پرشین خودرو: مدیرعاملی دهه 60 ایرانخودرو را در كارنامه فعالیتهای خود دارد و پس از این دوره هم هیچگاه از حیطه خود را دور نكرد. او كه این روزها در انجمن خودروسازان مشغول فعالیت است، در دوره فعالیت خود همواره بهدنبال جایگزینی برای پیكان بوده تا اینكه بالاخره در روزهای آخر مدیریتش، با پژو قراردادی امضا كرد تا این شركت خودروساز فرانسوی رسما وارد صنعت خودروی كشور شود و برند خود را در ایران همهگیر كند.
به گزارش «پرشین خودرو»، داوود میرخانیرشتی، كسی است كه وقتی پای گفتوگو با او مینشینی و از انتقادها نسبت به خودروسازی میپرسی، انتقادهایی كه بحق است و به سوءمدیریت و كیفیت برمیگردد، معترضانه میگوید: «اكثر كسانی كه راجع به سوءمدیریت در شركتهای خودروسازی صحبت میكنند، خودشان یك كارخانه و حتی مغازه را نمیتوانند اداره كنند.»
وی به جملهیی از حضرت امامخینی (ره) اشاره میكند كه در مقابل منتقدان به دولت عنوان كرده بودند «اینها یك مغازه جگركی هم نمیتوانند اداره كنند، بعد درباره كارهای دولت اظهارنظر میكنند.»
میرخانیرشتی كه بازار را دلیل افزایش قیمت خودرو میداند و نه خودروساز، متذكر میشود: «محیط كسبوكار در ایران مثل حوض پر از آب گوجهفرنگی است كه صنعتگر هر چه دست و پا میزند، اصلا نمیتواند جلو برود.» آنچه در پی میآید، گفتوگوی اعتماد با داوود میرخانیرشتی، مشاور انجمن خودروسازان است.
بحث را از قیمت خودرو آغاز كنیم و افزایش شدید قیمتها. افزایش قیمت خودرو در چند ماه اخیر قانونی بوده است؟
قیمت خودرو را سازمان حمایت از مصرفكنندگان تعیین و ابلاغ میكند و خودروسازان مطابق با آن عمل میكنند. حالا اگر در بازار قیمتها افزایش یافته یا تخلفی صورت میگیرد، دیگر از سطح كنترل خودروسازان خارج است. در حال حاضر تیراژ تولید كم شده و همانطور كه در آمارها هم دیدیم، 40 درصد تولید خودرو كاهش یافته است. بنابراین به طور طبیعی با كاهش عرضه، قیمتها بالا میرود. وقتی روزانه 3 هزار خودرو وارد بازار شود و این 3 هزار خودرو به 2 هزار خودرو كاهش یابد، این كاهش عرضه باعث میشود قیمتها افزایش یابد. البته قیمت تمام اقلام بدون استثنا بالا رفته است. آرد نخودچی را كه قبلا 400 تومان بود، امروز باید 1200 تومان بخرید یا قیمت ماست 3500 تومانی به 8500 تومان افزایش یافته است. قیمت همه كالاها 2، 3 برابر شده. افزایش قیمت همه این كالاها متاسفانه رها شده و فقط توجه روی قیمت خودرو است زیرا خودرو كالای حساسی است و روی آن حساسیت دارند و سختگیری میكنند.
به این موضوع توجه كنید كه قیمت خودرو افزایش محسوسی نداشته است و حتی ما برعكس، گلایهمند هستیم چرا این اتفاق افتاده است چراكه در محاسبات، ارز با مبنای گذشته در نظر گرفته شده و دلار با قیمت امروز مورد توجه قرار نگرفته است. شما میدانید در 3، 4 ماه گذشته ارز مرجع به خودروسازان و قطعهسازان اختصاص پیدا نكرد و این گروه مجبور بودند از بازار آزاد ارز خریداری كنند. این افزایش قیمتها هنوز در محاسبات سازمان حمایت نیامده است. به طور قطع ما در آینده در این رابطه مشكل خواهیم داشت، زیرا سازمان حمایت تاكید دارد هزینهها را باید با اسناد مثبته اعلام كنید. اسناد مثبته هم سندی است كه مرجعی شناختهشده آن را امضا كرده باشد. اما زمانی كه ارز را از بازار آزاد خریداری میكنید، كسی به شما سند ارائه نمیدهد، بنابراین در قیمتگذاری با مشكل مواجه میشویم.
