به گزارش خبرنگار پرشین خودرو، برخی از شرکت های بزرگ خودرو سازی یا اَبَر شرکت های دنیا از جمله فولکس واگن، تویوتا و فورد، سالیانه حدود 10 میلیون دستگاه خودرو تولید کرده و آنها را می فروشند و تصویر مثبتی از آنها در ذهن مردم کشورهای مختلف شکل گرفته است.
بخش عمده ای از مسئولیت تشویق خریداران به خرید خودروهای تولیدی این شرکت ها، به عهده روابط عمومی، تبلیغات، ارتباطات و بازاریابی است و قطعاً بدون تولید با کیفیت و در ادامه بدون «روابط عمومی» و «ارتباطات» روزآمد و کارآمد، خلق تصویر ذهنی خوشایند در ذهن مشتریان و مردم نسبت به خودروهای تولید شده، امکانپذیر نیست.
این مساله، به راحتی قابل حل نبوده وگرنه تا کنون توسط برخی مدیران داعیه دار، حل می شد و به یک موضوع بغرنج و پیچیده تبدیل نمی شد. بر این اساس و به منظور واکاوی و تحلیل تجربه کشورهای پیشگام و پیشتاز در صنعت خودرو سازی جهان و چالش های تجربه ایرانی آن، «پرشین خودرو» با رضا حسینی فعال حوزه ارتباطات خودروسازی، گفت و گو کرده است.
بخش اول این گفت و گو به منظور شناخت دقیق از تجربه کشورها و شرکت های بزرگ دنیا، به بررسی تجربه آنها در «محیط رقابتی» و نحوه حمایت مردم کشورهای دیگر از صنعت خودروی خودشان می پردازد که هم اکنون انتشار پیدا می کند. در بخش دوم و پایانی، با تمرکز بر تجربه ایران و چالش های حوزه های ارتباطات و روابط عمومی، نقاط قوت و ضعف آنها و دلایل عدم همدلی و همراهی مردم ایران با صنعت خودروی کشور، مورد کند و کاو قرار گرفته است.
*****
*صنعت خودرو یک سابقه بیش از 100 ساله در دنیا دارد و کشورهای دیگر، قبل از ایران اقدام به تولید خودرو کرده اند. در سال 2019 میلادی کُل خودروی تولید شده در جهان به حدود 92 میلیون دستگاه رسید و در سال 2020 یعنی پس از شیوع کرونا، فقط حدود 78 میلیون خودرو تولید شد. ایران در سال 2020 فقط 880 هزار و در سال 1399 حدود 992 هزار خودرو تولید کرد.
از طرف دیگر، در ابداع و توسعه علوم ارتباطات، روابط عمومی و بازاریابی، باز کشورهای دیگر پیشتاز هستند و ما به نوعی وارد کننده این علوم هستیم.
به نظر شما، کشورهای دیگر چگونه از علوم «ارتباطات» و «روابط عمومی» و حتی «بازاریابی» که مرتبط با این دو حوزه است، برای فروش و برند سازی محصولات خودشان استفاده کرده اند؟
-یک زمان هست که ما کالایی را تولید می کنیم و رقیب خاصی برای آن وجود ندارد. در این حالت، ما این کالا را به راحتی می فروشیم. برای مثال، رسانه های ایران به این نوع موضوعات می پردازند که فلان کالا در کشور ما یا کشورهای دیگر انحصاری تولید می شود.
در چنین حالتی، ما نه نیاز به رسانه داریم، نه نیاز به تبلیغات خاصی وجود دارد و نه نیاز به نوآوری داریم ولی به محض این که تنوع محصولات، بیش تر شده و تعداد رقبا در بازار بیش تر می شود، ما ناگزیز هستیم از ابزارهای مختلف از جمله «رسانه» برای پیشبرد اهداف خودمان استفاده کنیم.
اساساً رسانه، می تواند پُر قدرت ترین و موثرترین ابزار تبلیغاتی هر شرکت باشد و البته ارزان ترین آن هم هست یعنی ما با ارزان ترین ابزار ممکن، بیش ترین بازدهی را می گیریم.
یک نکته که در بازار ایران، این قضیه را با کشورهای دیگر متفاوت کرده، این است که مردم ما در کنار این که تبلیغات را به صورت محیطی و گونه های مختلف می بینند ولی در آخر و قبل از خریدشان، حتماً جستجو کرده و اخبار را نیز رصد می کنند.
