به گزارش «پرشین خودرو»، اگر «لکسس» و «کادیلاک» مانند «جاستین تیمبرلیک» و «جاستین بیبر» در پی کسب افتخار باشند اما «آئودی» S۵ همچون «کلینت ایستوود» از پس سالها تجربه بازیگری و کارگردانی روالی پیوسته و افتخارآمیز دارد، ریشههای این برجستگی هم برمیگردد به سال ۲۰۰۷میلادی، وقتی «آئودی» هنوز رقیبی چون مدل«بامو» ۴۳۵ نداشت و همه رقبا را له میکرد.
هدف از این مقایسه بررسی چالشی میان این ۳ خودرو بود که همگی در محدوده قیمت بالاتر از ۵۰هزار دلار قرار دارند. «کادیلاک» و «لکسس» برخلاف «آئودی» بهصورت آپشنال از سیستم چهارچرخ متحرک بهره نمیبرند، این در حالی است که «آئودی» از این سیستم بهصورت عادی بهره میبرد و شما برای آن هزینه اضافه پرداخت نمیکنید. از آنجا که با اضافه شدن این سیستم به «کادیلاک» و «لکسس» بر وزن این دو افزوده میشد، ما از اینکار اجتناب کردیم. در اینباره اگرچه بهطورکلی «آئودی» S۵ یک A۵ قدرتمندتر است و نه چیزی بیشتر، اما دیسکهای ترمز قدرتمند «کادیلاک» و لاستیکهای چهارفصل «لکسس» حقایق دیگری را نشان میدهد. ناگفته پیداست سیستم تعلیق ATS از تهاجمیترین نمونههای بازار است. «لکسس» اما بدون سیستم ۴چرخ متحرک دچار کمفرمانی بهویژه در قسمت عقب است. روی «لکسس» و «آئودی» موتور استاندارد V۶ سوار است که در مقایسه با موتور ۶ سیلندر ۳/۶ لیتری «کادیلاک» چیزی کم ندارد.
برای شناخت بهتر هر یک از این ۳ خودروی دو در، با عبور از خیابانهای شهر و گذر از میان کوههای ایالت «کالیفرنیا» به سمت نقطهای در جنوب غربی، یعنی «سن آندریاس» حرکت میکنیم تا درنهایت به ساحل زیبای «جالما» در کناره اقیانوس آرام برسیم.
رتبه سوم: لکسس RC ۳۵۰ F sport
این خودرو را میتوان اینگونه تعریف کرد: یک پرش بلند برای خلق آنچه «لکسس کوپه رادیکال» مینامد با ترکیب داغترین مدلهای V۶ خود یعنی GS و IS همراه با یک شاسی و سختافزار بلندپروازانه که درسهایش را به خوبی از سوپر کار مشهور خود LFA آموخته است. به کمک طراحان برجسته، جلو پنجره خودرو به شکلی زیبا طراحی شده با این مفهوم که شبکههای دماغه همچون نگارههای یک دوک نخریسی و حاشیهای کرومکاری شده به شلاقی میماند که میخواهد رقیب را از پای درآورد. پیکره خودرو با انبوهی از خطوط زیبا و دستودلبازانه همچون مجسمهای است تراشخورده که در همراهی با دریچههای ورودی هوا در کنار چراغهای خودرو یک صدای واحد دارد. صدایی که از اعماق روح نجواگر «لکسس» فریاد میزند. موتور «لکسس» برخلاف ظاهر خودرو صدایی آرام و آرامشی غریب دارد.RC با انبوهی از مشخصات سری sport F همراه شده تا این «لکسس» کوپه استانداردهای جدیدی از رانندگی را عرضه کند.
خودروی مورد آزمایش ما در مدل پایه قیمتی حدود ۴۳هزار و ۷۱۵ دلار دارد که با افزودن برخی موارد قیمت آن به بیش از ۵۴هزار دلار میرسد. تجهیزاتی همچون پکیج F sport (که شامل تایرهای ۱۹ اینچی، تریم داخلی، دامپرهای دوبل و صندلیهای اسپرت میشود) به قیمت ۳هزار و ۹۸۵ دلار، دستگاه ناوبری و سرگرمی به قیمت ۲هزار و۶۱۰ دلار و تریم داخلی.