اینكه شما میگویید قیمت خودرو خیلی هم افزایش نیافته است، درست نیست. ما افزایش حتی 10، 15 و 20 میلیونی قیمتها را شاهد هستیم. از سوی دیگر، انتقادها فقط به قیمت خودرو نیست، افزایش قیمت كالاهای اساسی و حتی لبنیاتی كه شما مثال زدید، در حال حاضر مورد انتقاد شدید است. بحث ما خودرو است و معمولا حمایتها و البته سكوت مسوولان نسبت به اتفاقات این بخش بیشتر است.
قیمت بازار افزایش پیدا كرده، قیمت كارخانه كه تغییری نكرده است. من ابتدای بحث هم گفتم. قیمت بازار كه در اختیار خودروساز نیست. خودروساز قیمت مصوب را رعایت میكند. در بازار خرید و فروش ممكن است شما بخواهید با دو برابر قیمت یا 50 درصد گرانتر خودروی خود را بفروشید. قیمت بازار با قیمت خودروساز فرق میكند. دلیل افزایش قیمتها را هم گفتم؛ تیراژ تولید پایین آمده و تعادلی میان عرضه و تقاضا وجود ندارد. ضمن اینكه بهدلیل نوسانات شدید ارزی مردم برای حفظ سرمایه خود، اصرار دارند پولشان را تبدیل به كالا كنند؛ حالا این پول میتواند تبدیل به مسكن، دلار، سكه، خودرو و حتی یخچال شود. مردم خودرو میخرند تا روزی كه قیمتها بالا رفت، بفروشند، زیرا خودرو خیلی سریع خرید و فروش میشود و سهلالمعامله است. در حالی كه یخچال و مسكن را به این راحتی نمیتوانید بفروشید. در گذشته هم این موضوع سابقه داشته است. در سالهای 65 و 66 كه در محاصره اقتصادی بودیم و تیراژ تولید كاهش یافته و حتی در برههیی تولید متوقف بود، قیمت خودرو در ایرانخودرو به فرض 80 هزار تومان بود، در بازار 300 هزار تومان به فروش میرفت. یعنی چهار، پنج برابر بیشتر قیمت داشت. به خاطر دارم همان زمان یكی از مهندسان وزارت صنایع میگفت من یك حواله پیكان داشتم و وقتی حواله را فروختم، توانستم خانه بخرم و صاحبخانه شوم.
آن زمان جنگ بود و مشكلات خاص خود را داشت. اما در حال حاضر چنین موضوعی به راحتی به چشم میآید و خودرویی كه امروز 20 میلیون خریداری میشود، سال بعد ممكن است 25 میلیون قیمت پیدا كند. البته شما مثل 25 سال قبل دیگر با این قیمت نمیتوانید خانه بخرید.
این عددی كه شما میگویید، 10 درصد افزایش قیمت است؛ من از سود 3 برابری در بازار خودرو صحبت كردم. زمانی كه بازار عرضه و تقاضا متعادل نیست، این اتفاقها میافتد؛ به ویژه كه در حال حاضر نوسانات و التهابهای ارزی بیشتر به آن دامن میزند.
با این حساب، تمام كالاهای مصرفی در كشور ما به سمت كالاهای سرمایهیی حركت میكنند.
در زمان جنگ و هنگامی كه كشتیهای نفتكش را میزدند و نمیتوانستیم نفت صادر كنیم، همین مساله و مشكل وجود داشت. ارز نداشتیم، تولید كاهش یافت و قیمتها وحشتناك بالا رفت. وقتی قیمتها وحشتناك بالا برود، تبدیل به كالای سرمایهیی میشود. حتی در آن زمانها بعضی دلالان بهدنبال خرید حواله خودرو بودند و در زمان تحویل، خودرو را دو، سه برابر میفروختند. این موضوع بسیار خطرناك است و مشكلات فراوانی ایجاد میكند. خطر آن هم به هم ریختگی و آشفتگی بازار است و بلبشویی كه در بازار به وجود میآورد. احساس ناامنی روانی مشكلساز است.
شما از نوسانات ارزی صحبت كردید. اما بیشتر توضیح دهید كه افزایش نرخ دلار با این بخش از صنعت چه كرده است؟
فقط بحث خودرو نیست. نوسانات نرخ ارز كل تولید را تحتتاثیر قرار داده است. ارز معمولا از بانك گرفته میشود، اما بانكها در حال حاضر گشایش اعتبار نمیكنند. شما قبلا گشایش اعتبار میكردید و 10 درصد مبلغ را به بانك میدادید و دو ماه بعد كه كالا میآید، 90 درصد بقیه پول را میدادید. در واقع شما برای اینكه كالایی را از كشورهای دیگر خریداری كنید، به 10 درصد پول در ابتدای كار نیاز داشتید. اما هماكنون به 100 درصد پول نیاز دارید و به عبارتی، 10 برابر بیشتر نقدینگی میخواهید. از سوی دیگر، اصلا ارز پیدا نمیشود كه بخواهید قطعه وارد كنید. شما ممكن است در بازار هزار یا دو هزار دلار به راحتی بخرید، اما یك صنعتگر كه میخواهد حجم زیادی جنس وارد كند، 200 میلیون تومان را نمیتواند در بازار آزاد تبدیل به دلار كند. تازه اگر دلار هم گیر بیاورید، انتقال ارز با سختی انجام میشود. انتقال ارز، گرفتاری دیگر است كه مشكلات و دردسرهای خاص خود را دارد. كسی كه قرار است پول را منتقل كند، ممكن است در جیب خود بگذارد و برود به جایی كه هیچگاه نفهمید. آن زمان دست شما به هیچ كجا بند نیست. به هیچ دادگاهی نمیتوانید شكایت كنید. كمااینكه اتفاق افتاده كه پول را به فردی مورد اعتماد برای انتقال دادهاید و دیگر از او خبری نشده و از این نمونهها فراوان بوده است. ریسك كار در انتقال ارز بسیار بالاست.
دولت مصوب كرده كه ارز برای اولویتهای سه تا پنج 2 درصد زیر قیمت بازار آزاد باشد. خودرو هم جزو این اولویتهاست. تبعات این مصوبه را در این شرایط برای تولید خودرو چطور میبینید؟
این یعنی چالش دوچندان برای تولید و اینكه قیمتها برای تولید دو برابر شود. در نهایت تولید متوقف خواهد شد. شما نمیتوانید كالایی را با یك میلیون تومان هزینه تولید كنید و 500 هزار تومان بفروشید.
قبول دارید در حال حاضر هزینههای سوءمدیریت در سیستم خودروسازی بالاست؟ این انتقادی است كه خیلیها به صنعت خودرو دارند.
اینها داستانهایی است كه هر كسی از راه میرسد، خود را محق میداند كه راجع به صنعت خودرو اظهارنظر كند. اما میخواهم بدانم ما كالاهای دیگری نداریم كه قیمتش بالا رفته باشد؟ اینكه كسی بگوید سوءمدیریت در صنعت خودرو وجود دارد، باید از او پرسید اصلا از مدیریت خودرو چه میدانی كه میگویی سوءمدیریت. اینكه میگویند صنعت خودرو كارگر و نیروی انسانی زیاد دارد درست است، اما مگر وزارت كار اجازه میدهد كارگرهای مازاد را اخراج كنید؟ یا مگر نیروی ناكارآمد را میتوان اخراج كرد؟از زن و شوهر كه صمیمیتر وجود ندارد. اگر زن و شوهر نتوانند با هم زندگی كنند، میتوانند از یكدیگر طلاق بگیرند. اما در قانون كار ایران این اجازه را ندارید كه كارگر ناكارآمد را اخراج كنید. اینجاست كه نیروی مازاد ایجاد میشود.
باید بگویم اغلب و اكثر كسانی كه راجع به سوءمدیریت در شركتهای خودروسازی صحبت میكنند، خودشان یك كارخانه و حتی مغازه را نمیتوانند اداره كنند. حضرت امام (ره) یك جمله تاریخی معروف دارند. ایشان در مقابل كسانی كه به دولت ایراد میگرفتند، گفتند: «اینها یك مغازه جگركی هم نمیتوانند اداره كنند، بعد درباره كارهای دولت اظهارنظر میكنند.»
بالاخره كاهش شدید تولید و افزایش قیمت خودرو میتواند تبعات این سوءمدیریت باشد.
