سالهاست به در و دیوار میزند که «چیزی» بشود
در سریالهای حکومتی نقش سلیطههای مهربان، از همانها که در آشپزخانه و حمام و اتاق خواب، ده لا پارچه رنگ و وارنگ بر سر و کله شان انداخته اند را بازی میکند
چشم و ابرو میآید، لوس لوس حرف میزند، لب اش را غنچه میکند، مزه میریزد، به خیال اش مردم را میخنداند
سعی میکند تکههای نیمه جنسی- پاستورال بیاندازد که نشان دهد ارتباط اش با مردم زیاد است
در برج میلاد و خیریهها و خانه اولیای دم مقتول و گالریها پرسه میزند و با نیش باز، در لای آنهمه چربی و روغن و کرم پودر، به ابراز احساسات هواداران واکنش نشان میدهد
همه جا هست، از هیچ فرصتی نمیگذرد
رمان و شعر و نمایشنامه مینویسد، کارگردانی تئاتر میکند، ستون ثابت روزنامه هم دارد
لابد از خودش که بپرسی میگوید «اگر عشق به مردم نبود، دوست داشتم طراح دکوراسیون داخلی باشم»
با خاتمی میپرد، در برج میلاد به عنوان «سفیر کودکان» برای علی اصغر «مقتل» میخواند
با همه هنرمندان شال آویزان کرده، عکس سلفی دارد
دارد کیف میکند؛ به قول خودشان «حالش را میبرد»
تمام اجزاء صورت اش حکایت از چفت و بست محکم فرصت طلبی و عطش دیده شدن به هر قیمت، دارد
بهاره رهنما مرا یاد عبارت «میانمایه» میاندازد
او سر انجام توانسته است «چیزی» بشود: نمادِ «انحطاط جمعی» در دورانِ غیابِ سیاست
دورانی که همه میدانند گفتنِ «من هنرمندم، سیاسی نیستم»، خود رذیلانه ترین انتخاب سیاسیست
بهاره رهنما در مورد این نقد تند که در بعضی جاهای آن درباره فیزیک بهاره رهنما هم صحبت شده بود در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
سوْال مهمی دارم چرا نباید در مقابل أسید پاشی كلامی و توهین شخصی أعاده حیثیت كرد ؟ چرا شكایت بردت به پلیس را این اقای نامحترم و دوستانش علت حكومتی بودن من و نام به نرخ روز خوردنم میدانند؟ شما در خیابان كسی كتكتان بزند؟ دزد به خانه تان بزند؟ كسی فحاشی علنی كند ؟ قطعا به اولین نیروبی قانونی كه در دسترس هست پناه نمیبرید؟ من برای مسلمان بودن و بازیگر بودنم باید مورد فخاشی قرار بگیرم و فاحشه و سلیطه حكومتی خوانده شؤم و بعد هم اهمیتی ندهم چون پناه بودن به قانون به زعم این بیماران ادم فروشی است و أسید پاشی اینترنتی باید با سكوت و ندیده گرفتن روشنفكران مواجه شود؟كه مبتدأ انها قهرمان نمایی كمند یا چون تا امروز به عنوان یك دیووانه از كنارش گذاشته اند و به هر دری زده زندان نرفته حالا باید من هم خوشحالش نكنم؟ نه من یك ادم ساده شهرستانی ام از این اداهای روشنفكری هم بلد نیستم روشنفكری كه در مملكت ما انقدر مرد سالار و بیمار است كه انرژی زیاد من برای كار و زندگی و مجموعه كارخانم و تحصیلاتم دارد خفه شان میكند و به قول پوریا غالمی فشلرشان را از پایان به بالا میزند ؟ روشنفكری كه به اسم روزنامه نگران و سمپات جناح چپ انقدر متحجر و بدبخت است كه موضوع اصلی صفحه اش چربی های ان من است و عقائد شخصی ام به عنوان یك مسلمان را زیر سوْال میبرد؟!ببخشید دیو تنوره چی خفاش شب هم موقع إعدام خوشحال بود و لبخند میزد ! مهم لبخند تو و انچنان كه نوشتی به سخره گرفتن دستگاه قضائی نیست كه ارزشی برای قانون نداری جز متنبه كردن جریان فكری منحطی كه رَآه انداخته ای با علامت داس و تبر و ستاره استالین و فحش دادن به أشخاص و عقایدشان ، جالب است این امثال تنوره چی ها چطور در همین مملكت حقوق میگیرند نآن دولتی میخورند و در عین حال همه را متهم میكنند اگر تا این میزان مخالف و تا این میزان عصبانی اند اصلا چرا اینجا زندگی میكنند؟!نانی كه انها با ان أمرار معاش میكنند به نرخ روز نیست؟ به نرخ بیست سال پیش است ؟!
