خریداران بنز در ایران چه شکلی شده‌اند؟

پرشین خودرو: تصور شما درباره کسی که پشت فرمان یک خودروی بنز می‌نشیند چیست؟ قدیمی و جدیدش مهم نیست. مفهومی که خودروی بنز در جامعه با خود به همراه داشته با آنچه نهم دی‌ماه امسال حوالی میدان سعادت‌آباد تهران رقم خورد در تعارض است.

به گزارش «پرشین خودرو» به نقل از دنیای اقتصاد، پلیس تایید کرده که سرنشین بنز وقتی با سرنشین یک بی.ام.و درگیر شده از داخل خودروی خود یک قمه بیرون کشیده و نتیجه آن افزایش کشمکش و در نهایت تصادف منجر به قتل خود او شده است. آیا خریداران بنز از جمله کسانی هستند که به موقع بروز یک مشکل و در مواجهه با یک موقعیت چالش‌برانگیز اجتماعی دست به سلاح می‌برند؟ با چند تن از مدیران فروش نمایشگاه‌های اتومبیل این سوال و فرض را در میان گذاشتیم و پرسیدیم این روزها که برای خرید یک بنز حداقل باید 240 میلیون تومان پول داد، چه نوع افرادی به سراغ آنها می‌روند؟ مهپور مدیر نمایشگاهی در خیابان شریعتی در پاسخ به این سوال می‌گوید: من این خبر را در روزنامه‌ها خواندم و برایم عجیب نبود. خیلی از مشتریان ما نیز تغییر کرده‌اند. گاهی می‌بینیم یک مشتری که به هیچ وجه به او نمی‌خورد در کارت عابر بانکش دو میلیون تومان پول باشد، به محض پسندیدن خودروی مورد علاقه‌اش 300 میلیون تومان کارت می‌کشد و خودرو را خریداری می‌کند. این مدیر فروش در توصیف مشتریان جدیدش می‌افزاید: با این شرایط طبیعی است که بین همین مردم نیز، باشند افرادی که اهل دعوا و قمه‌کشی هستند زیرا دیگر زمانی که فقط افراد خیلی متشخص صاحب اموال زیاد و خودوروی مدل بالا باشند گذشته است. یوسفیان مدیر فروش انواع بنز در خیابان عباس‌آباد تهران است. او نیز پاسخی مشابه همکارش می‌دهد و می‌گوید: وضع اقتصادی طوری شده که کسی که پول را با زحمت و مشقت به‌دست آورد نهایتا می‌تواند یک خودروی معمولی داشته باشد و نمی‌تواند خودروی‌های چند صد میلیونی را با این وضع اقتصادی تهیه کند. این فعال بازار خودرو توضیح می‌دهد: بین مشتری‌هایمان داریم افرادی را که کاملا مشخص است یک زمینی داشته و شانسش زده و در بورس بوده و همان زمین او را به مال و منال بسیار زیادی رسانده که حالا می‌تواند چنین خودرویی تهیه کند، ولی وقتی با او وارد بحث و معامله می‌شویم می‌بینیم در سطح خیلی پایین فرهنگی قرار دارد و از آن قشر افرادی هستند که گمان می‌کنند چون پول دارند می‌توانند همه کار بکنند. اینها همان افرادی هستند که دری به تخته خورده و یک شبه پولدار شده‌اند. یوسفیان با اشاره به اینکه حدود 10 درصد مشتریان آنها از این دسته هستند می‌افزاید: اینهایی که به اصطلاح دری به تخته خورده و به این پول‌ها دست پیدا کرده‌اند شخصیتشان هیچ تغییری نکرده و اگر لات یا چاقوکش بوده‌اند، باز هم با وجود داشتن چنین خودرویی آن ذات پرخاشگری را در خود دارند. امینی یکی از مسوولان فروش همین فروشگاه اما نظری متفاوت داشت. او می‌گوید: به نظر من با این شرایط وجود یک وسیله دفاعی در خودرو لازم است. امینی با اشاره به اینکه کمتر از یک ماه پیش قصد زورگیری از او را در اتوبان ارتش داشته‌اند، می‌افزاید: خود من از آن افرادی هستم که چون خودروی مدل بالا دارم، همیشه شوکر همراهم است. این فعال بازار خودروهای گران‌قیمت و وارداتی می‌گوید: اگر آن شبی که چهار جوان به من حمله کردند تا خودرویم را به سرقت ببرند با شوکر به آنها ضربه نمی‌زدم، الان هم خودرویم را برده بودند و هم با سلاحی که داشتند معلوم نبود چه بر سرم می‌آوردند. ترابی که مدیر فروش نمایشگاهی در عباس‌آباد است هم نظری شبیه به امینی دارد. ترابی با اشاره به اینکه وجود چنین وسیله‌ای در خودرو لازم است، نظر خود را