به گزارش پرشین خودرو به نقل ازایسنا، با شروع سال تحصیلی جدید و افزایش تردد پیاده و سواره شاهد ترافیک و شلوغیهای بسیاری در سطوح مختلف شهر هستیم. این افزایش تراکم انسانی و ماشینی گاهی آنقدر طاقتفرسا میشود که امان هر موجود زندهای را میبرد و شهرها را در چشم شهروندان به فضاهای غیرقابل زیست، سرسامآور و آلوده تبدیل میکند به حدی که برخی افراد برای فرار از این شرایط حاضر میشوند قید همه چیز را بزنند و به شهر یا روستاهای کمجمعیت مهاجرت کنند.
ترافیک، شلوغی، دود، آلودگی صوتی و نفستنگی جزو جداییناپذیر کلانشهرها هستند. زندگی در کلانشهر ها با این مسائل گره خورده گرچه برای شهروندانی که در این فضاها زندگی می کنند امری عادی است اما مشکل از جایی شروع میشود که گاهی به علت عدم آگاهی، عدم آموزشهای درست اصول شهرنشینی و حقوق شهروندی ، ناآگاهی نسبت به استفاده درست از تکنولوژی و یا نبود قانون، خود ساکنان آن شهر نیز به عاملی برای تشدید شلوغیها و ترافیکهای سرسامآور تبدیل می شوند و زندگی در شهر را برای خود و سایر شهروندان دشوارتر می کنند.
گاهی آنقدر رنج زندگی در شهرها زیاد میشود که از شهروندان به جای انسانهای سالم، آرام و مثبت، افرادی عصبی، افسرده و ناراحت می سازد که به دنبال خالی کردن خشم و عصبانیت ناخواسته خود هستند در حالی که نمی دانند شاید بخشی از این ناراحتی و خشم آنها معلول همین عوامل باشد. به راستی سهم هر یک از ما شهروندان در بروز این شرایط به چه میزان است؟
استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی به دلیل هزینه کم، سرعت بالا و سازگاری با محیط زیست همواره مورد توجه مسئولان و مورد استقبال بخش زیادی از شهروندان بوده و هست. تقریبا تعداد زیادی از شهروندان در طول زندگی خود حداقل یک بار از وسایل نقلیه عمومی استفاده کردهاند و شاید کمتر کسی پیدا شود که ادعا کند تا کنون هیچ استفادهای از این وسایل نداشته است .اینکه پیشرفت سریع تکنولوژی منجر به تغییر سبک زندگی انسانها شده حقیقتی غیر قابل انکار است و اینکه انسانها باید خود را همراه با آن کنند حقیقتی دیگر. اما بهره گیری از هر تکنولوژی فرهنگ و آدابی دارد که در صورت عدم آگاهی و عدم رعایت آن ممکن است همان تکنولوژی که برای تسهیل امور بشریت آمده، بلای جان انسان شود .در حقیقت در اینجا این سوال مطرح می شود که چقدر با آداب استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی آشنا هستیم؟
بیاییم یک مثال ساده بزنیم؛ اگر حتی تنها یک بار از مترو هم استفاده کرده باشید حتماً با پدیدههایی مواجه شدهاید که درک آن برایتان دشوار است. قرار دادن دست و پا و کیف برای باز نگه داشتن در قطار، فشار بیش از حد برای ورود به واگنی که بیشتر از حد استاندارد مسافر پر کرده، نشستن کف قطار هنگام شلوغی، آویزان شدن و افتادن بر روی دیگران، بلندبلند صحبت کردن در قطار، بی توجهی به سالمندانی که توان ایستادن ندارند، ریختن زباله در کف واگن، حضور و تردد دست فروشان که به دلیل مشکلات اقتصادی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را در قطار میفروشند ، گدایانی که از آغاز صبح روان مسافران را برهم میریزند،چسباندن آدامس بر روی صندلی و کف واگن، هل دادن دیگری بر روی پله برقی، رعایت نکردن فاصله مناسب بر روی پله برقی و... مثالهایی هستند که متروی شهر تهران با آن درگیر است. البته ناگفته نماند که این مسائل نیز در اتوبوس ها به خصوص اتوبوس های بی آر تی نیز کم و بیش دیده میشود. این مسائل گاهی به قدری شهروندان را کلافه میکند که برخی برخلاف میل باطنی برای رفتن به محل کار ،دانشگاه و... از خودروی شخصی استفاده میکنند که البته آن ها هم در چنگال ترافیکی که توسط خودروهای تک سرنشین ایجاد میشود اسیر میشوند.
