سالن اجلاس سران در یکی از مرتفع ترین نقاط تهران چند صد متر مانده به بام پایتخت. همواره فکر می کنیم اگر سالن اجلاس سران در جنوب تهران ساخته می شد چه اتفاقی می افتاد؟ تصور اینکه میهمانان خارجی در خیابان های مولوی و میدان اعدام عبور کنند و تردد موتورهای انبوه و متخلف را مشاهده کنند که از هر نقطه زمین امکان سر برآوردن وجود دارد با گاری های دستی که از پیاده رو گرفته تا خطوط ویژه، بی مهابا کالاهای مختلف را جا به جا می کنند حکما خاطره جالبی از تهران و ایران برای خانواده خود مادام بازگشت تعریف نخواهند کرد؛ موتورهای پر دود، هوای بد و خیابان های ناهموار. البته اصول دیپلماتیک هم همین را می گوید؛ مهمانان از بهترین و باشکوه ترین خیابان های شهر باید به محل مورد نظر عبور داده شوند.
یک روایت می گوید کل ساختمان سالن اجلاس سران در زمستان 76 با دستور ویژه رییس جمهوری وقت و در عرض کمتر از 6 ماه بنا شده است اما محوطه سالن این نشانی را نمی دهد که تسریع در انجام پروژه، موجب شده باشد ضعفی در این سازه معظم مشاهده شود. روز اول میهمانان خارجی سرخوش از هوای مطلوب پایتخت در چله اسفند پا درسالن اجلاس می گذارند. خوش آمد گویی با سبک ایرانی ها، خارجی ها را که از بیش از 20 کشور به این همایش آمده اند سر ذوق می آورد. اغلب میهمانان اما سعی می کنند یک کلمه به مستقبلان ایرانی تحویل دهند: سلام!
روز اول؛ نهار بی ادعا
در سالن اما به نظرمی رسد برنامه ریزی ها طبق اصول پیش می رود و کارهای دقیقه نودی اندکی هستند که باقی مانده است. همه چیز سر نظم است و در محل همایش در سالن اصلی کمترین بی برنامگی مشاهده نمی شود. سخنرانی ها اغلب سر موقع و نوبتی صورت می گیرد. چیدمان استیج هم بی شباهت به همایش سالانه داووس نیست.
این رویه بیش و کم تا صلات ظهر ادامه دارد اما نکته قابل توجه در این است که گویا برگزار کنندگان فراموش کرده اند به حضار بگویند که موقع نهار فرار رسیده است. هر کس بنا به احساسی که در ناحیه شکم خود حس می کند از سالن خارج می شود که ناگهان با صف طویل مراجعان بشقاب به دست مواجه می شود. در مجموع می شود گفت اگر نخواهیم در رابطه با اینترنت کند سالن همایش و اتاق زیر شیروانی خبرنگاران سختگیری خاصی اعمال کنیم از برنامه ریزی برای میهمانان جهت سرو غذا نمی توانیم عبور کنیم. راهنمایی میمهمانان به سمت یک سالن شلوغ و خالی شدن یک سالن که این شائبه را به وجود می آورد که این سالن مختص به خارجی ها است وانگهی کیست که نداند خارجی ها عاشق غذای ایرانی هستند. در نتیجه مراجعه به سالن پایین غذا خوری و مواجه با ظرف های خالی و احیانا دست مالی شده موجب حیرت میهمانان خارجی در این پذیرایی گرم ایرانیان شده بود. میهمانانی از بیش از 20 کشور جهان که مانند ایرانی ها خیلی اهل پر کردن بشقاب خود نبودند کلافه وار دنبال یک تکه سالاد یا تکه گوشتی می گشتند!
بعد از صرف غذا این پنل های تخصصی در سالن های چند منظوره بودند که حضار را به سمت خود می کشاندند. که باعث شده بود هر کس به سویی باشد. روز اول همایش گرچه پر ازدحام و فشرده بود اما اجرای موسیقی زنده کسل کننده بودن بخشی از برنامه ها را برطرف می کرد.
روز دوم؛ حضور رییس جمهوری
از سر خیابان ولنجک در پارک وی مشخص است یک میهمان عالی رتبه در دومین روز همایش سخنرانی خواهد کرد.