این موضوع را قبول ندارم. اقتصاد قانون دارد و قوانین اقتصادی در سراسر دنیا یكسان عمل میكند. وقتی عرضه كم میشود، قیمتها به طور طبیعی بالا میرود. این چه ربطی به سوءمدیریت دارد؟ وقتی ارز از هزار تومان به دو هزار تومان افزایش مییابد، سوءمدیریت كارخانه خودروسازی است؟ كالاهای دیگر مصرفی مطابق با اسناد بانك مركزی از سال 76 تاكنون 8 برابر شده، اما خودرو فقط 40 درصد افزایش قیمت داشته است. این سوءمدیریت است؟
كمیته قیمتگذاری خودرو در سال گذشته مجوز افزایش 6 تا 9 درصدی قیمت را داد كه چند روز بعد لغو شد. بعد از آن مجوزی برای افزایش قیمتها نداشتیم. با این حال كارخانهها افزایش قیمت داشتند.
آن مجوز لغو نشد.
حالا اگر به گفته شما این مصوبه لغو نشده باشد، اما افزایش قیمتها بیش از 6 تا 9 درصد است و عملا غیرقانونی است.
شما باز درباره افزایش قیمتها صحبت میكنید. قیمت خودرو در كارخانه با قیمت بازار تفاوت دارد.
چند درصد؟
شما خودرو را از كارخانه 15 میلیون تومان میخرید و در بازار 25 میلیون تومان میفروشند. خودروساز مطابق با مصوبه سازمان حمایت عمل میكند، منتها كنترلی روی بازار وجود ندارد.
چند درصد از قطعات خودروهای تولید داخل وارداتی است؟
بههرحال درصدی از قطعات هر كدام از خودروها وارداتی است. پژو405 یا سمند 5 تا 10 درصد از قطعاتشان وارداتی است. در رابطه با پژو 206 ممكن است 15 درصد و پراید 4، 5 درصد باشد. بالاخره امكان تولید بعضی قطعات خودرو در ایران وجود ندارد و اصلا داخلیسازی نشده است. البته در هیچ كجای دنیا تمام قطعات خودرو را در كشورشان نمیسازند.
در این شرایط كه قطعه وارد نمیشود، قطعا قطعات چینی جایگزین میشود؟ البته با عنوان برندهای معروف دنیا عرضه میشود.
بههرحال از منابع دیگر باید قطعات را تامین كنند؛ حالا ممكن است قطعه چینی، یا تایوانی یا ترك باشد. این مهم نیست، مهم این است كه قطعه را وارد یا تولید كنید.
اما همین موضوع تبدیل به مساله شده است. وقتی خودرو را خریداری میكنید، با قطعات كاملا بیكیفیت چینی روبهرو میشوید.
اینكه قطعات بیكیفیت است، یك بحث است. اما اینكه موتور را باز كنید و متوجه شوید قطعه چینی است، موضوع دیگر. چون معمولا قطعه چینی هم اگر استفاده شود، شبیه نمونه آلمانی است كه در نگاه اول متوجه تغییر نمیشوید. 90 درصد قطعات خودرو را كسی نمیبیند. بر فرض هم اگر قطعات چینی باشد، چه اشكالی دارد؟ بستگی به این دارد كه چه كیفیتی دارد.
موضوع همین است. اصلا قطعات باكیفیت چینی وارد نمیشود.
بله، تاجر ما برای اینكه فرد خوبی است، جنس درجه چندم چینی را خریداری میكند! این موضوع ربطی به چینی بودن آن ندارد. با این حال، تولیدكننده قطعات را مطابق استانداردها خریداری میكند. اما برای قطعه یدكی جنسهای آشغال چینی را وارد و پخش میكند؛ حتی به راحتی از گمرك عبور میكند. خودروسازان بهدلیل اینكه مهندسی عمل كرده و از كارخانههای شناخته شده خرید میكنند، سراغ كالای باكیفیت میروند. اما حقهبازیهایی وجود دارد كه قطعه بیكیفیت و ارزانقیمت را در جعبه كالاهای با مشخصات باكیفیت بگذارند و بفروشند. هزار و یكجور مشكل وجود دارد كه اصلا هیچكدام ربطی به خودروساز ندارد.
شما به قیمتها اشاره كردید و گفتید در چند سال اخیر قیمت بعضی از كالاها 8 برابر گران شده، اما خودرو فقط 40 درصد افزایش قیمت داشته است. شما اگر به كشورهای دیگر و خودروسازهای بزرگ توجه كنید، میبینید آنها كمتر از یك درصد در سال قیمت محصولاتشان را افزایش میدهند.