با توجه به این که شیوه رفتاری مردم در ایران، یک مقدار با کشورهای دیگر متفاوت است، این وضع نقش رسانه را در ایران پُر رنگ تر می کند. یعنی مدیران ارتباطات و مدیران بازاریابی، در کنار این که تبلیغات محیطی انجام می دهند و تبلیغات به شکل سنتی از طریق مکتوب و کاغذی را انجام می دهند، حتماً در حوزه رسانه های دیجیتال، برخط و اینترنتی هم، باید کار کرده و تاثیرگذاری آنها برای همه ملموس شده و از این ابزارها استفاده می کنند.
نکته دیگر که به عنوان تفاوت بازار ایران با کشورهای دیگر مطرح می شود، این است که تعددد رسانه ها در ایران، زیاد است. همان طور که وقتی شرکت های مختلف وجود دارد و این وضع باعث ایجاد رقابت می شود و انگیزه مضاعف برای افزایش کیفیت ایجاد می کند، همان حالت را در حوزه رسانه ها داریم.
ما وقتی رصد می کنیم، می بینیم بیش از 500 سایت مجوزدار و بیش از 500 نشریه مجوزدار اعم از روزنامه، هفته نامه و ماهنامه، در کشور داریم که در حوزه های تخصصی کار می کنند. این تعدد رسانه ها، باعث می شود رقابت بین رسانه ها نیز شکل بگیرد. به این معنا که رسانه ها نیز به دنبال نوآوری، شکوفایی و افزایش کیفیت اخبار و تبلیغات خودشان هستند.
*چند شرکت بزرگ خودرو سازی دنیا از جمله فولکس واگن، تویوتا و جنرال موتورز ، هر کدام سالیانه به طور متوسط 10 میلیون خودرو تولید کرده و می فروشند. آیا تفاوتی بین روش های این شرکت های بزرگ وجود دارد که ما به طور ملموس بدانیم هر کدام از این شرکت ها با چه روش ها و تکنیک هایی به این رقم های بزرگ فروش دست پیدا می کنند؟
-همزمان با توسعه تکنولوژی و شرایط جامعه خودشان، روش تبلیغات شرکت های بزرگ و استفاده آنها از رسانه ها متفاوت می شود. شرکت های بزرگی مثل تویوتا و فولکس واگن که تیراژ بالایی دارند، انواع خودروهای مختلف را تولید می کنند یعنی هم خودروهای لاکچری تولید می کنند و هم خودروهای اکونومی و اقتصادی تر.
وقتی که ما رصد می کنیم، متوجه می شویم که در دوره های مختلف، نگاه این شرکت های بزرگ به رسانه ها و استفاده آنها از رسانه ها، متفاوت است. در سالیان دور که رقابت زیادی شکل نگرفته بود و رسانه ها نیز گسترش زیادی پیدا نکرده بودند، این شرکت ها مثل شرکت های ایران از رسانه های مکتوب، روش های سنتی، چاپ بروشور و همچنین بیلبورد استفاده می کردند.
در حالی که وقتی الان فعالیت این شرکت های بزرگ را رصد می کنیم، می بینیم که عمده تمرکز آنها در اینترنت و فضای دیجیتال است. برای مثال، در پیج اینستاگرام شرکت فولکس واگن، ایده های خلاقانه و تیزرهای کوتاه و مفهومی منتشر شده و رسانه های مجازی، آنها را انتشار می دهند.
همچنین شرکت تویوتا و شرکت های زیرمجموعه آن، تلاش می کنند که در حوزه رسانه های دیجیتال فعال شوند. به خاطر این که این حوزه، در دسترس بوده و اغلب مردم در این فضا، اخبار را رصد می کنند یا عمده جستجوی آنها در این حوزه است.
در دسترس بودن رسانه های دیجیتال، کمک می کند به این که شرکت های خودرو سازی بتوانند محصولات جدیدشان را در اسرع وقت و با کمترین هزینه، معرفی کنند.