اما به راستی باید پرسید آیا بروز این مشکلات که بعضا برای شهروندان آزردگیهایی به همراه دارد ناشی از عدم آموزش کافی استفاده صحیح از تکنولوژی جدید است یا به طور کل در جامعه ما این رفتارها به نوعی زرنگی و این فضاها محلی برای احقاق حق محسوب می شوند؟
جامعه همواره دربرابر تکنولوژیهای جدید غافلگیر می شود
مجید ابهری ـ رفتارشناس در رابطه با فرهنگ استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی میگوید: قبل از ورود هر فناوری و فرآیند جدید به جامعه باید فرهنگ استفاده از آن آموخته شود و در این راستا خانوادهها، نهادهای آموزشی و فرهنگی و رسانهها نقش بی بدیل و غیر قابل انکار دارند.متاسفانه جامعه ما همواره دچار غافلگیری توسط دستاوردهای جدید دنیا می شود.آپارتمان نشینی، رایانه، خودرو از این قبیل فرآیندها هستند .
وی می افزاید: وسایل نقلیه عمومی اصلی ترین ابزار رفتوآمد در جامعه هستند که اکثریت افراد هر شهر مخصوصا تهران از آنها استفاده میکنند.مترو، اتوبوس و تاکسی اصلیترین وسایل حمل و نقل عمومی هستند که در کنار آنها موتورسیکلت ، وانت و... امثال آنها مورد بهره برداری قرار می گیرد. ایستادن در صف نوبت ،رعایت حقوق شهروندی و حق تقدم، آرامش هنگام سوار و پیاده شدن، رعایت حال سالمندان،بانوان و کودکان هنگام استفاده از این وسایل گامهای اساسی تمدن شهروندی در هر کشوری هستند.
این رفتارشناس در ادامه اذعان میکند: متاسفانه در تهران هنگام سوار و پیاده شدن از مترو اگر از حرکت مردم فیلمبرداری شود، آنگاه درجه پایمال شدن حقوق شهروندی توسط برخی از افراد کاملا مشخص می شود. در حال حاضر اتوبوسها بر چند نوع تقسیم شدهاند که کمک موثری به رفت و آمد مردم میکنند. اما برای فرهنگ سازی در بهره برداری از وسایل نقلیه عمومی ،خانوادهها، رسانهها وآموزش و پروش باید به طور مرتب و مستمر انضباط کاربردی را به شهروندان آموزش دهند تا به نحو مطلوب از این وسایل استفاده شود وگرنه جز آسیبهای جسمی، روحی وفرسایشی عصبی فایده دیگری برای شهروندان نخواهد داشت.
ابهری در پایان میگوید: متاسفانه امروز در بخشی از جامعه ما زرنگی و پایمال کردن حقوق دیگران به عنوان یک امتیاز و فضیلت شهروندی حساب می شود و برخی تصور میکنند در صورت پایمال کردن حقوق دیگران بر سکوی افتخار صعود میکنند و کودکان و نوجوانان شاهد این بی فرهنگی و پایمال شدن حقوق هستند در حالی که باید در جامعه گذشت، همدلی و تعاون شهری به عنوان یک فضیلت اخلاقی توسعه و گسترش یابد.
با وجود اینکه این رفتار شناس معتقد است جامعه ما همواره دربرابر دستاوردهای جدید غافلگیر می شود و باید آموزشهای کافی به شهروندان در این زمینه داده شود اما یک جامعه شناس شهری از منظر دیگری به این موضوع میپردازد و میگوید تمرکز بیش از حد جمعیت و ناکافی بودن امکانات زیرساختی به این رفتارهای نادرست دامن می زند. او همچنین معتقد است که با جمعیتی آگاه سروکار داریم که عامدانه دست به بی انضباطی میزنند و باید از دوران کودکی آموزشهای مدنیت داده شود.
حسینایمانی جاجرمی-جامعه شناس شهری با بیان اینکه باید میان شهرنشینی و شهری شدن تفاوت قایل شد میگوید: افزایش جمعیت شهری، ساخت و سازهای مدرن ، خیابان های شیک و بزرگراه ها، داشتن پل های دو طبقه را باید به عنوان اقدامات زیرساختی و سخت افزاری دانست که بهره مندی از آن ها الزاما به معنای توسعه یافتگی جامعه نیست زیرا توسعه نیازمند بعد نرم افزاری اجتماعی و فرهنگی است.