درباره RC حرفوحدیث بسیار است. شاسی خودرو میتواند به خوبی ضربات را مهار کند، همین ویژگی باعث میشود تا رانندگی با این خودرو ساده باشد و بتوان این کوپه وحشی را در پیچها کنترل کرد با اینحال تنها برخی رویاهای «لکسوس» درباره این مدل محقق شدهاند و همچنان برخی عیبهای این خودرو چشمگیر است. در استفاده عادی «لکسس» شبیه مادربزرگی دوست داشتنی است، سنگین و باوقار. غرش موتور توجه شما را جلب میکند، تغییر دندهها با شتاب انجام میشود، واقعیت این است که «لکسس» فرمانپذیری بالایی دارد و رانندگی با آن مانند خوابیدن روی مخمل است. خودرو کاملا در اختیار شماست و در داخل کابین کمتر صدایی شنیده میشود و همهجا ساکت است.
با انتخاب حالت اسپرت فعل و انفعالات ناخوشایندی در RC انجام میشود و «لکسس» دیگر شخصیت خود را به شما نشان میدهد. وقتی «لکسس» خشمگین میشود دندانهایش را به هم میفشارد و این یعنی سیستم تعلیق سفت شده، فرمان حساس میشود و دور موتور تا محدوده قرمزرنگ بالا میرود اما متاسفانه عملکرد آنگونه که باید نیست! «لکسس» ضعیفترین نسبت وزن بهقدرت را در این گروه خشن داراست و این یعنی شکست. خودرو آشکارا از تقسیم وزن نامناسب رنج میبرد. اگر میپرسید عمده این مشکل به تایرهای نامناسب RC ۳۵۰ F sport برمیگردد یا مهندسانی که به خوبی خودرو را تنظیم نکردهاند؟ به نظر ما هر دو اینها مقصرند. سبکی فرمان گرچه روح یاغی «لکسس» را نشان میدهد اما موجب میشود تا خودرو سردرگم و در حرکات مارپیچی عملکردی ضعیف داشته باشد. در این میان پدال ترمز کار را بدتر میکند بهگونهای که موجب میشود اعتماد بهنفس راننده RC ۳۵۰ F sport کاملا از دست رود.
در داخل کابین اوضاع بدتر از این است. در این گروه از خودروها، لوکس بودن و راحتی فضای داخلی یک فاکتور مهم و اساسی است و «لکسس» اینجا هم با مشکلات متعددی روبهرو است. باوجود اینکه «لکسس» بیشترین ارتفاع سقف را در این گروه داراست اما فضای سرنشینان در جلو و عقب خودرو کاملا عادی است و سرنشینان عقب نهتنها جای وول خوردن ندارند که دید بسیار محدودی نیز به بیرون دارند. حتی آینههای جانبی هم دید مناسبی به راننده نمیدهد.
در صندلیهای جلو وضع بهتر است و نشیمن و استراحتگاه دستها و پشت عالی است و بدن سرنشینان را به خوبی حفظ میکند. البته در حالی که «آئودی» و «کادیلاک» صندلیهایی با تنظیمات کاملا الکترونیکی در همه قسمتها و جهات دارند، لکسس از کنار این امکان بهراحتی میگذرد. پد لمسی موجود در «لکسس» که امکان ارائه اطلاعات از وضعیتهای مختلف را به راننده میدهد، از نکات بسیار خوب این خودرو است که بهویژه در انتخاب دندهها بسیار موثر است، اگرچه کار با آن کمی خستهکننده است. درنهایت اینکه میتوان «لکسس» RC ۳۵۰ F sport را به «جاستین بیبر» تشبیه کرد.
رتبه دوم: کادیلاک کوپه ATS ۳.۶
خبر خوب درباره «کادیلاک» این است که تلاشهای «جنرال موتورز» به ثمر نشسته است. صرفهجویی در وزن، دینامیک رانندگی بالا و فرمانپذیری عالی و تمرکز بر شاسی متوازن و سیستم تعلیق مغناطیسی که به خوبی ضربات را جذب میکند، همگی باعث شده تا «کادیلاک» کوپه ATS ۳.۶ نویددهنده روزهای خوبی برای «جنرال موتورز» باشد.
فضای بیرونی خودرو بهوضوح یادآور کوپههای مشهور نشان(برند) «کادیلاک» یعنی ELR و CTS است. «کادیلاک» ATS چیزی میان زرقوبرق «لکسس» RC و روح کلاسیک S۵ «آئودی» است. «کادیلاک» با این مدل ثابت کرد به ایده کاهش وزن و توجه ویژه به کیفیت ایمان دارد و میخواهد خاطرات مردم از کوپههای چاق و تنبل خود را پاک کند آنهم با خودرویی چابک، باکیفیت و ارزشمند. خودرویی که پس از نیم قرن تاج گل قدیمی «کادیلاک» را بر سر ندارد و از مفهومی تازه حرف میزند.