این نوع نگاه، الان در ایران نیز، شکل گرفته ولی همان طور که صنعت ما چندین سال عقب تر از کشورهای دیگر بوده، در حوزه های دیگر هم، همین حالت اتفاق افتاده است. برای مثال، بعد از چندین سال که اینترنت در دنیا رایج شده بود، وارد ایران شد و وضعیت رسانه های فضای مجازی نیز به همین شکل بوده است.
*در مورد حوزه های ارتباطات روابط عمومی اوضاع چگونه است؟
-ما به همان نسبت در حوزه های دیگر نیز، از کشورهای پیشرفته عقب بوده ولی خُب، در حال رفتن به آن سمت هستیم. اگر الان شرکت های ایرانی را تماشا کرده و رصد کنید، می بینید که تمرکز آنها بر فضای مجازی، بیش از قبل شده و توجه به رسانه های مکتوب، کمرنگ شده.
از طرف دیگر، تبلیغات محیطی به حداقل رسیده و شرکت ها ایرانی از فضای مجازی، حداکثر استفاده را می برند. چیزی که مهم بوده و به یک چالش تبدیل شده، این است که الان همانقدر که فضای مجازی، می تواند کمک کند و موثر باشد، همانقدر می تواند برای شرکت های خودرو سازی، آفت زا نیز باشد.
در ارتباط با مدیریت فضای مجازی، باید بگویم که خیلی از کانال ها و شبکه های اجتماعی، در اختیار خودرو سازان نیست. امکان دارد یک نکته کم اهمیت در فضای مجازی منتشر شود ولی همان نکته کم اهمیت، به یک دردسر بزرگ برای خودرو سازان مختلف چه در ایران و چه در دنیا تبدیل شود.
همانقدر که فضای مجازی، باعث شده که شفافیت ایجاد شود و باعث شده که اخبار در اسرع وقت، انتشار پیدا کند، همانقدر می تواند برای فعالان این حوزه، خطرناک باشد. چون احتمال این که یک «خبر» غیر موثق در فضای مجازی انتشار پیدا کند، وجود دارد یا احتمال این که با ابزارهای مختلف و با استفاده از نرم افزارهای مختلف، یک «خبر فیک» یا «عکس فیک»، انتشار پیدا کند، وجود دارد.
بر این اساس، وظیفه روابط عمومی ها و وظیفه ارتباطات، سنگین تر می شود تا تمرکز ویژه ای بر حوزه فضای مجازی داشته باشند. در عین حال که آنها از این فضا برای تبلیغات و معرفی محصول خودشان استفاده می کنند، باید مواظب باشند که این اخبار فیک، انتشار پیدا نکنند یا در صورت انتشار، واکنش مناسبی نشان بدهند.
*ما می دانیم که ارتباطات، فرآیند انتقال پیام به مخاطب بوده و وظیفه روابط عمومی، ارتباط گرفتن با عموم مردم و مشتریان بوده و در اصل سعی می کند یک تصویر مناسب درزا مدت از شرکت به مشتری و مخاطب ارائه کند. از طرفی، بازاریابی یک استراتژی برای ارتباط گرفتن با مشتری و در نهایت فروش محصول است.
در این حوزه ها، چه تفاوتی بین شرکت های ایرانی و شرکت های خارجی وجودر دارد که قابل طرح است؟
-ما یک تفاوت بزرگ با کشورهای دیگر و شرکت های دیگر داریم و از این نظر به همکاران خودم در حوزه ارتباطات انتقاد دارم. اگر شرکت تویوتا، می خواهد یک محصول جدید را معرفی کند، این دغدغه و مشکل را ندارد که مردم، الان این محصول جدید را با فلان محصول که قبلاً ناموفق بوده و در گذشته تولید شده، مقایسه کنند.
مشکل اصلی ما، در ایران این است که مردم چندان نگاه مثبتی به صنعت خودروی ایران ندارند و این وضع، اتفاقاً به خاطر کم کاری افرادی از قبیل ما هست که در این حوزه فعالیت کرده اند. ما به عنوان فعالان این حوزه، نتوانسته ایم صنعت خودروی خودمان را به خوبی معرفی کنیم تا الان بر اساس آن برند سازی، محصول جدید را پرزِنت (ارائه) کنیم.
برای مثال، وقتی گروه خودرو سازی سایپا، می خواهد یک خودروی جدید معرفی کند، ما دغدغه این را داریم که با «پراید» مقایسه نشود. شرکت ایران خودرو نیز وقتی می خواهد خودروی جدید معرفی کند، دغدغه این را دارد که مردم، کیفیت خودروهای قبلی آن را مطرح نکنند.
