنابعالی فکر می کنید آیا با انجام این نوع اقدامات در دولت جدید، ممکن است یک تحول نسبت به سال های قبل ایجاد شود؟

-قطعاً اگر امضای طلایی حذف شود و درآمد حاصل از آن برای ذی نفعانش به عنوان پول شویی تلقی شده و آن پول مصادره شود، یکباره ایران شاهد جهش خواهد بود. ما الان در اقتصاد ایران، ظرفیت های زیادی داریم.
در حال حاضر، ما حدود 8 هزار کارخانه تعطیل شده در کشورمان داریم و بسیاری از صنایع ما، کمتر از ظرفیت تولیدشان فعالیت می کنند. در حالی که اگر دانش بنیان ها، به کمک صنایع ما بیایند، این صنعت عظیم و این مجموعه ها فعال شوند و فضای کسب و کار، رونق بگیرد، ایران حتی می تواند به عنوان یک قدرت اقتصادی مطرح شود.
من اصلی ترین عامل، را امضای طلایی می دانم که متاسفانه یک رانت قانونی است. البته در حال حاضر، مکانیسم و سازوکاری نیز وجود ندارد که جلوی آن را بگیریم. به دلیل این که قانون نیز، از این نوع امضاء حمایت کرده است.
ما بر اساس قانون، مجوزهای مجاز مشروط داریم. به همین خاطر، ما می بینیم که یک دفعه، واردات انجام داده و یکباره، صادرات انجام می دهند یعنی یکباره، تصمیمات خلق الساعه اخذ می کنند و همه نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما را بر هم می ریزد.
این وضع، فضای کسب و کار ما را آلوده و نابسامان کرده و باعث شده نیروی انسانی دانش بنیان ها و مراکز نوآوری، به کشورهای صنعتی مهاجرت کنند.
ما اگر این نوع اقدامات را انجام بدهیم و از طرف دیگر افراد نوآور نیز از کشورمان مهاجرت نکنند، در بدنه اقتصاد، اجتماع و فرهنگ ما بمانند و نوآوری شکل بگیرد، می توانیم ساختار تولید ایران را متحول کنیم و تولید و صادرات کالا و خدمات را به سمت دانش بنیانی ببریم.
در مقابل نیز، باید درآمد حاصل از صادرات مواد خام و نفتی را صرف تقویت این ساختار نوآور کنیم و نه این که صرف واردات شود.
در صنایع و شرکت های ایرانی، ظرفیت های زیادی برای استفاده از دانش بنیان ها و مراکز نوآوری وجود دارد ولی وقتی در ساختار موجود، سرکوب قیمت ها انجام می شود و رقابت از بین رفته، دلیلی ندارد که شرکت ها و صنایع ما، به دنبال همکاری با دانش بنیان ها و مراکز نوآوری باشند.
اگر همین پولی که نصیب دلال ها شده، به بخش مولّد اقتصاد می رفت، می توانست ساختار و اقتصاد کشور را توسعه بدهد. بنابراین، باید بخش خصوصی کشور را تقویت کرد . الان در ایران، بخش خصوصی مولّد ما، ضعیف بوده و بخش خصوصی غیر مولّد خیلی قوی و قدرتمند است.

کد خبر 134694

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha