کد خبر 9957
۹ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۲
برند ملی راه‌حل نجات اقتصاد کشور

پرشین خودرو: مهرداد بذرپاش را می‌توان جوان‌ترین کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان بنامیم که سابقه مدیریت کلان صنعتی و اقتصادی را تجربه کرده است.

به گزارش «پرشین خودرو»، وی در سال 1382 با مدرک کارشناسی مهندسی صنایع، گرایش تولید صنعتی از دانشگاه صنعتی شریف و در سال 1385 با مدرک کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی گرایش برنامه ریزی استراتژیک از دانشگاه علامه طباطبایی(ره) فارغ‌التحصیل شد. بذرپاش سوابقی چون معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان ملی جوانان، نایب رئیس هیات مدیره و مدیرعامل گروه خودروسازی سایپا و‌ عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران را در کارنامه دارد. وی اعتقاد دارد برای پیشرفت اقتصاد کشور باید نگاه به تولید و صنعت کشور تغییر یابد. گفت وگوی موج با بذرپاش به مباحثی چون آخرین وضع تولید و برند ملی کشیده شد که ماحصل آن در ادامه می‌آید. به عنوان کسی که در بخش تولید و صنعت کشور حضور داشته است آیا دولت در مدیریت اقتصادی پس از هدفمندی یارانه‌ها موفق بوده است؟ واقعیت این است که دولت نتوانست آن انسجام اولیه اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها را حفظ کند و برخی بخش‌ها مثل تولید مظلوم واقع شد. به دنبال اجرای فاز اول قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و واقعی شدن قیمت حامل‌های انرژی، قیمت تمام شده کالاها افزایش پیدا کرد اما این افزایش قیمت با توجه به تکلیف دولت مبنی بر ثبات قیمت‌ها، تولیدگنندگان را در تنگنای تولید یا تعطیلی قرار داده است. تولید چگونه باید و می تواند منابع مالی را جذب کند تا شاهد اینگونه مشکلات نباشد؟ تولید منابع مالی را به صورت مستقیم جذب نمی‌کند جذب منابع مالی تولید از دو یا سه ناحیه مشخص است؛ یا پول تولیدکننده است که آورده شخصی است و با آن سرمایه‌گذاری می‌کند، یا مدیر بنگاه تولیدی از بانک تسهیلات می‌گیرد و یا اینکه سهام خود را در بازار سرمایه می‌‌فروشد. در مدت زمان نابسامانی نرخ ارز که علاوه بر ضرر و زیان‌های کلانی که بازار تولید دید، بازار صادرات کشور هم سود چندانی نبرد اغلب تولیدکنندگان در خرید مواد اولیه به مشکل برخوردند چرا که قدرت خرید آن‌ها پایین‌تر از قیمت صعودی ارز بوده و از سوی دیگر تولید کالا با این افزایش قیمت ارز به صرفه نخواهد بود. مجموع این عوامل، افزایش هزینه‌های کارخانجات و بنگاه‌های تولید را به همراه داشت و به تبع مدیران صنایع مختلف در قدم اول ساده‌ترین راهی را که می‌توانند برای کاهش هزینه‌ها عملی سازند، تعدیل نیروی کار است؛ روشی که طی یک سال گذشته در اغلب ‌خطوط تولید به اجرا درآمده است. در اوضاع کنونی می توان از برند ملی به عنوان ناجی تولید نام برد و اصلا برند ملی جایی برای دفاع دارد؟ متاسفانه برند ملی در کشور آن‌طور که شایسته است فراگیر نشد و سیاست‌گذاری در زمینه توسعه تولید داخلی برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی مناسب نبوده است. برندسازی ملی می‌تواند زمینه‌ساز توسعه تولید داخلی و موجب رونق صنعت ملی شود. این اقتصاد تک‌ محصولی یکی از عواملی است که اقتصاد یک کشور را به سراشیبی سقوط می‌کشاند. چنانچه می‌خواهیم اقتصاد ما به نفت وابسته نباشد باید به صنعت برند و بازاریابی ملی بیش از پیش توجه کنیم؛ کاری که چندین سال است از آن غافل مانده‌ایم. به نظر شما می توان یکی از علل منفی بودن تراز بازرگانی کشور را بی توجهی به برند و بازاریابی ملی دانست؟ تراز بازرگانی خارجی کشور ما بدون احتساب نفت طی سال‌های گذشته همواره منفی، اما تراز بازرگانی خارجی با احتساب نفت همواره مثبت بوده است و به دلیل قیمت‌های بالای نفت طی پنج سال گذشته، تراز حساب جاری کشور نیز همواره مثبت بوده است؛ بنابراین مثبت بودن تراز حساب جاری گرچه به خودی خود نقطه قوت یک اقتصاد تلقی می‌شود، اما در شرایطی که تراز بازرگانی خارجی بدون احتساب نفت منفی است، مثبت بودن تراز حساب جاری موجب نرسیدن صدای خرد شدن استخوان‌های تولید ملی به گوش اقتصاد کشور شده است، یعنی در حالی که از توان تولید ملی دائما کاسته می‌شود، اما ارزش واقعی پول ملی بی‌توجه به آن دائما تقویت شده است. با توجه به افزایش بی‌رویه نرخ ارز شاهد بودیم که بسیاری از تولیدکنندگان زیان کرده و در این مسیر بسیار متضرر شده اند، رابطه تولید داخلی و ارزش پول ملی را چگونه ارزیابی می کنید؟ هر چقدر توان کشور در تولید و فروش کالا و خدمات بالاتر از تقاضای کشور برای کالا و خدمات وارداتی باشد، پول ملی تقویت می‌ شود و نرخ ارز کاهش می‌یابد و در صورتی‌که کشور وضع خوبی در تولید و صادرات نداشته باشد، پول ملی تضعیف و نرخ ارز افزایش می‌یابد و این افزایش موجب گران تر شدن واردات و به صرفه شدن تولید داخل می‌شود و در نتیجه به رقابت‌پذیری تولید ملی کمک می‌ کند و منجر به بازتوانی تولید تضعیف شده می‌شود. در کشورهایی که دولت‌های متکی به ثروت ملی بر سر کارند، ورود ارز حاصل از فروش ثروت ملی به چرخه ارزی کشور موجب مخدوش شدن ارتباط ارزش پول ملی با نسبت درآمدهای ارزی حاصل از تولید ملی به مخارج ارزی ناشی از مصرف ملی می‌شود. بنابراین ضعف و قوت تولید ملی اثر واقعی خود را بر ارزش پول ملی از دست می‌دهد. به عبارت دیگر هر چقدر درآمدهای ناشی از فروش نفت و گازبالاتر باشد، اثر بیشتری بر تقویت پول ملی می‌گذارد و این اثر مستقل از اثر درآمدهای ناشی از کار ملی است؛ بنابراین در شرایطی مانند امروز در کشور ما که تولید در مقابل واردات به شدت ناتوان و آسیب‌پذیر شده است می‌بینیم که ارزش واقعی ریال با تکیه به دلارهای نفتی کماکان در حال تقویت است. اگر درآمدهای نفتی وارد بودجه دولت نگردد و از آنجا به بازار ارز کشور سر ریز نشود، تنظیم نرخ ارز در بازار وابسته به تولید ملی می‌شود نتیجه این وضعیت، آن خواهد شد که اگر تولید از واردات ضعیف‌تر باشد نرخ ارز افزایش و اگر تولید توانمند‌تر از واردات گردد نرخ ارز کاهش می‌یابد و این مهم در صورتی حاصل می‌شود که اولا دولت مقید به انضباط مالی و بودجه‌ای بیشتری گردد و ثانیا اندازه دولت کاهش جدی پیدا کند؛ یعنی به اندازه‌ای کوچک شود که توان اداره کشور را با درآمدهای ناشی از کار ملی (مالیات و عوارض ماخوذه از شهروندان و فعالیت‌های اقتصادی کشور) بیابد. مسوولان باید بپذیرند که هیچ راه دومی برای نجات اقتصاد کشور وجود ندارد؛ بنابراین به جد در پی تحقق دولت کوچک و متکی به کار ملی باشند. فعالین اقتصادی هم با درک اهمیت این موضوع باید به‌جای اینکه فقط خواستار افزایش دستوری نرخ ارز باشند تمام هم و غم خود را به اصلاح ریشه‌های این معضل بدهند، زیرا قطعا دولت بزرگ و پرخرج محتاج فروش دلارهای نفتی در بازار ارز خواهد بود. با توجه به این مباحث، چه مثالی درباره تاثیر تولید ملی بر اقتصاد کشور می توانید بزنید؟ ببینید صنعت لوازم خانگی ایران امکانات بالقوه ای برای تولید و ارتقای کیفیت علاوه بر استانداردسازی در همه زمینه ها را دارد. سرمایه گذاری های خوبی در این باره صورت گرفته و واحدهای بزرگ تولیدی مشغول به کار شده‌اند بطوری که واحدهای کوچک تولیدی دیگر نمی توانند در این صنعت دوام بیاورند اما با وجود همه این پتانسیل ها، این صنعت از سوی دولت و در راس آن وزرات صنعت، معدن و تجارت حمایت نمی‌شود.