به گزارش پرشین خودرو به نقل از زومیت، همه ما انسان هستیم، ولی لزوما همه یکسان نیستیم. تجربه هرکسی از درد متفاوت است، چه از لحاظ احساسی و چه از لحاظ فیزیکی. هرکسی واکنش مختلفی نسبت به درد از خود نشان میدهد. بنابراین پزشکان باید افراد را تکبهتک و از مناظر مختلف معاینه کنند تا بتوانند بهترین درمان را برای رفع درد آنها بهکار گیرند.
امروزه پزشکان مجبورند هزینهها را محدود کنند و درمانها را براساس خط مشیهای مشخص و استاندارد انجام دهند. یک شکاف بزرگ میان تجربهی بیمار از درد و درمان کلی محدود (که مناسب همهی افراد باشد) از طرف پزشکان وجود دارد که خود مشکل بزرگی است.
نگرانیها درمورد معضل اعتیاد حتی شرایط را بدتر هم میکند. مصرف مواد مخدر (مثل هروئین و فنتانیل) درسال ۲۰۱۶ جان بیش از ۴۲ هزار نفر در آمریکا را گرفت. از هر ۱۰ مرگ، ۴ مورد به دلیل تجویز مسکنهایی مثل هیدروکودون و اکسیکودون بود. پزشکان روزبهروز برای تجویز مواد مخدر برای درد بیماران بیمیل تر میشوند، چراکه از بررسی موشکافانه دولت و دستگاههای قضایی میترسند.
حال تکلیف بیماری که تجربه درد او خارج از عرف باشد چه میشود؟ پزشکان در هر تخصصی چگونه میتوانند چنین بیمارانی را شناسایی کنند و بهترین نسخه برای از بین بردن درد آنها را تجویز کنند، درحالیکه نیاز آنها با انتظارات یا تجربه ما جور درنمیآید؟
تفاوتهای درد
برخی از دردها، بخشی از روند طبیعی درمان هستند. اما میزان همین دردها با توجه به شخصی که درد را تجربه می کند، تغییر میکنند.
بگذارید با یک سؤال شروع کنیم که سالها است پزشکان متخصص بیهوشی را گیج کرده: آیا افراد موسرخ نسبت به بقیه به داروی بیهوشی بیشتری نیاز دارند؟ بسیاری از متخصصان بیهوشی چنین نظری دارند؛ ولی تنها تعداد کمی از آنها این مسئله را جدی می گیرند.
مطالعهای روی زنان موقرمز و زنان مومشکی تحت داروی بیهوشی استاندارد صورت گرفت. جالب اینکه اکثر زنان موقرمز قبل از واکنش به شوک الکتریکی به داروی بیهوشی بیشتری درمقایسه با زنان مومشکی نیاز داشتند. طبق تحلیلهای انجامشده از DNA افراد موقرمز، تقریبا ژن دریافتکنندهی ملانکورتین ۱ تمامی این افراد جهش کرده و برای همین تجربه آنها از درد نسبت به بقیه متفاوت است.
هنجارهای فرهنگی هم میتوانند بر واکنش افراد نسبت به درد تأثیر بگذارند. بهعنوان مثال در آمریکا، پسرانی که ورزش میکنند یا در تمرینات نظامی شرکت میکنند، معمولا درد را نادیده میگیرند؛ درحالیکه اگر دختران یا زنان نسبت به درد واکنش شدیدتری نسبت به مردان داشته باشند، اشکالی پیش نمیآید. درنتیجه پرسنل پزشکی بهطور ناخودآگاه شکایت مردان از درد را بسیار جدی میگیرد؛ چراکه مردان را در تجربهی درد مقاومتر از زنان میدانند.