كسانی كه به بخش خودرو نقد و انتقاد دارند، همینطور صحبت میكنند. آن كشورها سازوكار مشخصی برای تولید خود دارند. وقتی ما این سازوكارها را نداریم، طبیعتا نمیتوانیم مثل آنها عمل كنیم. برای نمونه، در ژاپن یا اروپا بهره بانكی بین صفر تا 3 درصد نوسان دارد و به عبارتی، هزینه پول بین صفر تا 3 درصد است. اما هزینه پول در ایران بین 20 تا 31 درصد است. وقتی این اختلاف وجود دارد، به طور طبیعی هزینه تولید بالا میرود. در آن كشورها قانون كاری وجود دارد كه اگر كارگری درست كار نكند، فردا صبح به او میگویند سر كار نیا. اما در ایران نمیتوانید این كار را انجام دهید و حتی نمیتوانید كار او را تغییر دهید. اگر تا به امروز پشت یك میز نشسته و كار خود را بهدرستی انجام نداده است، نمیتوانید فردا به او بگویید پشت میز دیگر بنشین، چون خیلی راحت شكایت میكند و حق را به او میدهند. از سوی دیگر، صنعت برای خرید مواد اولیه مشكل دارد. بههرحال زمانی كه هیچیك از شرایط برای تولید فراهم نیست، چطور توقع دارید تولیدكننده ایرانی همچون تولیدكنندگان كشورهای دیگر عمل كند. تصور انتقادكنندگان این است كه خودروسازان خود را باد میزنند و هیچكاری هم ندارند جز اینكه جیب خود را پرپول كنند. این در حالی است كه برای جمعآوری یك قطعه باید هزار جور تلاش كنید تا كالا تولید شود. این در حالی است كه در كشورهای اروپایی اینگونه نیست. مثل این میماند كه آنجا تولیدكننده در استخر آب زلال شنا میكند و دست و پا كه میزند، یك متر جلو میرود. اما در ایران تولیدكننده در استخر آب گوجهفرنگی شنا میكند و 10 دفعه هم كه دست و پا بزند، یك متر هم جلو نمیرود. وظیفه دولت روانسازی روابط تولید است و كشورهای دیگر موفق بودند كه این روانسازی را ایجاد كنند. بانك، بازار سرمایه، بازار كار و قوانین تجاری آنها در جهت حمایت از تولید است، اما در ایران دولت در این بخشها موفق نبوده است. در نتیجه محیط كسبوكار مثل حوض پر از آب گوجهفرنگی است و هر چه دست و پا میزنید، اصلا جلو نمیروید.
وضعیت تولید خودرو در هشت سال گذشته را چطور ارزیابی میكنید؟
این كملطفی است كه بگوییم الان تولید خودرو بهتر بوده یا بدتر بوده است. شكی نیست كه خودرو در طول سالها از نظر كیفیت و كمیت بیشتر شده است.
پس چرا از دو جهت گلایهها زیاد است؛ به ویژه از جهت كیفیت؟ قبول كنید روزبهروز كیفیت خودروها به حداقل نزدیك میشود.
برای اینكه توقعات بالا رفته است. مردم خودروهای وارداتی را میبینند و خودروی باكیفیت میخواهند. حق هم دارند و گلهیی از مردم نمیتوان داشت. مردم حق دارند جنس باكیفیت بخواهند، اما امكانات تولید باكیفیت در ایران وجود ندارد. تولیدكنندگان خارجی با هزینه پول پایین كار میكنند و گرفتاری تامین ارز و انتقال پول و خرید مواد اولیه را ندارند و با هیچكدام از گرفتاریهای تولیدكننده ایرانی روبهرو نیستند. یكسری مسائل در این كشورها حل شده؛ در حالی كه در ایران همه آنها مساله است و برای آنها هزار دفعه باید گل لگد كرد. وضعیت تولید در ایران با كشورهای دیگر اصلا قابل مقایسه نیست. كشورهای دیگر محیط كسبوكار خود را روان و آماده كردهاند اما در ایران هرچه بیشتر دست و پا میزنید، بیشتر فرو میروید.
با این شرایط هیچگاه راه كشورهایی همچون تركیه و كره را نخواهیم رفت.
