به گزارش پرشین خودرو به نقل اززومیت، رؤیای عرضهی فراگیر امتیاز فعالیت، بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک را تحت تأثیر قرار داده است. اغلب مدیران شرکتهای کوچک با داستانهای موفقیت بسیاری از کسب و کارهای خرد که با بهرهگیری از مدل فرانشیز (به عنوان مسیر رو به رشد در اقتصادی موفق) اکنون امتیاز خود را به سراسر کشور یا قاره میفروشند، تحت تأثیر قرار میگیرند. اما بسیاری از کسب وکارهای فرانشیزی نتایجی در حد انتظارات خود کسب نمیکنند.
ویکیپدیا: فرانشیز (انگلیسی: Franchise) یا امتیاز که با نام های فرداد، برترانه نیز شناخته میشوند گونهای از کسب و کار است که بر پایه آن به یک شرکت اختیار داده میشود که تولیدات یا فراوردههای شرکت دیگر را بفروشد و در برابر آن مبلغی دریافت کند. کسب و کارهای کوچک با اخذ فرانشیز میتوانند تحت یک نام بازرگانی مشترک فعالیت کنند و همگی از یک متد موفق (که پیشتر آزمایش شده) و بازاریابی مشترک بهرهگیری کنند.
صرف نظر از اعتبار منبع اصلی، معیارهای مربوط به عملکرد استارتاپهای فرانشیز دشواری راهاندازی این مدل کسب و کار را بهتر آشکار میکند. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که درصد قابل توجهی از استارتاپهای حق امتیازی که با برند جدید وارد عرصه شدهاند در چهار سال اول جذب مشتری قابل توجهی نداشتهاند. بسیاری از این افراد پس از شکست اولیه کاملا دور این فعالیت را خط میکشند و به شغل قبلی باز میگردند. دلیل اصلی چنین شکستهایی انتظارات بنیانگذاران برای کسب نتایج کسب وکارهای قدیمی و ریشهگرفته، در کوتاهمدت است. آنها اغلب مسیر را هموار میپندارند و تصور هیچ گونه شکستی را ندارند.
مؤسسهی تحقیقاتی فرانشیز گرید مطالعاتی درباره کسب و کارهایی که امتیاز فعالیت خود را واگذار کرده بودند، در دورهی ۱۰ سالهای از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ انجام داده است. این شرکتها به ۸ گروه از ۰ ( استارتاپهای منطقهای) تا ۱۰۰ (شرکتهای بزرگ ملی) دستهبندی شده بودند. مطالعات نشان داده بود که کسب موفقیتهای نسبی مستلزم تلاش و زمان نسبتا زیادی است.
۳۰/۶ درصد استارتاپهایی که از ۴ سال قبل (۲۰۰۳) با پوشش تمامی مناطق کشور آغاز کرده بودند، بعد از ۱۰ سال کمتر از نصف این مناطق را در اختیار داشتند. متأسفانه اکثر کارآفرینانی که وارد این عرصه میشوند چنان خوشبینی کاذبی به موفقیت محض دارند که آمارهای ارائهشده را باور نمیکنند.
مدیران کسب و کارهایی که به دنبال عرضهی امتیاز فعالیت خود هستند باید قبل از اقدام به عرضه اطلاعاتی دربارهی فرآیند و مدل کسب و کارهای فرانشیزی از منابع مختلف شامل همکاران تجاری، قوانین ملی و منطقهای کسب کرده باشند.
۱- برای کسب این اطلاعات فقط به کارگاههای آموزشی و تبلیغاتی اکتفا نکنید. در عصر ارتباطات میتوانید از اینترنت اطلاعات بسیاری را دربارهی خم و چم کار به دست آورید و درک عمیقتری دربارهی وضعیت بازار و رقبا داشته باشید.
۲- توجه خود را به الزامات و ملزومات موفقیت در این مسیر معطوف کنید. حواستان را جمع کنید که فریب داستانهای موفقیت تبلیغاتی را نخورید. حتی اگر کارشناس نیز هستید بهتر است بیگدار به آب نزنید. همیشه از افراد داناتر مشورت بگیرید و قبل از هر اقدامی خوب فکر کنید.
