به گزارش «پرشین خودرو»، نامه ای که دوستان ایرانی شما ترجمه اش را در سایت ها قرار دادند، ملاحظه کردم و از اینکه پیشرفت های بسیار چشمگیر صنعت خودروی آلمان را مرهون تلاشهای مستمر خود و همکارانتان بر شمرده اید هم خوشحال و هم شگفت زده شدم. عبارت شگفت زده را نه از باب تخفیف کوشش های ارجمند شما به کار می برم بلکه از آن رو اشاره می کنم که گویا فراموش کرده اید که در استخری پر از آب زلال و تصفیه شده شنا می کنید و کوشش های مسئولین مملکتی آلمان را در تهیه و تامین آن سالن سرپوشیده و مجهز به انواع و اقسام تجهیزات سرمایش و گرمایش و تصفیه خانه مدرن و.. را ندیده گرفته اید. دوست محترم، به ساز و کارهای اشاره شده محیط كسب و كار می گویند كه آماده سازی و بستر سازی آن بر عهده دولت شما است و متاسفانه بنا به آمار رسمی اعلام شده، ما در ایران در مقیاس جهانی، جزء بازدارنده ترین محیط كسب و كار هستیم. به عبارت دیگر مدیران شركتهای ما در حوض آب گوجه فرنگی هر قدر دست و پا می زنند، باز هم جای اولشان هستند.
در محیط كسب و كار آلمان:
اقتصاد دستوری و متمركز حاكم نیست. بستر لازم برای رقابت فراهم شده است. شایسته سالاری حاكم است، ثبات سیاست ها حاكم است. مالكیت محترم شمرده می شود و مدیریت از مالكیت تفكیك شده است. سیاستگزاری و برنامه ریزی معنای با مسمایی دارد و اجرا می شود. چه توسط دكتر شاخت، چه توسط لودویگ ارهاد و چه توسط دیگری.
انضباط و نظم آلمانی را بنده در دوران هنرستان صنعتی تهران به مدت 3 سال و در آی بی ام به مدت 15 سال تجربه عملی كرده ام كه با فرهنگ شلختگی و بی انضباطی و بی برنامگی و قضا و قدری، ایشالا و ماشالا ( كه البته بر خلاف مفاهیم عالیه آنها به كار می رود) فاصله كهكشانی دارد.
حدس كه چه عرض كنم، یقین دارم نمی دانید كه بزرگترین مشكل این مملكت داشتن منابع سرشار نفت و گاز است که دولتهای قبل به اعتبار و پشتوانه درآمد آن برای كارآفرینان و سرمایه گذاران پشیزی ارزش قایل نبودند، چون دریافت مالیات نقشی اساسی در بودجه هایشان ندارد. بر خلاف هشدارهای مكرر مقام معظم رهبری مبنی بر كاهش وابستگی اقتصاد كشور به درآمدهای نفتی، متاسفانه در 20 سال گذشته هر وقت درآمد نفتی بالا بوده است دروازه ها باز شده اند. و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد وارد شده است. تا جایی كه مقام رهبری نهیب زدند و دستور تدوین سیاست اقتصاد مقاومتی را صادر و آنرا برای اجرا رسماً به دولت ابلاغ نموده اند.
در نامه خودتان اشاره ای به تعامل سازنده و فعال شركتهای آلمانی با همتایان جهانی شان، پرداخت میلیاردها یورو برای تولید/ خرید دانش فنی، بده بستان های علمی- صنعتی، حضور فعال در سیل جریان تجمیع ها، اتحادهای استراتژیك، ادغام ها و.. نكرده اید. در حالیكه ما از این ابزار مهم محروم بوده ایم.
به خاطر دارم كه در سال 70 وقتی وزیر صنایع سنگین وقت می خواست تحولی در كیفیت خودرو ایجاد كند، كارشناسان خودروسازان، سازمان گسترش و وزارت صنایع همگی راهكار را در استقرار سیستم ایزو 9000 می دانستند، در حالی كه سال ها بعد فهمیدیم چقدر از فاصله پرت بوده ایم ! فهمیدیم خودروسازان خارجی برای ارتقاء كیفیت، كاهش هزینه ها و كاهش زمان طراحی تا تولید انبوه، دست به تغییر ساختار شبكه تامین خود زده اند. به تجمیع و ادغام قطعه سازانشان پرداخته اند و مجموعه سازان بسیار بزرگ( تیروان) را ایجاد كرده اند.. اما در ایران به دلایل ذكر شده و از جمله فرهنگ تك روی ( شریك اگر خوب بود خدا هم شریك می گرفت) ما قادر به انجام این مهم نبوده ایم و كماكان مجبوریم با دو هزار قطعه ساز كوچك و متوسط كار كنیم.
مطمئناً با من هم عقیده اید كه بذر خوب در شوره زار به عمل نمی آید. یا در فقدان نور و هوا!!