وی با اشاره به اینکه جامعه ایران تحولات زیادی را از سر گذرانده و تعداد وسایل نقلیه و جمعیت شهر نشین زیاد شده است، میافزاید: کشور ما در ابتدای قرن بیستم یک کشور روستایی بود.یعنی حدود ۷۵ درصد مردم در روستاها زندگی می کردند و یا عشایر بودند و تنها ۲۵ درصد ساکن شهرها بودند. اما امروزه این نسبت معکوس شده است و در حال حاضر کشوری به شدت شهری هستیم. بخش عمدهای از جمعیت در شهرهای بزرگ خصوصا تهران زندگی میکنند. با این حال همه اینها با خودش توسعه و مدنیت نمیآورد و آن چیزی که به آن نیاز داریم علاوه بر تکمیل و اصلاح بخشهای سخت افزاری، ایجاد و تقویت بعد نرم افزاری اجتماعی و فرهنگی در زندگی شهری است.
بعضیها معرفت زندگی شهری ندارند
این جامعه شناس شهری به تمرکز بیش از حد جمعیت در تهران اشاره می کند و میگوید: تمرکز بیش از حد جمعیت در تهران در کنار ناکافی بودن امکانات و خدمات، مشکلات زیادی در زمینه حمل و نقل ایجاد کرده است زیرا تعداد افراد زیادی خواستار استفاده از حمل و نقل عمومی هستند اما سامانه های حمل و نقلی امکان پاسخگویی به این میزان از تقاضا را ندارد. اگر به تهران با دقت بنگریم واقعیت این است که میلیونها نفر در یک فضای محدود که الزامات شهرسازی درآن چندان رعایت نشده زندگی میکنند. بنابراین همین وضعیت خود به خود بحران زایی در پی دارد.
به گفته وی خودروی شخصی نیز در حمل و نقل عمومی سهم زیادی دارد. آمارها نشان میدهد که حدود ۴۵ درصد حمل و نقل عمومی را وسایل نقلیه شخصی انجام می دهند.بنابراین شهر تهران در زمینه حمل و نقل عمومی مانند مترو واتوبوس کاستیهای زیادی دارد، زیرا سرمایهگذاری کافی در آن انجام نشده و خطوط مترو نیز گسترش پیدا نکرده است.خطوط مترو تهران در مقایسه با شهرهای مشابه خودش کاستیهای بسیاری دارد و نیازمند خطوط بیشتری هستیم که کل شهر را پوشش دهد.
به اعتقاد ایمانی جاجرمی، در کنار این کاستیهای ساختاری موضوع دیگری نیز وجود دارد و آن هم این است که بعضیها معرفت زندگی شهری ندارند.این موضوع را نمیتوان به دلیل مهاجرت از روستا به شهر و عدم آگاهی با زندگی شهری دانست.البته ممکن است عدهای با اصول و ساختار زندگی در شهر آشنا نباشند اما تعداد این افراد بسیار کم است.اتفاقا باید گفت افرادی که به شهر تهران مهاجرت کردهاند باسوادند. اما این موضوع حتی ممکن است به خود ساکنان شهر نیز مربوط باشد.به عبارت دیگر شرایط به نحوی شده است که افراد به منافع فردی بیشتر از منافع جمعی توجه میکنند یا میتوان گفت آنهایی که در صدد رعایت و حفظ منافع جمعی هستند در جامعه نقش بازنده ها را دارند. درحقیقت مشکل ما این است که هرکس در جامعه به اصطلاح زرنگی کند و قانون را دور بزند و به حقوق دیگران تجاوز کند یا مثلا در رانندگی می داند که برخوردی در کار نیست یا جدی با او برخورد نمی شود زرنگ تلقی شده و اینکه زرنگ ها به هدف خود میرسند. اما آنهایی که به قانون عمل می کنند کلاهشان پس معرکه است.
این جامعه شناس شهری تصریح میکند: ما میدانیم که باید قوانین را رعایت کنیم و به آن احترام بگذاریم حتی میدانیم که باید حقوق شهروندان را نیز رعایت کنیم اما این کار را انجام نمی دهیم یعنی گاهی اوقات مسئله ما آگاهی نیست و ما با جمعیت نا آگاهی روبه رو نیستیم بلکه با جمعیتی آگاه سروکار داریم که عامدانه دست به بی انضباطی میزنند زیرا فکر میکنند به این طریق میتوانند به هدف و آسایش خود برسند.