همچنین بهاره رهنما امروز در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفت:
رهنما که طی روزهای گذشته به دلیل حضورش در برنامه مقتلخوانی مورد انتقاد و هتاکی قرار گرفته بود و در مراجع قانونی شکایت خود را نسبت به فرد هتاک مطرح کرده است، درباره وضعیت فعلی و روند این شکایت به خبرنگار مهر گفت: امیدوارم با کسی که این هتاکیهای شخصی، خانوادگی و عقیدتی را برای من و همسرم ایجاد کرده، طبق قانون برخورد لازم انجام شود.
این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون تصریح کرد: متأسفانه در این میان استفاده فرد مذکور از اسامی و پروفایلهایی جعلی ممکن است برای دیگران مشکلاتی ایجاد کند که امیدوارم این اتفاق رخ ندهد. من و همسرم از طریق قانون فقط از یک نفر شکایت کردهایم و موضوع را به صورت قانونی پیگیر هستیم.
وی با اشاره به انتشار یادداشتهایی از پوریا عالمی، پوریا سوری و امیرمهدی ژوله در فضای سایبری، یادآور شد: این افراد در دفاع از حیثیت حرفهای من و همسرم یادداشت نوشتهاند و هیچ ارتباطی به هتاکیهای انجام شده ندارند.
واکنش تند برادر شوهر بهاره رهنما به نادر فتوره چی
مهراب قاسمخانی برادر همسر بهاره رهنما در ادامه ماجرای توهین های نادر فتوره چی به همسر برادرش در جدید ترین پست خود ضمن انتشار عکسی از فتوره چی نوشت :
این آقاى فتوره چى هم پدیده جذاب و با نمکیه ها. قصدم دفاع از عملکرد هنرى و اجتماعى زن داداشم نیست، که اتفاقاً از بس نظراتمون با هم مخالفه که به من میگه خواهر شوهر...
میخواستم بگم که آخه اون نقد بود که تو کردى؟ آخه چرا فکر کردى استفاده از صنایع ادبى قلمبه هر مطلب خاله زنکى رو تبدیل به نقد میکنه و تو رو تبدیل به روشنفکر؟ همونقدر که هیچ نقاشى بدى با قاب خوب تبدیل به اثر هنرى نمیشه یا هیچ کود حیوانى با زرورق طلا شکلات نمیشه، مطلب تو هم با اون ادبیات فاخر تبدیل به یه نقد ارزشمند نمیشه. آخه سلیطه حکومتى؟ خوک؟ چربى؟ اونم توى یه نقد در مورد میانمایگى؟ اصلاً چطورى تونستى این واژه هاى چاله میدونى رو با اون ادبیات ترکیب کنى؟ انصافاً کار سختیه، ولى خوب نقد نیست. همونطور که اگه کسى بخواد مطالب تو رو نقد کنه خوب نیست که به کله بى موى تو اشاره کنه. البته من مشکل تو با میانمایگى رو هم خیلى متوجه نشدم. نه این که بخوام بگم میانمایگى پدیده خوبیه ها، خیلى هم بده. ولى خوب از اونجایى که قبلا هم مطالب تو رو خوندم این مقدار تمرکزت روى میانمایگى توجهم رو خیلى جلب کرد. تنفرت از میانمایگى منو یاد تنفر