ما باید زیربناها را درست كنیم. مثالی میزنم: شما به درختی نگاه میكنید و میگویید صد تا از برگهای آن زرد است. كار شما این است كه نردبان بگذارید و این برگهای زرد را از درخت جدا كنید. سپس سراغ متخصص بروید و بپرسید برگهای این درخت برای چه زرد شده است. متخصص همه مسائل را از نظر كارشناسی بررسی میكند و درخت را ریشهیی درمان میكند. همین اتفاق باید در صنعت كشور بیفتد. در حال حاضر خاك تولید مریض است و این خاك را درمان نمیكنیم و بعد میگوییم چرا درخت تولید زرد شده است! یعنی ما به معلولها میپردازیم، نه به علتها.
صنعت خودرو قبل از انقلاب، در تركیه و ایران تقریبا همزمان ایجاد شد، اما درتركیه كه همسایگی ایران قرار دارد، خیلی جلوتر از ما عمل میكند و صادراتی كه از این صنعت دارند، چندین برابر ما است. آنها چه كردند كه ما نكردیم؟
برای اینكه تركیه در 20 سال قبل به سراغ اقتصاد آزاد و رقابتی رفت و اقتصاد سوسیالیستی را كنار گذاشت. با اروپاییها، امریكاییها، چینیها و روسها رابطه برقرار كرد و دانش فنی خرید و قبول كرد كه این دانش را ندارد و باید هزینه كند كه دانش فنی وارد كند. اما ما این موضوع را قبول نداریم و فقط میگوییم همه دانشها را داریم و نباید چیزی بخریم. بنابراین نمیرویم دانش فنی را از كشورهای دیگر بخریم.
پس به همان نتیجه سوءمدیریت در بخش صنعت میرسیم. چون اگر مدیریت نگاه سیستمیك داشته باشد، به سراغ دانشهای روز هم میرود.
مساله سیاسی و اقتصادی است. زمانی كه با كشورهای دیگر مشكل سیاسی داشته باشیم، میتوان دانش فنی وارد كرد؟ اینطور نمیتوان صنعت را اداره كرد. این موضوع فقط به صنعت خودرو ارتباط پیدا نمیكند، همه صنایع را درگیر كرده است. شما فكر میكنید صنعت ساختمان جلو است؟ خودرو 10 میلیون تومان و مسكن 500 میلیون تومان است. مسكن بیكیفیت است و 30 سال هم عمر نمیكند؛ در صورتی كه باید صد سال عمر كند. هیچكس راجع به بیكیفیت بودن ساختمانها صحبت نمیكند.
بالاخره انتقادهایی هم به حوزه مسكن وارد میشود.
به قول مهندس تركان، بیكیفیتترین و گرانقیمتترین كالا در ایران صنعت ساختمان است كه هیچ كس راجع به آن صحبت نمیكند. یك زلزله كه بیاید، 80 درصد كشور تخریب میشود، اما هیچكس راجع به آن صحبت نمیكند. شما فكر میكنید كیفیت آسفالتهایی كه در خیابانها وجود دارد، استاندارد است؟ سالی چند بار خیابانهای ایران را آسفالت میكنند، اما در كشورهای اروپایی چند بار این اتفاق میافتد؟ ما سه، چهار سال یكبار خیابانها را آسفالت میكنیم و آنها شاید نیمقرن هم آسفالتهای خود را عوض نكنند. بنابراین مساله كل تولید و صنعت است. اقتصاد و سیاست تمام صنایع را درگیر كرده است. زمانی كه محیط كسبوكار ضدعلمباوری است، به طور طبیعی با مشكل مواجه میشویم. مدیران ما اصلا علمباوری ندارند. ما فقط میگوییم «ما میتوانیم» و «من آنم كه رستم بود پهلوان.»
عملكرد سیستم بانكی را در قبال صنعت خودروسازی چطور میبینید؟
عقبماندهترین سیستمها، سیستم بانكی كشور است و هیچیك از امور بانكها با استانداردها همخوان نیست. سالهاست كه شبكه بانكی كشور از بیماری مزمن كفایت سرمایه رنج میبرد. سهم سرمایه بانكها را كه نگاه میكنید، خلاف قوانین و مقررات بینالمللی است. طرز عمل بانكها را كه كه نگاه میكنید، مخالف قوانین و مقررات است. در كشورهای دیگر سیستم بانكی است كه دنبال بخش تولید میآید تا تسهیلات بگیرد، اما تولیدكننده ایرانی باید به بانكها التماس كند كه یك تومان وام بگیرد. حالا من دیگر راجع به سیستم قضایی صحبت نمیكنم.