در این حالت، ممکن است مردم بگویند چون خودروهای قبلی، کیفیت لازم را نداشته، پس این خودروی جدید نیز، حتماً همان طور است. ما از این جهت، یک تفاوت عمده با کشورهای دیگر و شرکت های بزرگ خودرو سازی داریم و ما هنوز نتوانسته ایم این دغدغه را برطرف کنیم.
* در کشورهای دیگر و شرکت های بزرگ دنیا، از بین سه حوزه ارتباطات ، بازاریابی و روابط عمومی، کدامیک برجسته تر بوده و اهمیت بیش تری دارد که بعداً با ایران مقایسه کنیم؟
-شرکت های بزرگ خودرو سازی، تمرکز ویژه ای بر حوزه تبلیغات در فضای مجازی دارند. به این صورت که شرکت های بزرگ، کلیپ های جذاب و تیزرهای جذاب از محصولات خودشان ساخته و در فضای مجازی انتشار می دهند ولی شاید در حوزه اطلاع رسانی و خبر، این طور عمل نکنند.
در حالی که در ایران و نسبت به بقیه مردم دنیا، ما به شدت خبری هستیم. اتفاقاً تز پایان نامه من، درباره تاثیر رسانه ها بر مدیران صنعت خودروی ایران بود. در این حوزه، بررسی جامعی داشتم و به این نتیجه رسیدم که هم مردم ایران، خیلی خبری هستند و هم مدیران شرکت های خودرو سازی.
در حال حاضر، اگر مردم بخواهند خودروی جدید بخرند یا خودروی خودشان را تعویض کنند، جدا از این که تبلیغات محیطی را می بینند، حتماً در اینترنت راجع به آن جستجو کرده و آن را مقایسه می کنند. در صورتی که در کشورهای پیشرفته، مردم این طور رفتار نمی کنند. چون مردم به شرکت های تولید کننده، اطمینان دارند و «مشتریان وفادار» آن شرکت ها هستند.
برای مثال، اگر یک فرد، مشتری شرکت «هیوندای» کره جنوبی باشد یا مشتری شرکت «کیا» باشد یا از شرکت دیگری خریداری کرده باشد، معمولاً باز انتخاب اول او، محصول همان شرکت است تا این که بخواهد از یک شرکت دیگر، خرید کند مگر این که این فرد، از خودروی آن شرکت که قبلاً خریده بود، راضی نباشد.
از طرفی، در ایران نیز تبلیغات، موثر است ولی کافی نیست. چرا که لزوماً این طور نیست که در ایران و بعد از انجام یک تبلیغات خوب، فروش خوبی اتفاق بیفتد.
مردم ایران، حتماً خبرها را رصد می کنند و خودروها را از نظر آپشن، قدرت موتور، هندلینگ (خوشدستی و کیفیت سواری) و مولفه های دیگر، مقایسه می کنند. در ایران، ما باید تمرکز زیادی، بر اطلاع رسانی و اخبار داشته باشیم ولی شرکت های بزرگ دنیا، به سمت این رفته اند که معرفی محصول شان، عمدتاً از طریق فضای مجازی باشد.
*تبلیغات، اقدام کوتاه مدت بوده و نتیجه گرا هست تا یک محصول به سرعت به فروش برسد ولی روابط عمومی، جنبه دراز مدت دارد و می خواهد یک تصویر ذهنی خوشایند و مطلوب در مخاطب ایجاد شود و در حقیقت برند سازی اتفاق بیفتد.
البته جنابعالی اشاره کردید که در بازار کشور ما، عکس و خبر فیک، تاثیر منفی دارد. آیا در کشور ما به همین نوع تفاوت ها بین «تبلیغات» و «روابط عمومی» توجه می شود و تفاوت آنها به دقت در نظر گرفته می شود یا نه؟
-این طور نیست که در ایران فقط اخبار، مهم باشد و نیازی به تبلیغات نباشد. در ایران و برخلاف بازارهای دیگر، به علت این که مردم خبری تر بوده و ما خاطره خوبی از برندینگ در صنعت خودرو نداشته ایم، شاید اغلب مردم، نگاه چندان مثبتی به صنعت خودرو نداشته باشند.