۳- برای کشف بهترین موقعیت همواره پتانسیل بازارهای اقتصادی و کشش مناطق مختلف را بررسی کنید. متاسفانه بسیاری از استارتاپها در یک رویهی از پیش شکست خورده در قدم اول در حالی که توان کافی برای برندسازی و خدمات پشتیبانی را ندارند پوشش کل کشور را به عهده میگیرند.
۴- همهی سرمایهی خود را به گسترش سیستم اختصاص ندهید. هزینههای پشتیبانی و بازاریابی به مرور سر به فلک خواهند کشید. بعضی از مدیران بدون درک کافی از سختی فروشهای اولیه، اکثر سرمایهی خود را برای راهاندازی سیستم هزینه میکنند و برای ادارهی آن، هزینهی پرسنل، برنامههای تبلیغاتی بودجهی کافی را در نظر نمیگیرند.
۵- هر چهقدر که دسترسی دارید از تجربهی کسانی که تجربه و فعالیت عملی در این زمینه داشتهاند راهنمایی بگیرید.
۶- اجازه ندهید تبلیغات کاذب شما را فریب دهند. همواره با کسب اطلاعات کافی خردمندانه و با احتیاط پا به میدان بگذارید.
۷- اگرچه بعضی از کسب وکارهای امتیازی رشد بسیاری سریعی داشتهاند، ولی همواره سعی کنید انتظارات معقولی از کسب و کار خود داشته باشید و به امید رشد سریع سرمایهی خود را یک شبه به باد ندهید.
از اشتباهات متداول زیر اجتناب کنید
بر خلاف ادعای برخی از مشاوران، هر کسب و کاری مناسب عرضهی امتیاز نیست. معمولا در فرآیند ارزیابیهای اولیه به پتانسیلهای تئوری تأکید شده و عملی بودن و استقبال بازار به فراموشی سپرده میشود.
خوشبینی کوکورانه باعث میشود که در تحلیل وضعیت دچار اشتباه شوید و ناخودآگاه مشاورانتان را مجبور به حمایت از پروژه و تصدیق طرح کنید.
معمولا مدیران و کارمندان فاقد مهارتهای لازم برای ادارهی چنین سیستمی هستند. چنین ضعفهایی معمولا در وضعیتهایی مانند ناتوانی در هدایت واحدهای چند منظوره خود را نشان میدهند. افراد فعلی سیستم جدید را با همان روش و منطق قبل اداره میکنند که معمولا ناکارآمد است. کمبود نیرو نیز مزید بر علت است.
عمدهترین دلیل شکست استارتاپهای امتیازی کمبود سرمایهی کافی برای توسعه و مدیریت سیستم است
اغلب مالکان کسب و کارها از مشکلات سیستم و شرایط آن بیاطلاع هستند. توسعهی سیستم موفق امتیازی الزامات خاصی دارد. متأسفانه در تبلیغات فقط به ابعاد سودآور قضیه تأکید میشود و حرفی از نحوهی توسعه و مدیریت سیستم زده نمیشود.
عمدهترین دلیل شکست استارتاپهای امتیازی کمبود سرمایهی کافی برای توسعه و مدیریت سیستم است. در ایالات متحده هزینههای مشاوره و مجوزهای قانونی برای کسب مجوز راهاندازی گاهی از ۲۰۰ هزار دلار نیز فراتر میرود. بسیاری از استارتاپها اکثر سرمایهشان را در ابتدای مسیر از دست میدهند و برای ادامهی حیات بودجهی کافی در اختیار ندارند.
مدیرانی که به دنبال عرضهی امتیاز فعالیت خود هستند، باید با احتیاط در این مسیر قدم گذارند و قبل از هر اقدامی راه و چاه را به خوبی شناسایی کنند. معمولا خوشبینی غالب منجر به فعالیت افراد فاقد تخصص و سرمایهی کافی در این عرصه شده و فرجامی جز شکست در انتظار آنها نبوده است.
نظر شما