پرشین خودرو: گروه ایران
به گزارش «پرشین خودرو»، 133 شماره ای آشنا است برای آنها که به امید تاکسی، آژانس و یا حتی اتوبوس در خیابان های تهران مانده اند.شماره ای که با گرفتن آن فرشته نجات از راه می رسد و مسافران به مقصد می برد.
شب که می شود، ترافیک که می آید آسمان حمل و نقل عمومی کشور هم مانند آسمان تهران، تیره و تار می شود.
فرقی نمی کند خیابان کم تردد باشد یا پر ترافیک مهم این است که فریاد دربست ، دربست مسافرکش های شخصی بلند است و تاکسی ها هم یا خالی به خانه برمی گردند و یا به دنبال مسافرانی هستند که حاضرند بهای اضافه ترافیکی که تقصیری در به وجود آمدنش را ندارند بدهند.
اتوبوس ها هم آنقدر شلوغ و پرترددند که مسافران خسته از کار روزانه جانی برای تقلا کردن در آنها ندارند.
در این میان اگر یک خانم تنها باشی که مجبور به تردد در ساعات اولیه صبح ویا بعد از غروب آفتاب در خیابان های شهر شوی،علاوه بر نبود وسیله نقلیه عمومی، امنیت و آسایش خیال هم نکته ای است که باید به آن توجه شود.
به همین علت است که وقتی در سال 85، تاکسی سرویس بانوان به طور آزمایشی شروع به کار کرد، بسیاری از بانوان با قدردانی از سازمان تاکسیرانی از این تاکسی ها استقبال زیادی کردند وهمین امر باعث گسترش راننده گان زن در حوزه حمل و نقل عمومی شد.
به این ترتیب بود که بانوان تهرانی با در دست گرفتن فرمان تاکسی های تهران توانستند علاوه بر افزایش سهم یک درصدی مشاغل کار زنان در بخش حمل و نقل شهری امنیت تردد خود را نیز در سطح کلانشهر تهران افزایش دهند.
آن هم در روزهایی که هنوز دست فرمان رانندگان زن تخریب می شود و بسیاری از مردان در جامعه ای که حالا سعی دارد مرد سالار نباشد، هنوز هم احتیاط و رعایت قوانین توسط بانوان راننده را به سخره می گیرند.
البته از این نکته هم نمی توان گذشت که چه مرد باشی و چه زن، تخلفات رانندگی می توانند رخ دهند و حادثه نیز همیشه در کمین است.
در هر حال تهرانی که باشی و مجبور به تردد بدون خودرو در خیابان ها، هم بوق و فریاد و ناسزا زیاد خواهی شنید و هم سبقت غیر مجاز، ترمزهای ناگهانی برای سوار کردن مسافران و حتی تصادفات کوچک و بزرگ برای چشمانتان آشنا است.
روایت بانوی تاکسی دار از خیابان های تهران
ساعت از 7 گذشته است و مسافران زیر باران مانده در میدان فاطمی با ناامیدی به تاکسی های خطی که بی خیال کنار میدان صف کشیده اند و قصد سوار کردن ندارند نگاه می کنند.
اطراف میدان آنقدر مسافر منتظر ایستاده که نا امید از پیدا کردن تاکسی، دست به دامن موبایل شوم و 133 را بگیرم و در خواست یک راننده خانم کنم.
بعد از حدود 15 دقیقه خانمی سوار بر پراید 141 سبز از راه می رسد و دنبال مسافرش می گردد .دستی تکان می دهم وبه سمتش میروم اما با این که در جای غیر مجازی توقف نکرده صدای اعتراض و بوق یک راننده مرد که به دلیل اشتباه خودش در مسیر او قرار گرفته توجهم را جلب می کند تا در اوج شلوغی و اعصاب خوردی برای نبود تاکسی، با کلمات رکیکی که راننده مرد به کار می برد عصبی تر از همیشه بالاخره سوار شوم و بانوی راننده برای رساندم به مقصد استارت بزند.
بعد از چند دقیقه تمرد اعصاب، از او می پرسم: شما چطور با این وضع رانندگی کردن ها و توهین ها، رانندگی می کنی؟
می خندد و می گوید: به راحتی!من دیگر به این شلوغی ها و این حرف ها عادت کرده ام.