بر اساس مصوبه شورای پول و اعتبار قرار است هزار میلیارد تومان برای كمك به دو صنعت خودروسازی پرداخت شود كه بسیاری از صنایع مخالف پرداخت این مبلغ هستند. دلیلش هم این است كه میگویند مگر ما جدا از صنعت خودرو هستیم یا خون خودروسازان رنگینتر از ما است. نظر شما در این رابطه چیست؟
صنعت خودرو 4 درصد از 25 درصد سهم صنعت در GDP را به خود اختصاص داده است. ما كه نمیگوییم به صنایع دیگر تسهیلات ندهند؛ ما میگوییم سیستم بانكی باید به همه بخشها تسهیلات بپردازد. باید مطابق همه كشورها 80 درصد سرمایه در گردش تولید توسط منابع بانكی تامین شود. در همه جای دنیا اینگونه است، اما در ایران 10، 15 درصد است. به صنعت خودرو برای این تسهیلات میدهند كه قیمت خودرو در بازار شش برابر شده است.
مگر برای صنایع دیگر این اتفاق نیفتاده است؟
خیر.
اما این موضوع درست نیست؛ تمام صنایع با رشد چندبرابری قیمتها روبهرو شدهاند. مثال سادهاش، قیمت انرژی است كه وقتی چند برابر میشود، قیمت تمامشده تولید بالا میرود. مگر صنایع دیگر بدهی معوق ندارند؟
صنایعی مثل فولاد كه افزایش قیمت داشتند، مگر ارزبری داشتند؟ از آنها بپرسید برای چه قیمتها را بالا بردهاند؟ اما حتی اگر فولاد و سیمان گران شود، صدای مردم در نمیآید.
اینطور نیست. افزایش قیمت فولاد و سیمان تاثیر خود را روی مسكن گذاشته است و در این بخش مردم با مشكل مواجه میشوند.
افزایش قیمت مسكن برای گرانی این كالاها نیست. مسكن یك كالای سرمایهیی است و خودبهخود افزایش قیمت دارد. شما ببینید چند نفر از نمایندگان مجلس علیه فولاد صحبت كرده و چند نماینده علیه خودرو صحبت كرده است. نسبت به خودرو حساسیتهای زیادی وجود دارد، زیرا اثر خود را بهشدت در جامعه میگذارد. وقتی خودرویی 20 میلیون تومان است و 30 میلیون تومان میشود، تمام 75 میلیون نفر جمعیت ایران متوجه میشوند. اما قیمت فولاد 50 درصد بالا رود، كسی متوجه نمیشود.
با توجه به همه این صحبتها، دستیابی به اهداف سند چشمانداز كجای ماجرا قرار میگیرد؟ عملا تحقق این سند به فراموشی میرود؟
اگر وضعیت با همین ترتیب جلو رود، به اهداف سند چشمانداز نمیرسیم. تركیه كه در همسایگی كشور ما است و قبل از انقلاب در این صنعت با یكدیگر برابر بودیم، در همان زمان با وجود اینكه نفت نداشت، 4، 5 میلیارد دلار صادرات و درآمد ارزی داشتند. اما در حال حاضر 150 میلیارد دلار صادرات دارند كه فقط صنعت خودرو 25 میلیارد دلار صادرات دارد. یعنی قطعهساز آنها قطعهیی تولید میكند و به اروپا میفرستد و به راحتی به فروش میرود، زیرا هم كیفیت و هم قیمت مناسب و رقابتی دارد. یعنی تویوتا 150 هزار خودرو تولید میكند. 20 هزار خودرو را در تركیه میفروشد و 130 هزار خودرو را به اروپا میفرستد. این در حالی است كه در ایران این توانمندی وجود ندارد و شبكه قطعهساز داخلی نمیتواند قطعه را با كیفیت و قیمت رقابتی تولید كند و در اروپا بفروشد. در نتیجه صادرات ما 20 میلیون دلار و تركیه 5 میلیارد دلار میشود.
کد خبر 14929
نظر شما