کوپه ATS برای حمله به کوپههای اسپرت موجود در بازار که در محدوده قیمت ۴۰ تا ۶۰ هزار دلار ساخته شده، آنهم با انبوهی از انتخابها که به شما اجازه میدهد از میان دو موتور قدرتمند، دو نوع گیربکس، سیستم دو یا چهارچرخ متحرک و چهار تریم داخلی دست به انتخاب بزنید. خودروی مورد آزمایش ما در این جدال از تریم پریمیوم با موتور ۶ سیلندر ۳/۶ لیتری بهره میبرد که قیمت «کادیلاک» را تا ۵۲ هزار و ۳۱۵ دلار افزایش میداد.
مزیت برجسته کوپه ATS در این جدال، تعادل بسیار بالای خودرو و وزن مناسبی است که دارد. شاسی با کمترین حرکات و کمترین کمفرمانی مزیت دیگری است که در همراهی با لاستیکهای «بریجستون پوتنزا» RE۰۵۰A به «کادیلاک» در این جدال برتری میبخشد و این آفریده زیبای «جنرال موتورز» را در صدر این گروه سه تیمی قرار میدهد. «کادیلاک» با اضافه کردن دریچههای گاز به سیستم ترمز این خودرو مانع سرخوردنهای بیجا سر پیچ شده و به «کادیلاک» کوپه ATS مزیتی بخشیده که در کمتر خودروی امروزی دیده میشود. این مزیت باعث شده در آزمایش ترمز از سرعت صفر تا ۱۱۳، «کادیلاک» ۳ متر خط ترمز کمتری از «آئودی» و ۴/۶ متر کمتر از «لکسس» برجای گذاشت.
«کادیلاک» با اینکه نسبت به بزرگترین بدنه و بزرگترین حجم موتور در این گروه اختلاف زیادی دارد اما بهواسطه کشش کمتر موتور، فاصله میان دندههای بیشتر و قدرت موتور کمتر در برابر «آئودی» ناتوان از مقاومت است و قافیه را میبازد. حرکت با «کادیلاک» در جادهها شایسته تحسین است و ATS واقعا سواری دلپذیری دارد اما هرگز نمیتواند برخی حرکات اتاق در سرعتهای بالا و در مسیرهای مواج را فراموش کرد. البته همهچیز با فرمان کالیبره و عالی «کادیلاک» در اختیار است و جای نگرانی نیست اما تکانههای این خودرو در این سطح از بازار قابلبخشش نیست. پدال ترمز در پاسخ به فشار پا پاسخی مناسب دارد و عملکرد دیسکها بسیار عالی است. «کادیلاک» ATS در جدال با S۵ «آئودی» رقیبی سرسخت است و پر بیراه نیست اگر بگوییم که یانکی تروفرز، آلمانی مغرور اصیل را حسابی به چالش میکشد.
خواننده احتمالا از خود بپرسد پس چرا «کادیلاک» با همه ویژگیهای خوبش از پس «آئودی» برنمیآید؟ پاسخ روشن است: جعبهدنده «کادیلاک» بههیچ وجه درخور نام این نشان(برند) نیست و وظیفه خود را به خوبی انجام نمیدهد. عیب دیگر «کادیلاک» در موتوری است که در دورهای ابتدایی همچون سگی گیر افتاده در سرمای سوزان زمستان میلرزد و در دورهای بالایی مانند یک گربه جیغ میکشد. مشخص است که با لرزیدن و جیغ زدن نمیتوان ارابه مرگبار آلمانی را شکست داد و همین موتور از رده خارج عامل اصلی ناتوانی «کادیلاک» در کسب رتبه نخست است. «کادیلاک» همچون «جاستین تیمبرلیک» بلندپرواز نیست گرچه با افتخار به رتبه دوم خود میبالد.
رتبه نخست: آئودی S۵
آشکارا گرانقیمت و لوکس است و گرچه از تاریخمصرف طراحیاش کمی گذشته اما هنوز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و بدون توقف مسابقات و مقایسههای مختلف را با کسب رتبههای برتر پشت سر میگذارد. این افتخارآفرینی ریشه در ذات تند و تیز «آئودی» دارد. «آئودی» همه ویژگیهای لازم برای قهرمانی را دارد.
