1. در خردسالی او را با عنوان کودک اعجوبه میشناختند
پابلو پیکاسو در سال ۱۸۸۱ در شهر ساحلی مالاگا در جنوب اسپانیا به دنیا آمد. استعداد خارقالعاده او در کودکی به حدی بود که شایع شده بود او پیش از حرف زدن، نقاشی کشیدن را آموخت.
در ۱۳ سالگی از پدرش که معلم هنر بود پیشی گرفته بود؛ در نتیجه پدرش قلم و پالت خودش را به پیکاسو داد و قسم خورد دیگر هرگز نقاشی نکند.
کمی پس از آن پیکاسو برای مدرسه هنر بارسلونا درخواست پذیرش فرستاد و مراحل یکماهه آزمون ورودی را یکروزه سپری کرد.
بعدها پیکاسو گفته بود که: «وقتی جوان بودم میتوانستم همچون «رافائل» نقاشی کنم، اما همه عمرم طول کشید تا یاد بگیرم مانند یک کودک نقاشی کنم.»
۲. پایلو پیکاسو دائم سبک نقاشیاش را عوض میکرد
در نوجوانی پرترهها و منظرههای نسبتا رئالیستی میکشید. سپس از سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۶ به دورانی از زندگیاش وارد شد که دورههای آبی و رز نامیده میشود. در دوران آبی او فقر را به تصویر میکشد.
از آوریل ۱۹۰۴ به فرانسه رفت و در آنجا به وسیلهٔ آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید. اما پس از مدت کوتاهی اقامت در فرانسه با تغییر ارتباطات، جعبهٔ رنگ او به رنگهای قرمز و صورتی تغییر پیدا کرد. به همین دلیل به این دوره دوران صورتی یا رز پیکاسو میگویند. دوشیزگان آینیون یکی از مهمترین آثار او در دوره رز است که در سال ۱۹۰۷ به پایان رسید.
تابلوی دوشیزگان آوینیون دری به سوی نقاشی کوبیسم بود؛ سبکی آبستره که شکل هندسی سوژهها را کاهش میداد. تا سال ۱۹۱۲، پیکاسو کلاژ را با چسباندن پارچههای روغنی، تکههای روزنامه و سایر مواد روی سطوح نقاشیهایش اختراع کرده بود. این موضوع به همراه تاکید افزون بر رنگ، نقاشیهای او را از مرحله کویسم تحلیلی به کوبیسم ترکیبی سوق داد.
در مراحل بعدی زندگیاش، زمانی برای نئواکپرسیونیسم و بازسازی آثار اسطورههای هنر ماند ادوارد مانه، دیهگو ولاسکس و اوژن دولاکروا اختصاص داد.
دربازههای زمانی مختلف نیز به تمرین هنر در سبکهای مختلفی از جمله سورئالیسم، اکسپرسیونیسم، پستامپرسیونیسم و سمبولیسم پرداخت.
۳. پیکاسو در پیدایش کوبیسم نقش داشت
پابلو نیز مانند سایر هنرمندان به گروهها و انجمنهای هنرمندان و نویسندگان علاقه داشت؛ گروههایی که هنرمندانی چون آنری ماتیس، گرترود استاین و ماکس جاکوب در آن عضویت داشتند. اما پیکاسو نزدیکترین همکاری و همفکری را با جورج براک داشت؛ کسی که با همراهیاش در سال ۱۹۰۹، سبک کوبیسم را پایهگذاری کردند و از آن پس بود که نقاشیهای پیکاسو شکل خاص و منحصر به فردی به خود گرفتند.
این زوج هنری از مسجمههای عبری باستانی، ماسکهای آفریقایی و نقاش پستامپرسیونیسم پل سزان تاثیر بسیار میگرفتند. رابطه کاری آنها یک تکنیک مشترک آبستره بوجود دارد که تا سال ۱۹۱۴ دوام یافت؛ یعنی زمانی که براک در لیست سربازان ارتش فرانسه برای شرکت در جنگ جهانی اول نامنویسی کرد.
۴. پیکاسو فقط نقاش نبود
با وجود این که پابلو پیکاسو بیش از هرچیز به خاطر نقاشیهایش شهرت دارد، اما او در هنرهای دیگر همچون مجسمهسازی، حکاکی رو چوب، سفالگری، سرامیک، طراحی، چاپ سنگی (لیتوگرافی) و معماری نیز تبحر داشت. در سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۴، او فن اختلاط رنگ بر پردهٔ نقاشی را به عالم هنر معرفی کرد.
۵. پیکاسو دشمن سرسخت دیکتاتور اسپانیا، فرانسیسکو فرانکو، بود
جنگ داخلی اسپانیا در جولای ۱۹۳۶ پس ازکودتای بخشی از ارتش به سرکردگی فرانسیسکو فرانکو، علیه جمهوری اسپانیا رخ داد. پیکاسو که از جمهوریخواهان حمایت میکرد طرحهای ضد فرانکوی متعددی را کشید که اولین المانهای سیاسی زندگی او به شما میروند. نقاشی گرنیکا معروفترین اثر این دوران است.
این نقاشی به عنوان قدرتمندترین نماد و اعلان ضد جنگ در قرن بیستم معروف شد و هنوز هم این حس در آن به قوت خود باقی است. قدرت احساسی نقاشی بخاطر اندازههای بسیار بزرگ آن (تقریبا چیزی به بلندی ۱۱ فوت و عرض ۲۵ فوت) است. این نقاشی برای مدتها در موزه هنرهای مدرن شهر نیویورک نگهداری میشود تا سرانجام در سال ۱۹۸۱ به اسپانیا بازگردانداده شد و هماکنون در موزه سوفیا شهر مادرید قرار داد.
۶. پیکاسو بیشتر سالهای زندگیاش را همچون یک مهاجر سپری کرد
در جوانیاش از مالاگا به لا کرونا به بارسلونا و مادرید سفر کرد و سپس دوباره به بارسلونا بازگشت. برای اولین بار در سال ۱۹۰۰ ساپانیا را ترک کرد و به پاریس رفت و تا سال ۱۹۰۴ در این شهر ماندگار شد و دیگر به اسپانیا برنگشت. او حتی در زمان جنگ جهانی دوم نیز در فرانسه باقی ماند؛ با وجود این که نازیها او از نمایش آثارش منع کرده بودند. او سپس به جنوب فرانسه رفت و تا آخر عمرش همانجا ماند.
۷. در ۶۲ سالگی کمونیست شد
در سال ۱۹۴۴، بلافاصله پس از آنکه پاریس از دست نازیها رهایی یافت، به حزب کمونیست فرانسه ملحق شد و چنین توضیح داد «من آنها را افرادی قابل احترام و متفکر یافتهام؛ شاعرانی بزرگ و چهرههایی از جنگجویان مقاومت».
یک دهه بعد او نقاشی «قتل عام در کره» را کشید که پرترهای از سربازان آمریکایی بود که میخواستند به زنی باردار و کودکانش حمله کنند. او پرترهای از جوزف استالین دیکتاتور شوروی نیز کشیده بود؛ با این وجود اهمیشه در خط فکری کمونیست نبود و در سال ۱۹۵۶ نامهای در اعتراض به حمله شوروی به مجارستان را امضا کرد.
۸. نقاشیهای پیکاسو بیش از هر هنرمند دیگری دزدیده شدهاند
به گفته Art Loss Register.، تا سال ۲۰۱۲، تعداد ۱،۱۴۷ اثر از آثار معرفی شدهٔ پیکاسو دزیده یا مفقود شدهاند؛ دو برابر بیشتر آثار سایر هنرمندان.
نظر شما