می گویم: مگر می شود عادت کرد؟
جواب می دهد: به این شغل به عنوان یک نیاز نگاه می کنم و به عنوان کسی که تخصصش در یک رشته مردانه است خودم را دلداری می دهم.
می گویم: چه کسی گفته رانندگی مردانه است؟همه جای دنیا زنان رانندگی می کنند.
می گوید: بله .در ایران هم خیلی از زنها رانندگی می کنند اما تعداد کمی مثل من هستند که رانندگی شغلشان است.از قدیم رانندگی یک شغل مردانه بوده و حالا هم زمان می برد این دیدگاه تغییر کند و بر ای همین من و امثال من تحمل می کنیم .هر چند بسیاری از افراد این شغل را مردانه می بینند اما باید توجه داشت که زمانی یک خانم با توان و انرژی می تواند این کار را انجام دهد چرا وارد این حوزه نشود؟
به چهره اش نگاه می کنم.نه جوان است و نه پیر.از او نامش را می پرسم.می گوید : سیما.
می پرسم چند سال داری؟
می گوید: 47 سال و 20 سال است مسافر کشی می کنم.
می پرسم: از اول تاکسی داشتی ؟آخرتا جایی که من می دانم 8 سالی بیشتر نیست که بانوان راننده در تاکسی رانی کار می کنند.
جواب می دهد: نه اوایل با پیکان پدرم مسافر کشی می کردم و بسیار هم برای مردم عجیب بود که یک راننده زن برای آنها ترمز می کند و می پرسد کجا؟اما چاره ای نداشتم.پدرم بیمار بود و قدرت کارکردن نداشت. من هم در آستانه ازدواج بودم و نیازمند جهیزیه و هیچ تخصصی هم نداشتم .تنها کاری که به ذهنم رسید می توانم انجام دهم استفاده از گواهینامه ای بود که گوشه کیفم خاک می خورد و به نظر خودم موفق هم بودم.
می پرسم: فقط خانم ها را سوار می کردی ؟
می گوید: آن زمان که پیکان داشتم همه را سوار می کردم.بارها می دیدم آقایانی که کنارم نشسته اند وقتی سبقت می گیرم دست خود را روی دست صندلی فشار می دهند انگار که به رانندگی من اطمینان ندارند اما دست فرمان من چیزی کم از آقایان ندارد.
میپرسم: چگونه تاکسی دار شد؟
می گوید: در سال 87 با یکی از شرکت های خصوصی وابسته به تاکسی رانی قرارداد بستم از آن روز مشغول به کارم و دیگر فقط بانوان را سوار می کنم و اگر گزارش سوار کردن آقایان را به شرکت بدهند جریمه می شوم.
ترافیک همچنان ادامه دارد و خودرو ها میلیمتری حرکت می کنند.در این حین یک راننده سمند برای تعویض لاین به صورت غیرقانونی تلاش می کند اما سیما به او راه نمی دهد.
همین امر باعث می شود آینه بغل سمند به خودروی کناریش برخورد کند و سیما مورد عنایت کلماتی قرار گیرد که زن بودنش را تحقیر می کند و کار درستش را زیر سوال می برد.
درست مانند اتفاقی که در هنگام سوار شدن من افتاد.از او می خواهم درباره مشکلاتش به عنوان یک راننده تاکسی بگوید.
لبخند تلخی می زند و می گوید: با این که مدت زیادی است در تهران راننده هستم و دیگر نسبت به فحش ها و بددهانی ها واکسینه ام اما هنوز هم وقتی به دلیل جنسیتم تجربه و مهارتم زیر سوال می رود ته قلبم احساس ناراحتی و نا امیدی می کنم و همیشه از خودم می پرسم کی قرار است زنانه و مردانه را کنار بگذاریم و به مهارت و تجربه توجه کنیم.
او ادامه می دهد: امنیت به خصوص در شب برای خانواده های دختران و زنان بسیار اهمیت دارد و من به عنوان یک راننده زن باید اطمینان خاطر بیشتری به مسافران زن بدهم اما بارها اتفاق افتاده که وقتی من به همراه یک تاکسی مرد برای یک خانم نگه می داریم او سوار تاکسیی می شود که راننده مرد دارد و این برای من درد دارد.