نمی خواهم بگویم كه ما بی نقص و عیبیم. خیر!! صدها مشكل و ایرادات فراوان داریم، اما باید آنها را تفكیك كنیم. به مشكلات محیط كسب و كار تحمیلی و مشكلات درون سازمانی/ صنعتی. اگر اولی فراهم باشد دومی را می توان با سعی و كوشش فراوان، به سرعت حل كرد.
در كشور شما وقتی شركتی دچار بحران میشود فوراً به سراغ اخراج كارگرانش می رود. ولی ما بنا به تعهدی كه نسبت به كارگرانمان و جامعه مان داریم باید چند هزار كارگر مازاد را تحمل كنیم. ولی با این همه سرزنش شویم كه بهره وری تان پایین است، قیمت تان بالاست و ...
برای ختم اطاله كلام به چند سوال مشخص پاسخ دهید. در مملكت شما:
1- اقتصاد بازار حاكم است یا اقتصاد بسته و متمركز؟
2- آیا با تغییر هر دولتی، سیاستهای اقتصادی- صنعتی هم عوض می شوند؟
3- با تغییر سیاست ها، مدیران كارخانجات هم تعویض می شوند؟
4- آیا مدیران شركتهای آلمانی با درخواست انتصاب دهها و صدها معاونت، مدیر كل، مدیر و.. از سوی مسئولین جدید در وزارتخانه ها و نهادها و... ( اسم نمی آورم چون سن بالایم اقتضای رفتن به دادگاه را ندارد) روبرو می شوند یا خیر؟
5- آیا مدیران شركتها با توصیه های فراوان برای عقد قرارداد خرید قطعه از فلانی، عقد قرارداد پیمانكاری با بهمانی روبرو هستند؟
6 - آیا با چنین بلبلشویی شایسته سالاری معنا دارد؟ مدیران وكاركنان قبلی، با چنین مدیران تحمیلی، پیمانكاران تحمیلی، قطعه ساز تحمیلی و... می توانند كار كنند؟ نباید هر روز خود را به رنگ جدیدی بیالایند؟ از چنین كارشناسان و كارمندانی توقع خلاقیت، كوشش، بهره وری و دلسوزی دارید؟ توقع ارتقاء كیفیت دارید؟
7- آیا نمایندگان احزاب آلمان، مقامات دولتی و نهادها و.. برای ایجاد سایت خودروسازی در این شهر یا آن كشور، علیرغم غیر اقتصادی بودن پروژه، اصرار و تاكید و حتی تهدید می كنند؟
8- آیا مجلس آلمان اجازه می دهد دولت شما، مانند دولت قبلی ما، برنامه 5 ساله مصوب مجلس را بایگانی كند و هر كاری دلش خواست بكند؟
9- آیا احزاب آلمان اجازه می دهند كه دولتشان تمام اصول مسلم اقتصادی را زیر پا گذارده و به سخره بگیرد؟ ظرف 8 سال ،800 میلیارد دلار را به باد هوا دهد و اقتصاد مملكت را به ورطه ورشكستگی بكشاند؟ در سازمان برنامه ریزی مملكت راببندد و تمام مدیران بانكها را یك شبه عوض كند و افراد بله قربان گوی خود را جانشین آنها نماید؟
10- یادم است به هنگام ادغام آلمان شرقی با آلمان غربی، دولت آلمان كارخانه را به قیمت یك مارك به اهلش واگذار می كرد و استدلال می كرد كه بخش خصوصی با خلاقیت كارخانه را به راه می اندازد و من از سودش مالیات می گیرم. هم اشتغال دارم، هم تولید و هم مالیات.