فرزند میانی خاندان «آئودی» قیمتش از حدود ۵۳هزار دلار چکش میخورد که کمی گران است. خودروی مورد آزمایش ما البته از ۴ مجموعه اضافه بهره میبرد که رویهم حدود ۵هزار و ۸۰۰ دلار بر قیمتش میافزایند و قیمت این کوپه ۲+۲ را به کمی کمتر از ۶۰ هزار دلار میرسانند. آپشنهایی از قبیل پکیج فناوری شامل سیستم هشداردهنده کناری و هشداردهنده دنده عقب، ناویگیشن و سیستم سرگرمی، پکیج جعبهدنده اتوماتیک، هفت سرعته و دوکلاچه «آئودی»، پکیج تریم فیبر کربن داخل اتاق و....
حرکت دو سال پیش «آئودی» که موتور ۸ سیلندر و ۴/۲ لیتری خود را با موتور ۶ سیلندر جدید و سوپرشارژر دار خود عوض کرد بسیار زیرکانه بود چرا که در عین کاهش وزن، چابکی و قدرت فراوانی را نصیب S۵ کرد. با وجود کاهش قدرت اما گشتاور خودرو در دامنه گستردهتری در اختیار قرار گرفت و توزیع وزن میان محورهای جلو و عقب بهبود یافت. این تغییر نهتنها باعث برتری S۵ در بسیاری از رقابتها شد که در هماهنگی با جعبهدنده ۷ سرعته و دوکلاچه «آئودی» به کاهش چشمگیر مصرف سوخت و افزایش شتاب S۵ منجر شد. همین عوامل در این رقابت موجب برتری «آئودی» بر «کادیلاک» شدند، دماغه سنگین ATS کار دست «کادیلاک» داد و «آئودی» S۵ رستگار شد.
وقتی با «آئودی» S۵ در حال گاز دادن هستید دو چیز را هرگز نباید فراموش کنید: صدای زیبا و جذاب موتور که تا ۶۸۰۰ دور در دقیقه بالا میرود و کابین مملو از چرم و چوب آئودی که راحتی و آرامش را نصیب شما میکند. این «آئودی» اگر چه در هندلینگ و سیستم ترمز به گرد پای کادیلاک هم نمیرسد اما مجموعه هماهنگی به خریداران تحویل میدهد که میتوانند همواره از پیروزی بر رقیب دمدمیمزاجی چون «لکسس» RC و مبارز تازهنفسی همچون «کادیلاک» آسودهخاطر باشند. تنها مشکلات «آئودی» اما در ۲ چیز نهفته است: سیستم ترمزی که احساس قدرت را از طریق پدال به راننده منتقل نمیکند و عامل دیگر کم فرمانی حادی است که باعث میشود تا در پیچها و مسابقه اسلالوم قافیه را به «کادیلاک» ببازد. البته طرفداران آئودی نباید نگران باشند. راننده آئودی در جاده و با تکیه بر موتور و گیربکس فوقالعادهاش نظارهگر «کادیلاک» و «لکسوس» در آینهایست که روبهرویش قرار دارد.
کابین «آئودی» در این مدل با تریم ممتاز عرضه میشود که زیبایی چشمنوازی دارد. جز کمربندهای جلو که در تنظیمات با اندکی مشکل مواجهاند بقیه موارد دلپذیر است. صندلیهای «آئودی» همچون یک مبل زیبا، نرم و راحتاند و در صندلیهای جلو راحتی را میتوان سریع احساس کرد. سوای اینها سیستم سرگرمی MMI «آئودی» است که با «ارگونومی» عالی میتواند سرنشینان خودرو را سرگرم کند.
درنهایت اینکه گرچه«آئودی» خودرویی بهطور ذاتی سنتمدار و کلاسیک است اما از دید زیباییشناسانه بیعیب و نقص و کامل است، تازه این تنها خودروی ۲+۲ در این رده است که میتواند به گوشیهای هوشمند وصل شود. به «آئودی» اگر با انصاف نگاه کنیم یک نمونه تکاملیافته است. هرچه نباشد «آئودی» میخواهد «کلینت ایستوود» باشد، بزرگ، سرگرمکننده و با اصالت. این GT آلمانی یک بار دیگر خاطره «هری کثیف» و «کلینت ایستوود» را زنده کرده، آنهم با برتری بر همه رقیبانش.
منبع: روزنامه صمت
نظر شما