سیما اما مهم ترین مشکلش را ساعات کاری زیاد این شغل می داند که زندگی خانوادگی اش را مختل می کند.او می گوید: دو فرزند 5 و 8 ساله دارم که نیاز به رسیدگی فراوان دارند و شوهرم هم کارگر در عسلویه است و خانه نیست اما به دلیل این که دخل و خرجمان نمی خواند مجبور هستم طبق قرارداد با شرکت 10 ساعت از روز را در خیابان ها بگذرانم و حتی در ساعات غیر کاری هم گاهی مجبور به مسافر کشی هستم تا چرخ زندگی بچرخد.
روایت مسافر ناخوانده از تاکسی سواری
اتوبان هنوز شلوغ است و باران هر لحظه شدید تر می شود.نوای موسیقی در تاکسی پیچیده و در این بین در کنار اتوبان نگاهم به دختر جوانی می افتد که کنار اتوبان در جایی که معمول نیست مسافر بایستد ایستاده و نگران در انتظار تاکسی است.
از سیما می خواهم اگر هم مسیر هستیم او را سوار کند که تا بخشی از مسیر هم مسیریم.دختر سوار می شود و تشکر می کند. سیما توضیح می دهد که باید از من تشکر کند چون من اجازه دادم او سوار شود.
با لبخند تشکر می کند می گوید: خدا یک در دنیا و صد در آخرت نصیبت کند که من را نجات دادی.
می پرسم:چرا وسط اتوبان ایستاده بودی؟
می گوید: سوار یک تاکسی شدم .مردی که کنارم سوار بود مشکل داشت و درست نمی نشست .چند بار به او تذکر دادم و حتی راننده هم به او تذکر داد اما باز هم با پروگی تمام به کار خود ادامه می داد ، من هم عصبانی شدم و درگیری لفظی پیدا کردم و پیاده شدم!انقدر عصبانی بودم که به این فکر نکردم کجا پیاده می شوم.
سیما می خندد و می گوید:بااین حال خود شما هم اگر تاکسی با راننده زن ببینید با تردید سوار می شوید یا حتی سوار نمی شوید.
دختر اما این مساله را تکذیب می کند و مصرانه می گوید همیشه تاکسی بانوان را ترجیح می دهد اما این تاکسی ها در خطوط تاکسی رانی کم است و حتما باید تاکسی دربست بگیری تا راننده خانم بیاید.
از سیما می پرسم چرا در خطوط تاکسی ها فعالیت نمی کنی؟
او می گوید: یک مدت در خط فاطمی-صادقیه فعال بودم اما برخورد همکاران مرد آنقدر بد و بی ادبانه بود که ترجیح دادم به صورت آژانس مشغول شوم.گاهی می شنیدم ظاهرم و رفتارم سوژه تفریح همکارانم است برای همین دیدم حالا که مجبور نیستم بهتر است در خط نمانم.
به پایان راه نزدیک شده ایم.دختر از تاکسی پیاده شده و از حجم ترافیک نیز کاسته شده است.از سیما مبلغ کرایه را سوال می کنم و مشغول بررسی کردن کیفم می شوم که باز هم خودرویی راهنما نزده می پیچد و باز هم کلماتی درباره زن بودن می شنوم!
کلماتی که مردانگی نیست از زبان یک مرد به یک زن نسبت داده شود اما مردانه نمایی های بسیاری را تسکین می دهد و دست آویز خوبی برای توجیه اشتباه است.
اشتباهاتی که چه زن مرتکب شود و چه مرد با یک لحظه غفلت حادثه ساز می شود و می تواند جان و مال بسیاری را به خطر بیاندازد و نکته اینجاست که جنسیتت هر چه باشد وقتی باعث مرگ یک انسان شوی، قاتلی و آن روز کسی به واسطه جنسیتش در پیش وجدان خود و در دادگاه قضایی تبرئه نخواهد شد.
منبع: روزنامه شهروند
کد خبر 39865
نظر شما