آقاى علیفر از دفاع خطى میندازه. البته شاید خاطره بدى در کودکى از میانمایگان دارى یا از یه میانمایه ضربه بدى خوردى که قصد ندارم وارد مسائل خصوصیت بشم ولى تعدد فعالیت هاى اجتماعى و هنرى ربطى به میانمایگى نداره، مگه این که قبول کنى که تعدد حوزه هایى که خودت در موردشون مطلب مینویسى هم تو رو تبدیل به یه میانمایه میکنه چون تا جایى که من میدونم در مورد هر مبحثى نقد مینویسى و خودت رو صاحب نظر میدونى. البته اگه قصدت نقد و تحلیل نبوده و صرفا میخواستى دیده بشى و مورد توجه قرار بگیرى معذرت میخوام چون کاملا موفق شدى ولى جان هر کى دوست دارى اداى چگوارا در نیار. بابا چهار تا حرف رکیک زدى به یه خانم. همه جاى دنیا به همچین آدمایى میگن لات و اوباش. یهو چى شد که فکر کردى به تنهایى در برابر یک جریان حکومتى وایستادى و قهرمان و آزادى خواهى؟ چه فرقى دارى با اونى که سر کوچه وامیسته به خانما متلک میگه؟ فقط اون بیچاره مثل تو از ژیژک و لاکان و فروید و غیره حرف نمیزنه. به نظرم تو هم بى خیال این ادا بازیا شو و با دل راحت به مزاحمت نوامیست برس چون گذشت اون موقع که بعضیا میتونستن با خوندن چهار تا کتاب فلسفى خودشون رو روشنفکر جا بزنن
قاسمخانی در پست دوم خود اینگونه ادامه داد :
پ.ن. ١: ببخشید اگه در مطلب قبل شما رو "تو" خطاب کردم. نه که دیدم راحت راجع به بستگان من حرف میزنى گفتم لابد صمیمى هستیم و منم اگه خواستم میتونم در مورد میانمایگى والده گرامیت مطلب بنویسم.
پ.ن. ٢: در مورد .....برادر من هم مطلبى نوشته بودى که ترجیح میدم در موردش صحبت نکنم چون انگار بهتر از من اطلاع دارى.
پ.ن ٣: عکست رو هم گذاشتم که معروف تر شى
دفاع پیمان قاسمخانی از همسرش
پیمان قاسمخانی نویسنده و بازیگر، یادداشتی را در دفاع از همسزش بهاره رهنما نوشته و در آن توضیح داده که چرا میخواهد از کسی شکایت کند که به گفته او در فضای مجازی به رهنما توهین کرده است.
متن این یادداشت که بهصورت اختصاصی در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته بدین شرح است:
من عضو هیچکدام از شبکههای اجتماعى نیستم. هرگز هم نبودهام. به همین دلیل قواعد حضور در این شبکهها را نمیدانم. آقایى در صفحه فیسبوکش به همسر من، بهاره رهنما اهانت كرده. من هم چون اهل جواب دادن در فضاى مجازى نیستم از او شكایت کردهام. به همین سادگى. اگر دادگاه تشخیص داد كه ایشان به ما اهانت است محكوم میشود، و اگر نشد كه پرونده بسته میشود و خلاص. یك شكایت حقوقى ساده است و نه هیچچیز دیگرى.