وی اضافه میکند: به طور مثال در مترو تبلیغات و تابلوهایی زیادی حاوی پیامهایی در خصوص نحوه استفاده صحیح از مترو وجود دارد و با این وجود افراد زیادی رعایت نمیکنند.به نظر میرسد بایستی حضور پلیس را در بخش های مختلف که امکان تخلف وجود دارد پر رنگ کنیم تا افراد بدانند رفتار اشتباهشان در جامعه مجازاتی در پی دارد.از طرفی اگر بتوانیم این تفکر را که هرکس مسئول رفتار خودش است جا بندازیم بیشتر مسائل حل خواهد شد.یکی از مشکلات ما این است که وقتی اشتباهی می کنیم برگردن مسائل اقتصادی، سیاسی و خانوادگی میاندازیم، درحالی که بخش زیادی از این موضوع به خودمان باز میگردد.برای مثال رعایت حق تقدم در ترافیک موضوع مدنی است و مردم باید خودشان رعایت کنند. اما متأسفانه این اتفاق را شاهد نیستیم و میتوان گفت در این حوزه از لحاظ اخلاقی رفتاری نمره پایینی می گیریم.زیرا تعهد به رعایت مسائل اخلاقی نداریم و ضمانت اجرایی نیز در این زمینه وجود ندارد.
آموزش مدنیت باید از دوران کودکی داده شود
ایمانی جاجرمی در ادامه میافزاید:بایستی آموزشهای مدنی از مهدکودک،دبستان و ...دبیرستان به کودکان داده شود تا شهروندانی تربیت شوند که ظرفیت و توانایی زندگی امروز را داشته باشند.اما متاسفانه نظام آموزشی کشور به دنبال این مهم چندان نیست، اینکه مسائلی که عملا فایدهای ندارد به زور به خورد کودکان داده می شود نمیتواند از آنها شهروندان مسئولیت پذیر بسازد در حقیقت از کودکی باید آموزشها را شروع کرد تا در آینده نتیجه گرفت اما وقتی این فرصتها از دست رفت دیگر آن فرد درست نخواهد شد.
واقعیت این است که بایستی بسیاری از رفتارهای خود را تغییر دهیم و مهم این است که قبول کنیم رفتارهای ما نادرست بوده و دیگران را آزار میدهد.اصطلاحا اگر امروز سر کسی را کلاه بگذاریم و به قولی زرنگ بازی دربیاوریم، فردا نیز کسی پیدا خواهد شد که سر مارا کلاه خواهد گذاشت.
تشکلهای مدنی میتوانند نقش مهمی در این زمینه داشته باشند
ایمانی جاجرمی استفاده از ظرفیت تشکلهای مردمی را در این باره مهم میداند و تاکید میکند: تشکلهای غیردولتی باید فعال شوند زیرا می توانند نقش موثری در تغییر فرهنگ موجود داشته باشند. از طرفی حاکمیت نیز باید برای تشکل های غیردولتی در تصمیم گیری ها و قانون گذاری ها جایگاهی قائل شود. تشکلهای تخصصی هم باید وارد کار شوند. فراموش نکنیم که بهترین مقررات ایمنی وآتش نشانی در آمریکا توسط تشکل غیردولتی نوشته شده است و ما هم باید از ظرفیت تشکلهای مردمی بیشترین و بهترین استفاده را ببریم.
تغییر رفتار همانند بسیاری از مسایل فرهنگی و اجتماعی در کوتاه مدت ممکن نیست ، آموزش برخی اصول و به نوعی تغییر نگرش و رفتار فعالیتی زمانبر است و نباید انتظار داشت به سرعت به نتیجه رسید زیرا سخت ترین کار تغییر رفتار افراد است . در حقیقت به زور می توان تغییر رفتار ایجاد کرد اما پایدار نیست برای همین به منظور رسیدن به امری پایدار باید صبور بود.
و کلام آخر آنکه اگرچه استفاده از تکنولوژی روز دنیا زندگی را برای انسانها تسهیل و تسریع میکند اما باید در نظر داشت که تجدد الزاما مدنیت و تمدن را به همراه ندارد و انتظار میرود نهادهای متولی قبل از ورود تکنولوژی روز ، آداب استفاده از آن را در جامعه آموزش و ترویج دهند.
نظر شما