من نمی خواهم بگویم که بحث نگاه مثبت نداشتن مردم به صنعت خودروی ایران، درست است یا غلط ولی به هر حال، یک بخش از مشکل به ضعف کیفیت خودروهای تولیدی برمی گردد و یک بخش به خاطر پایین بودن تنوع محصول بوده است. هر چند که یک بخش عمده، به دلیل ضعف افراد فعال در حوزه ارتباطات بوده و آنها نتوانسته اند برندینگ را در جامعه ترویج بدهند.
اولاً به دلیل شرایط خاصی که وجود دارد صنعت خودروی ما، قابل مقایسه با شرکت های خارجی نیست. دوم این که صنعت خودروی ما، برخی مزیت ها داشته ولی ما به عنوان فعالان این حوزه، به خوبی آنها را معرفی نکرده ایم و مردم نسبت به آن مزیت ها، ناآگاه هستند. در نتیجه، این مشکل در حقیقت مشکل ما بوده و نه مشکل مردم.
در بازار ایران، علاوه بر این که ما باید تبلیغات محیطی را مثل برند سازی برای تشخیص برند و معرفی آن و عناصر مهم بازاریابی، انجام بدهیم، باید خبرهای مقایسه ای و اطلاع رسانی قوی داشته باشیم تا مخاطب، ضمن این که تبلیغات محیطی ما را می بیند و وقتی که جستجو و مقایسه می کند، بتواند اطلاعات خوب و جامعی داشته باشد.
بنابراین، در ایران، باید این دو مولفه با همدیگر مورد توجه قرار بگیرد. ما الان در شرایطی نیستیم که فقط در حوزه تبلیغات کار کنیم و حتماً باید به حوزه خبر نیز توجه کنیم.
*در ایران، چند شرکت خودرو سازی با قدمت بیش تر فعالیت کرده و سابقه چندین دهه فعالیت دارند. به طور عمده، سه شرکت بزرگ در ایران داریم و بقیه شرکت های خودرو سازی، شرکت های کوچکی هستند. در یک تقسیم بندی کُلی فقط دو خودرو ساز بزرگ ایران خودرو و سایپا را داریم و شرکت پارس خودرو، جزو سایپا محسوب می شود.
در چند دهه گذشته، شرکت های بزرگ از نظر ارتباطات و روابط عمومی، به چه صورت عمل کردند و به طور جزئی و دقیق، این دو شرکت به عنوان شرکت های بزرگ ایران چه اقداماتی انجام داده اند؟
-با این که من الان خودم، در این حرفه مشغول هستم و افراد فعال در این حوزه، همکارم هستند ولی در ابتدا باید از عملکرد خودمان به عنوان افراد فعال در این حوزه، انتقاد کنم. اول نسبت به خودم و بعداً نسبت به همکاران خودم که در ایران خودرو و سایپا فعالیت دارند، انتقاد دارم.
یک انتقاد این است که ما نتوانسته ایم در برند سازی خودمان، از ابزار رسانه، ابزار تبلیغات و از ابزار فضای مجازی، به درستی و بهینه استفاده کنیم. مهم ترین ضعفی که ما داشته ایم، این است که مردم، عمدتاً نگاه مثبتی به صنعت خودروی ایران ندارند. این وضع، نشان می دهد که ما فعالان این حوزه، منفعل بوده ایم.
*البته قبل از این که اینترنت رواج پیدا کند یا شبکه های اجتماعی به طور گسترده توسط مردم ایران مورد استفاده قرار بگیرد، روابط عمومی در کشور ما وجود داشته چه در شرکت ها و وزارتخانه های دولتی و چه در بخش خصوصی.
-روابط عمومی در آن زمان وجود داشته ولی روابط عمومی ها به طور سنتی عمل کرده اند. آن موقعی که در ایران، اینترنت نبوده، تبلیغات محیطی از طریق «بیلبورد» و «بَنِر» انجام می شده یا این که «بروشور» چاپ شده تا در نمایندگی های شرکت ها، به مردم تحویل داده شود.
این نوع کار، به طور سنتی انجام شده و صرفاً هم برای معرفی محصول بوده. ما هیچوقت به طور بنیادی، مساله را حل نکرده ایم یعنی نتوانسته ایم صنعت خودروی ایران را به خوبی معرفی کنیم.