میدانم كه روش درستش این است كه اینجور آدمها را ندیده بگیریم و بگذاریم در صفحات متروكشان با رفقایشان خوش باشند، و میدانم كه تا دو روز دیگر همه این ماجرا را فراموش کردهاند، ولى فكر میکنم همین ندیده گرفتنها و فراموش کردنهاست كه باعث جریتر شدن كسانى شده كه شبکههای مجازى را تبدیل به ابزارى براى عقدهگشایی و نفرت پراكنى کردهاند و به هر بهانهای دیگران و بخصوص افراد شناختهشده را آماج حمله و توهین قرار میدهند. اینطرف شكایت ما، فتوره چى، یكى از آنهاست. اگر از او شكایت میکنم، طرفم را همه فتوره چى هاى هتاك و بیاخلاق فضاى مجازى ایران میدانم. اگر او بهاره را به هر دلیل نماد انحطاط فرهنگى جامعه میداند، من هم او و امثال او را از عوامل انحطاط اخلاقى جامعه میدانم، و به نظرم این جرم كوچكى نیست.
اما مورد این آدم كمى متفاوت است. او صرفاً یك آدم بددهن ساده نیست. او دوست دارد قهرمان باشد. شكایت ما از خودش را در صفحهاش تبدیل به یك پرونده امنیتى كرده كه در آن خودش آدم خوبههاست و من و بهاره مزدوران حكومتى، كه قرار است با توسل به نفوذمان و دوستان گردنکلفتی كه در دستگاه داریم او را به خاطر عقیدهاش و مواضع سیاسیاش به زندان بیندازیم، و شهید نمایی راه انداخته كه بیاوببین.
راستش اصلاً متوجه نمیشوم كه چطور میشود این ماجرا را به سیاست چسباند. من برخلاف این آدم، مردم را بر اساس عقایدشان قضاوت نمیکنم. شكایتم از او فقط معطوف به اهانتهای مستقیم و شخصى او به خودمان است. اگر دوست دارد تبدیل به قهرمان دنیاى مجازى بشود من كمكى به او نخواهم كرد. ازنظر من كسى كه در قالب یك متن روشنفكرانه به مشمئزکنندهترین روش یعنى تحقیر ظاهر و فیزیك آدمها متوسل شود به این نیت كه آزارشان دهد، آدم حقیرى است، چه چپ باشد و چه راست.
اما خبر خوب براى این دوستمان اینکه برخلاف تصورش من آدم «كلفتى» نیستم. ارتباطاتم خیلى محدود است و دوستان گردنکلفت هم ندارم، كه شاید اگر داشتم الان بهاره، سه ماه بعد از پایان نمایشش، زنان شكسپیر، همچنان بین دادگاههای مختلف «جهت ارائه توضیحات» سرگردان نبود. در مورد بهاره دوست دارم بگویم كه شاید بهترین همسر دنیا نباشد، شاید زیاد شلوغکاری كند و به حاشیه برود، ولى من هرگز در نیت خیر او و در مهربانى غیرعادیاش شك نکردهام و تعبیرهاى این آدم در خصوص چاپلوسى و نان به نرخ روز خورى بهاره واقعاً آخرین صفاتى است كه میشود به او چسباند.
در پایان میماند اینكه این آقا در كنار اهانتهایش، حرفهایی زده كه باید اثباتشان كند. همینجا قول میدهم اگر او حتى یك مورد، فقط یك مورد از کارچاقکنیهایی را كه به من نسبت داده، یا فقط یك سفر از سفرهایى را كه به هزینه بیتالمال یا به همراه هر مدیرى اعم از دولتى یا غیردولتی رفتهام بتواند اثبات كند شكایتم را پس میگیرم؛ اما من یك دلیل شخصى هم براى كشاندن این آدم به دادگاه دارم. دوست دارم عمل كردن این قهرمان شجاعمان به قولش را ببینم: اینکه به دادگاه بیاید، در سكوت به حرفهای ما گوش كند، و بعد بلند شود و برود و لپ قاضى را بگیرد و بكشد و به او بگوید اینها ارزش دفاع كردن ندارند و من آماده رفتن به زندان هستم. در این صورت من كه در جا شكایتم را پس میگیرم، میماند فتوره چى و قاضى كه لپش توى دست اوست كه باید یکجوری باهم كنار بیایند. انصافاً دیدن چنین منظرهای هرروز گیر آدم نمیآید!
منبع: سلام سینما، نیک صالحی، خبر آنلاین
نظر شما