11- شاید ندانی كه در اصل 44 ابلاغیه مقام رهبری، بر توانمند سازی تولید كننده بخش خصوصی تاكید موكد شده. اما آیا در آلمان، رییس دولت می تواند بر خلاف قانون ذكر شده و بر خلاف منویات مقام رهبری بگوید من خصوصی سازی را قبول ندارم و عمومی سازی می كنم و با چنان فضاحتی اصل 44 را اجرا کند كه با نهیب چند باره رهبری روبرو شود؟
12- در سال 1965 برای دیدن كلاس كامپیوتر در ماینز بودم.. در خیابانها فقط بنز و فولكس واگن دیده می شدند. یك خودروی خارجی در خیابانها دیده نمی شد، آیا درآن سالها به بهانه تولید انحصاری، قیمت گذاری دستوری و تحمیلی رواج داشت؟ قیمت گذاری ای كه هزینه های موجود را هم پوشش ندهد و 6 هزار میلیارد تومان زیان به دنبال داشته باشد؟آیا وزارت دارایی آلمان مجاز است به بهانه انحصاری بودن كالایی كه تیراژ ملی تولیدش باید یك میلیون دستگاه باشد، با قیمت گذاری تحمیلی من درآوردی، ساختار مالی شركتها را به هم بریزد و ظرف 2 سال 6000 میلیارد تومان خسارت به خودروسازان و معادل همین رقم خسارت به قطعه سازان بزند؟
13- آیا بانك مركزی آلمان، علیرغم اینكه خودش باعث كاهش پنجاه درصدی قدرت خرید مردم شده، اجازه میدهد رئیس دولت با كمال نجابت و متانت، و با لبخند در تلویزیون بگوید پراید كیلویی چند؟ و بازار نیمه جان خودرو را تبدیل به گورستان تولید كنندگان كند؟
14- در مملكت ما هزینه پول 30 درصد است. در مملكت شما چقدر است؟ 2 درصد یا كمتر؟ با این هزینه و سایر هزینه های سربار آیا می توان كماكان رقابت پذیر بود؟
15- بگذار درد دلی كنم و بعد سوالم را بپرسم . در 8 سال گذشته، بی انضباطی وسیع اقتصادی دولت، و شریك كردن بانك ها در كارهایش، تولید كنندگان قربانی شدند. پولی برای خرید مواد اولیه و پرداخت حقوق كارگر نداشتیم. بانكها هم فشل تر از تولید كننده ! ناچار بودیم با پیش فروش، حقوق كارگر خودمان و قطعه سازان را بدهیم، هر چند خودرویی برای تحویل نداشتیم. تحویل ها به تاخیر می افتادند و نارضایتی مردم افزایش می یافت. اما باید چه می كردیم؟ رسماً كركره را پایین می كشیدیم و تسلیم می شدیم؟
از چنین سازنده ای، با چنان وضع وحالی، توقع تحقیق و توسعه و ارتقاء كیفیت و تنوع محصول و ایجاد پلاتفرم جدید داریم؟
16- ده هاكشور پیشرفته تر از ما، هر چند تعرفه اندك دارند اما با اخذ عوارض متعدد و مالیات های گوناگون، واردات را كنترل می كنند . ما اما به جای سرمایه گذاری در خرید دانش فنی، نوسازی ماشین آلات فرسوده دست دوم مان و... حتی در زمان تحریم ها، سالانه بیش از 70 میلیارد دلار را صرف واردات كردیم. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد وارداتی بودند.
17- آیا در آلمان پلیس راهنمائی به وظایف ماهوی خود یعنی جلوگیری از تردد خودروهای فرسوده و بدون معاینه فنی در شهرها و جاده ها، جلوگیری از سرعت غیر مجاز رانندگان، برخورد با نبستن كمربند ایمنی، نداشتن كلاه ایمنی و دهها مورد دیگر، با جدیت و بطور مستمر عمل میكند؟ یا مثل پلیس ما با اظهار نظرات غیر كارشناسی، صادرات یك محصول به كشوری دیگر را به زیر سوال می برند؟ تا جایی كه یك مجری تلویزیونی به خود اجازه میدهد تولید صادراتی مملكت را همردیف خطر بزرگترین معضل سیاسی جهان امروز، یعنی داعش بنمایاند؟ آنهم در حالیكه یك دلار ارزی صادراتی در این وانفسای تحریم ها و كاهش قیمت نفت، ارزش صد چندان از برنامه های بدون ببیننده آنها دارد.
18- آیا وزارت صنعت، معدن و تجارت آلمان سیاستهایی اتخاذ می كند تا تولید كنندگان ازطلا گشتن پشیمان شده و تبدیل به وارد كننده از چین شوند؟ كاری بكنند اكل میته حلال شود و مجبور به ناز كشیدن چینی هاشویم.
19- آیا در آلمان سهامداران شركتهای شما هم آنقدر كوته بین اند كه شركت را وادار به توزیع نقدی سود میكنند كه به معنی پمپاژ خروج نقدینگی از شركت است، یا اینكه به آن مرحله از بلوغ صنعتی – اقتصادی رسیده اند كه می دانند برای بقاء شركت، بخشی از سود را باید صرف سرمایه گذاری مجدد برای تحقیق و توسعه و ایجاد محصولات جدید با تكنولوژی نوین نماید.
بگذار حرفم را تكرار كنم. شما در استخر آب زلال شنا می كنید و ما در حوض آب گوجه فرنگی دست و پا می زنیم!! و هر قدر دست و پا می زنیم، باز سرجای اولمان هستیم . در استخر آب زلال ما هم می توانیم قدرت مدیریت خود را نشان دهیم. اگر مرد میدان هستید بیایید در این حوض آب گوجه فرنگی ما شنا كنید، ببینیم سرعت تان چقدر است؟
دوست نا دیده ات - داوود میرخانی رشتی
پرشین خودرو: گروه ایران
کد خبر 41725
نظر شما