بسیاری از مردم فکر میکنند که درد زنان دائمی است و تقصیر را گردن هورمونها و اعصاب آنها میاندازند. زنان اکثرا از بیماری فیبرومیالژیا (بیماری خود ایمنی شامل لوپوس و آرتریت التهابی) و سردردهای میگرنی رنج میبرند. البته شرایط دردناک دیگری هم برای زنان وجود دارد که کنترل آنها بسیار مشکل است. طبق پژوهشهای اخیر، دلیل تفاوت دردهای اینچنینی بین مردان و زنان، منشأ ژنتیکی دارد.
زنان به نسبت مردان، حداقل یک داروی بیشتر برای مواد مخدر در سال ۲۰۱۶ دریافت کردند؛ ولی آنها معمولا به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر نمیمیرند، بلکه سریعتر از مردان به داروهای مواد مخدر وابسته میشوند.
نژاد و تبار هم میتوانند نقشی در تجربهی درد ایفا کنند. درمان ناعادلانه حتی در درد بیماریهایی مثل سرطان در میان اقلیتهای آمریکا، بخش تراژیک و غمانگیز تبعیض نژادی در این کشور است. طبق نتیجهگیری یک مقاله در سال ۲۰۰۹، تفاوتهای نژادی و قومی در درمان درد حاد، درد سرطان مزمن و استفاده از مسکن برای افراد، نقش عمدهای ایفا میکند. بهعنوان مثال، احتمال دریافت داروهای ضد درد توسط بیماران اقلیتهای قومی در آمریکا با درد شکمی، ۲۲ تا ۳۰ درصد کمتر از همتایان سفیدپوستشان است.
نتیجهی یک پژوهش، نشاندهندهی حساسیت به درد کمتر سفیدپوستان غیر اسپانیایی نسبت به سیاهپوستان و سفیدپوستان اسپانیایی است؛ ولی بازهم چارهای اندیشیده نمیشود. بیماران اقلیتهای قومی آستانهی درد و تحمل کمتری نسبت به بقیه دارند؛ بنابراین باید بههمین نسبت داروی بیشتری دریافت کنند.
امید پژوهش ژنتیکی
به نظر میرسد در دهههای آینده شاهد انفجاری در علم ژنتیک خواهیم بود که مکانیزمهای ژنتیکی پشت تجارب درد را بهتر به ما نشان خواهند داد. تفاوتهای ژنتیکی میتوانند دلیل مبتلا شدن افرادی خاص به بعضی از بیماریها را نسبت به بقیه توضیح دهند؛ بیماریهایی که برای بقیهی افراد با همان شرایط به وجود نمیآید. بعضی از بیماران بدون شک از همان ابتدا حساسیت بیشتری به درد دارند که دلیل آن، عوامل ژنتیکی است؛ پدیدهای که هنوز جامعهی پزشکی ماهیت دقیق آن را نمیداند.
مؤسسهی بررسی صحت سلامتی در دانشگاه کالیفرینای لس آنجلس تقریبا از همهی بیماران جراحی، نمونه خون میگیرد. امیدواریم با تحلیل دادههای ژنتیکی بیماران، بتوانیم دلیل واکنش مختلف آنها به عمل، جراحت یا بیماریهای خاصیکسان را توضیح دهیم.
در کنار اینها، درد مزمن با تغییرات طولانیمدت بیان ژن در سیستم عصبی مرکزی مرتبط است. بهعبارت سادهتر، تجربه کردن درد، سیستم عصبی بیمار را در سطح مولکولی تغییر میدهد. چنین تغییراتی به عوامل رفتاری درد مربوط هستند. عوامل احساسی مثل سابقهی استرس یا افسردگی قبلی، شانس وابستگی بیمار به مواد مخدر بعد از تجربهی درد را افزایش میدهد.
بهترین کاری که پزشکان میتوانند در کوتاهمدت انجام دهند، احترام گذاشتن به گفتههای بیمار و دوری از هرگونه تعصب برای دست کم گرفتن درد آنها است.
پرشین خودرو: احتمالا این سؤال برای شما هم پیش آمده است که چرا گاهی اوقات پزشکان در تشخیص دقیق درد بیمار خود تا این حد دچار مشکل میشوند.
کد خبر 95419
نظر شما