موقعی که اینترنت نبوده، بالاخره تلویزیون وجود داشته و همچنین رادیو بوده ولی ما از این ابزارها به نحو مطلوب استفاده نکرده ایم. در سال های قبل، استفاده از این نوع ابزارها و رسانه های سنتی، صرفاً محدود به معرفی محصول جدید بوده است.
*معرفی محصول و چاپ بروشور، کارهای تبلیغی هستند و نه روابط عمومی. چرا که روابط عمومی باید یک چهره مثبت و تصویر ذهنی دراز مدت در مشتریان و مخاطبان ایجاد کند.
-ما از آن ابزارها و رسانه های سنتی به درستی استفاده نکرده و حتی بازدیدهای دوره ای با حضور مردم برگزار نکرده ایم. از طریق این بازدیدها، ما می توانستیم کاری کنیم که مردم علاقه مند و دانشجویان علاقه مند، خط تولید خودرو را از نزدیک ببینند. همچنین شرکت های خودرو سازی، راجع به پیشینه صنعت خودرو که از کجا شروع شده و به کجا رسیده، فیلم مستند نساخته اند.
به هر حال، ممکن است برخی افراد خارج از صنعت خودرو، فرضاً به خاطر کم اطلاعی، فیلم مستند ولی مغرضانه راجع به این صنعت ایران بسازند. در این حالت، امکان دارد برخی مسائل مطرح شود و تجربه خودرو سازی ما را با کره جنوبی مقایسه کنند.
موضوعی که الان در جامعه رایج شده، این است که گفته می شود صنعت خودروی ایران همزمان با کره جنوبی، شروع به فعالیت کرده ولی کره ای ها، موفق شده اند و ما چنان موفقیتی کسب نکرده ایم.
در حالی که کره جنوبی، هیچوقت این تحریم ها را نداشته و در دهه های اخیر، جنگ هشت ساله نداشته است. البته ما در ایران و در حوزه های مختلف، ضعف مدیریتی داشته ایم و می توان انتقادات زیادی به صنعت خودروی ایران نیز، وارد کرد ولی این نوع مقایسه ها، غلط است.
چرا که این مقایسه ها، مثل این می ماند که ما یک خودروی ارزان قیمت را با خودروی گران قیمت مقایسه کنیم و بگوییم آن خودروی گران قیمت از نظر آپشن و قوای محرکه بهتر است. قاعدتاً آن خودروی گران قیمت، بهتر است ولی مقایسه درستی انجام نشده.
ما در همه سال های گذشته، در حوزه روابط عمومی، به خوبی عمل نکرده و تک بُعدی نگاه کرده ایم. چنین رویکردی، چند علت داشته و یک علت آن، ثبات مدیریت کم بوده. در نتیجه، همه افرادی که مسئولیت داشته اند، مقطعی به این حوزه نگاه کرده و هر آنچه را که بوده، مدیریت کرده اند.
در چنین وضعی، این افراد هیچوقت بر این موضوع تمرکز ویژه نکرده تا خلاقیت و نوآوری داشته باشند و بتوانند در این حوزه، نهایت استفاده را از ابزارهای موجود ببرند. اشاره کردم که در همان زمان که اینترنت وجود نداشت، ابزارهای دیگر بود ولی با همان ابزارها، فقط معرفی محصول انجام می شده ولی میزان اشتغال زایی صنعت خودرو، به مردم گفته نشده.
صنعت خودرو، ظرفیت سازی زیادی دارد و در کنار خودش، شرکت های قطعه سازی زیادی فعالیت می کنند. ما این نکات مهم را به مردم نگفته ایم و در موارد زیادی، قبل از این که برخی شایعات پخش شود، ما باید پیشقدم می شدیم.
با آمدن فضای مجازی، ما نمی توانیم به اصطلاح دروازه بانی خبر را داشته باشیم و تا روابط عمومی ها تایید انتشار برخی خبرها را دریافت کرده و آنها را انتشار بدهند، خبرها در شبکه های اجتماعی پخش شده.
به همین دلیل، ما ناچار هستیم که به جلو نگاه کنیم یعنی همیشه یک قدم جلوتر باشیم تا مدیریت برخی اخبار را در دست داشته باشیم.
نظر شما