ماموران قدم به قدم در خیابان حضور دارند و گهگاهی هم یک خودرو را نگه می دارند. دم در هر کسی باشید باید بازرسی بدنی شوید دقیقا هر شخص با هر مقامی که داشته باشید. همین هم البته با بی نظمی صورت نمی گیرد. یکی از نکات مثبت همایش که در کشور به ندرت چنین وضعیتی مشاهده می شود همین برنامه ریزی دقیق است. البته همایش بین المللی است و اگر قرار باشد در این همایش اتفاق مهمی در صنعت خودرو کشور بیفتد (که می افتد) باید هم چنین نظمی بر وضعیت همه چیز حاکم باشد. رییس جمهوری با تاخیری نیم ساعته اما بالاخره وارد سالن می شود. همه آنان که از دور دستی بر آتش سیاست دارند می دانند دکتر روحانی یکی از ماهرترین خطیب های این کشور است. کار روزنامه نگاران هم با چنین خطابه ای راحت می شود؛ کاری که در زمان رییس جمهوری پیشین یکی از دشوارترین کارها بود. سخنرانی 45 دقیقه ای رییس جمهوری تحسین حضار را در پی دارد چه آنکه برای اولین بار عتاب و خطابی به خودروسازان صورت می گیرد که «فکر نکنید همیشه دستتان را موقع بلند شدن می گیریم.»
سخنرانی که تمام می شود حالت امنیتی سالن به اتمام می رسد و گویا می شود بدون نگرانی از نگاه های تیزبین افراد حاضر اندکی با خیالی آسوده تر قدم زد و ...
سخنرانی های مدیرعاملان چند شرکت داخلی و خارجی پس از صحبت های رییس جمهوری اما بدون حضور هیچ مقام دولتی اندکی توی ذوق می خورد چه آنجا که دقایقی پیش بحث بر سر حمایت از خودروسازان بخش خصوصی نقل محافل کارشناسان بعد از سخنرانی حسن روحانی است.
در این میان سخنرانی مدیر ارشد ولوو که با هواپمای شخصی خود صبح همایش وارد تهران شده بود بیش از همه دارای انرژی مثبت است. سخنرانی وی با استقبال فراوان حضار مواجه می شود به خصوص آنجا که تاکید کرد لذت بردن از کار یعنی لذت بردن از زندگی و بهره وری بیشتر.
پذیرایی روز دوم اما آبرومندانه تر از روز اول است گویا دست اندرکاران متوجه شده اند میهمانان از روز اول حسابی شکار هستند.
به همین علت این بار مهمانان داخلی و خارجی با آرامش خاطر بیشتری ظروف خود را پر می کنند!
جلسات بعداظهر گویا صفای چندانی ندارد و اغلب سالن ها خالی از سکنه است و بیشتر کارشناسان و دست اندرکاران سعی در گفت و گو با هم در حیاط های شرقی و غربی سالن اجلاس سران دارند. نگارنده دست و پا شکسته انگلیسی و فرانسوی با بعضی از مهمانان خارجی به گفت و گو می نشیند و در می یابد آنها بیش و کم رضایت نسبی در رابطه با این همایش و همکاری با شرکت های خودرو ساز داخلی و خارجی دارند.
سربلندی؛ نتیجه سومین همایش
به نظر می رسد چنین همایشی اگر تمام و کمال به نفع صنعت ایران نباشد دست کم موجب افزایش سطح علمی خودروسازان داخلیو در مجموع صنعت و اقتصاد ایران خواهد شد؛ این را به خوبی می شد در خلال صحبت های مدیران وزرات صنعت و برخی از کارشناسان دید. چه آنجا که قریب به اتفاق حضار صحبت از برنامه ریزی فعلی برای برگزرای از همایش چهارم با همین کیفیت با اهداف مشخص تر می کردند. باید تا سال دیگر منتظر بود؛ اصلا شاید همایش چهارم زودتر از اسفند 95 برگزار شود.
سومین همایش بین المللی صنعت خودرو ایران هم تمام می شود بعد از تقریبا 3 ماه پر تنش این همایش هم به پایان راه خود می رسد. با تمام شب نخوابی ها و کله سحر بیدار شدن ها، باز انگار دل آدمی برای این گونه مراسم ها که انصافا نفعش در نهایت برای ملت ایران خواهد بود تنگ می شود. ساعت 5 بعد ظهر 11 اسفند برخی میهمانان خارجی مستقیم آماده رفتن به فرودگاه و رسیدن به شهر محل سکونت خود می شوند. آینده مشخص می کند حاصل این سفرها اثر بخش خواهد بود یاخیر. در حیاط غربی سالن اجلاس سران نگاه به کوه های برف گرفته ولنجک و بام تهران همچنان سرِ آدمی را بلند نگه می دارد.
گزارش از محمد گلچین زاده
نظر شما