اینگونه توضیح می‌دهد: هرکس بنا بر توانایی خود در استفاده از وسیله‌های دفاعی، باید خودروی مدل بالا و گران قیمتش را مجهز کند. وی افزود: شوکر، یا هر وسیله دیگری که توانایی استفاده از آن را داریم لازم است در خودرو بگذاریم زیرا در میان مشتری‌هایمان بارها و بارها شنیده‌ایم که قصد زورگیری از آنها را داشته‌اند و حتی مجروح نیز شده‌اند. مدیریت فروش اتو آس اما در مورد مشتری‌های خود می‌گوید: خیلی از مشتری‌ها هستند که وقتی با آنها وارد معامله می‌شویم کاملا مشخص است صاحب پول باد آورده‌ای شده‌اند که فقط برای نگه نداشتن آن حجم بالای پول می‌خواهند زودتر آنها را تبدیل به جنس کنند. وی در‌باره این رفتار مشتریان خود توضیح می‌دهد: در میان حرف‌های این مشتری‌ها با همراه‌هایشان حتی شنیده‌ایم که این خودرو را که معامله کنم، آن آپارتمان را هم عصر قولنامه می‌کنیم و همه این پول را از بانک می‌گیریم. وی در جواب اینکه آیا هیچ‌وقت پلیس را در جریان این موارد گذاشته‌اند یا خیر پاسخ می‌دهد: ما کاری نداریم مشتری پول را از کجا آورده، خودرو را می‌فروشیم و پولمان را می‌گیریم، دیگر دزدی هست یا نه گردن خودش است. او همچنین درباره بعضی مشتریان دیگر بنز در نمایشگاهش می‌گوید: عده‌ای در کار قاچاق و یا حتی فروش مواد مخدر هستند و از برملا شدن این موضوع ابایی ندارند. این مدیر فروش با اشاره به اینکه 23 سال است در این صنف فعالیت می‌کند، توضیح می‌دهد: در تمام این مدت که سابقه کاری دارم همه خریداران بی.ام.دبلیو و بنزمان یا دکتر و مهندس بودند و یا افرادی که از ظاهرشان می‌توان تشخیص داد افراد موجهی در جامعه هستند و برای پول زحمت کشیده‌اند، ولی امروز مشتری‌های زیادی داریم که فقط با پولی بادآورده اقدام به خرید خودروی چند صد میلیونی می‌کنند. این امروزی که می‌گویم منظورم دو سه سال اخیر است. کریمیان نیز یکی از هم‌صنفی‌های این افراد در همین خیابان است. او در مورد شکل و ظاهر خریداران خود توضیح می‌دهد: ما دیگر پس از 17 سال سابقه کاری می‌توانیم متوجه بشویم پول این فردی که دارد خرید می‌کند برای خودش است یا نه. افراد متشخص و باپرستیژی که قدیم‌تر‌ها بیشتر مشتریان ما را تشکیل می‌دادند هزار بار از آپشن‌های خودرو و کارایی‌های آن، سوال می‌کردند و صد مدل تخفیف می‌گرفتند، ولی او که می‌آید فقط انتخاب می‌کند و چک می‌کشد و می‌رود بدون اینکه بخواهد از تمام امکانات خودرو آگاهی پیدا کند، مشخص است پول را از چه راهی به‌دست آورده و امروز هم فقط می‌خواهد زودتر خودرویی را که الان روی بورس است داشته باشد. وی با اشاره به اینکه هر چند وقت یک بار یک خودرو روی بورس است می‌افزاید: این جور افراد یک عده جوان پولدار هستند که هر خودرویی را که روی بورس است می‌خواهند امتحان کنند و به اصطلاح با رفقای خود کل دارند. مدتی بی ام دبلیو ایکس تیری مدتی 360 و یک زمانی بنز سی. ال. اس یا هر خودرویی را که مد می‌شود می‌آیند و می‌خرند و خودروی قبلی را زیرقیمت می‌فروشند که زودتر به این خودرو دست پیدا کنند. وی در رابطه با سر و وضع این افراد نیز به ما توضیح می‌دهد: اینها افرادی هستند که حتی اگر از روی سن و سالشان هم بخواهیم قضاوت کنیم، اصلا شغل خیلی خوب و پر درآمد به کنار، اینها اگر حتی از وقتی به دنیا آمده‌اند تا امروز پول هم چاپ کرده باشند، سن‌شان به آن قد نمی‌دهد که چنین خودروهایی خریداری کنند و پر واضح است پول پدر پولداری است که زیر دست و پای فرزندشان ریخته شده است.
کد خبر 18943

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • احسان ۰۰:۰۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۸
    11 0
    سلام جالب بود ... البته جای تاسف دارد "یاحق"