دولت باید اعتبارات دریافتی از محل اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها را به این صنعت و تولید اختصاص دهد و بانک ها نیز وام‌های مورد نیاز تولیدکنندگان را با بهره کمتری در اختیار آنان قرار دهند.در این میان بومی‌سازی تولیدات لوازم خانگی باید دربرگیرنده دو اولویت، یکی همراهی با تکنولوژی روز جهان و دیگری هماهنگی مصنوعات با اقلیم منطقه باشد که در این باره تولیدکنندگان داخلی توانسته اند در تولید آبگرمکن‌گازی دیواری، بخاری گازی، اجاق گاز و چرخ خیاطی علاوه بر پاسخگویی به نیاز داخل، بهترین بازارهای صادراتی دنیا را نیز تصاحب کنند.لوازم خانگی از رشته‌های شتاب‌دهنده توسعه صنعتی هر کشور از جمله ایران است؛ گردش مالی سالانه این صنعت در ایران به‌طور میانگین 6 میلیارد دلار برآورد می‌شود که 4 میلیارد دلار آن مربوط به لوازم خانگی انرژی‌بر و بقیه به ظروف، سرویس غذاخوری و لوازم ریز آشپزخانه بر می‌گردد. با این وجود در ایران یك نظام استاندارد كارآمد وجود ندارد و هر آنچه به نام استانداردهای مدون ملی وجود دارد، بسیار محدود هستند و طیف وسیعی از كالاهای مصرفی اعم از داخلی و وارداتی را تحت پوشش قرار نمی‌دهند یا این‌كه این استانداردها به روز نشده‌اند. بنابراین نبود پوشش كامل استاندارد و به روز نبودن آن‌ها و حتی عدم انطباق استانداردهای موجود با استانداردهای جهانی یكی از مشكلات موجود در این زمینه است. به دلیل اینکه باید در این گفت وگوی کوتاه به یک جمع بندی برسیم، چه راهکارهایی برای برون‌ رفت از مشکلات فعلی صنعت کشور پیشنهاد می دهید و دارید؟ صنایع کشور در یک طیف متنوعی از صنایع بزرگ، و کوچک‌ قرار گرفته است. صنایع بزرگ که غالبا دولتی هستند و یا اخیرا در راستای سیاست‌های ابلاغی اصل 44 قانون ساسی به نهاد‌های شبه‌ دولتی و یا خصوصی واگذار گردیده‌اند، از یک ساختار بزرگ و حجیم، منابع انسانی متورم و از یک نظام بروکراتیک پیچیده‌ای برخوردارند که در کنار مزیت نظام بودجه‌ریزی و کنترل دقیق بر منابع غالبا با ضعف عدم‌ انعطاف‌پذیری و چابک بودن و از سوی دیگر بهره‌وری کم و ریخت و پاش زیاد اداری تاکنون نتوانسته حضور جدی و رقابت‌پذیری در بازارهای بین‌المللی داشته باشد. چه از لحاظ کیفیت محصولات و خدمات و چه از لحاظ قیمت و بهای تمام‌شده و چه از لحاظ پوشش مناسب خدمات پس از فروش. اما اقتصاد صنعتی کشور معطوف به سازمان‌ها و بنگاه‌های بزرگ نیست. بلکه صنایع کوچک و متوسط که اتفاقا می‌توانند نقاط ضعف صنایع بزرگ را به خوبی پوشش دهند در عین چابک بودن و بهره‌وری بالاتر، بهای تمام‌شده کمتر و کیفیت مطلوب‌تری عرضه می‌نمایند. اما این صنایع در کشور ما یا به سبب مشکلات زیر ساختی مثل فضای کسب و کار‌ـ که اخیرا نیز مجلس محترم هشتم در این زمینه طرحی در دست تصویب داشته‌اند‌ـ نتوانسته‌اند بروز و ظهور جدی در عرصه اقتصاد کشور داشته باشند یا در فضای توجه به صنایع بزرگ‌تر در دولت‌های مختلف تاکنون یا در کانون توجه قرار نداشته‌اند یا تابع سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیرندگان اصلی صنایع بزرگ بوده‌اند که بعضا همین سیاست موجب انحراف این فعالیت‌ها و یا ناکارآمدی آن‌ها شده است. وقتی صحبت از صنایع کوچک می‌کنیم شامل کسب و کارهای خانگی هم حتی می‌شود. چیزی که در کشور ما تعریف مناسبی ندارد و یا حتی جایگاه خاصی هم ندارد اما همین عبارت در کشوری مثل ایالات متحده بالغ بر 20 میلیون نفر از جمعیت آن‌را درگیر ساخته است، و یا در اقتصاد بزرگی مثل چین و هند جایگاه ویژه‌ای در توسعه‌ و پیشرفت آنها به خود اختصاص داده است.
کد خبر 9957

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha